دشمنی ترکیه با اسد نیست، با خلق کرد است
هیثم قاراچورلو
•
جدای از تمام امتیازات اقتصادی که ترکیه با هر گونه حضور فعال در تحولات سوریه بعد از اسد به دست میآورد کنترل شمال سوریه و جلوگیری از بوجود آمدن یک حکومت مستقل یا خود مختار کرد دیگر هدف اصلی ترکیه میباشد. اینرا به راحتی از ابراز پشیمانی دولتمردان و ارتشیان ترکیه از رد لایحه ۱ مارس نیز میتوان فهمید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۴ مهر ۱٣۹۱ -
۱۵ اکتبر ۲۰۱۲
تلاش آشکار ترکیه برای حمله به سوریه بعد از کشته شدن ۵ شهروند ترکیه در یک بخش مرزی با گلوله توپ پرتاب شده از طرف ارتش سوریه وارد فاز جدیتری شد. ترکیه که در ۶ ماه گذشته از بسیج همگانی و سریع غرب برای حمله به سوریه ناکام مانده بود و همچنین در داخل ترکیه هم نتوانسته بود مشروعیت لازم در بین مردم و روشنفکران را ایجاد کند این حمله را بهانهای برای تشدید حملات علیه سوریه قرار داد و سعی کرد که از آن بیشترین استفاده تبلیغاتی را بکند. با اینکه چنین به نظر میرسد اینبار هم در تلاش خود تا حد زیادی ناکام مانده است ولی توانست مشروعیت انتقال نیروی نظامی به مرز سوریه را حداقل در نزد قسمت کوچکی از پایگاه مردمی خویش بوجود آورد. ولی ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه چرا اینچنین برای جنگ در سوریه بی تابی میکند. جنگی که حتا در بین به اصطلاح پایگاه مردمی حزب که نصف جمعیت ترکیه را شامل میشود نیز خریدار چندانی ندارد..
با جنگ عراق شروع کنیم و با وضعیت الان سوریه مقایسه کنیم تا شاید به ما در ارایه یک جمعبندی بهتر از موقعیت حاضر کمک کند. ترکیه در سال ۲۰۰۳ هم با موقعیت نسبتا مشابهی روبرو بود. البته آن موقع مثل الان موقعیت مستحکمی در معادلات خاورمیانه نداشت و بیشتر با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد تا شرایط بین المللی. شرکت در جنگ هم بیشتر خواسته قدرت های امپریالیستی بود تا خود دولت ترکیه. در آن سال که هنور چند ماهی از قدرت گیری حزب عدالت و توسعه می گذشت در واقع هنوز آنچنان همدست نبود که به یک موضوع خیلی مهم مانند جنگ به شکل هماهنگی رای بدهد. بعد از حمله به افغانستان و نتایج آن اذهان عمومی در هیچ جای جهان حاضر به قبول یک جنگ امپریالیستی دیگر نبود. با اینکه تبلیغات عظیمی برای حمله به عراق هم صورت گرفته بود ولی باز مخالفت عظیم مردمی در اکثر نقاط دنیا وجود داشت. این مخالفت در ترکیه هم کاملا محسوس و حتا شدید هم بود. موضع حمله به عراق در ترکیه با شدت زیادی از طرف مردم رد میشد. مخالفت تودهای بزرگی شکل گرفته بود که هم چپ یک صدا از آن حمایت میکرد و هم اکثر قریب به اتفاق روشنفکران. فقط بعضی جریانها و رسانههای نزدیک به دولت و رهبری آن یعنی حزب عدالت و توسعه و چند عضو ارشد نظامی بودند که موافق شرکت در حمله به عراق بودند. با چنین پیش زمینهای مجلس ترکیه لایحه معروف به ۱ مارس را بررسی میکرد. این لایحه به ارتش ترکیه اجازه حمله به خاک بیگانه و همچنین به قوای خارجی اجازه استفاده از خاک ترکیه برای حمله به عراق را میداد. در داخل حزب عدالت و توسعه با توجه به مخالفت عظیم مردمی دو دستگی ایجاد شد و حزب جوان (در آن زمان دو سال داشت) نتوانست اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان مجلس را همراه کند.
با رد این لایحه ترکیه از هرگونه امتیازی در بازسازی عراق چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی دور ماند. اولین پشیمانی از طرف دولت ترکیه بعد از دادن حق خود مختاری در قانون اساسی عراق به کردستان پیش آمد. این پشیمانی هم در سخنان اردوغان رهبر حزب حاکم پیدا بود هم در سخنان رهبران ارتش، و البته بیشتر از همه در رسانههای نزدیک به دولت و جماعت فتح الله گولن. در آن زمان که جماعت فتحالله گولن حمایت کاملی از حزب عدالت و توسعه داشت با همراهی امپریالیزم در حمله به عراق و نقش گرفتن در آینده عراق موافق بود و انتقادهای رسانههای نزدیک به این جماعت بعد از رد لایحه کاملا آشکار بود. آنها حکومت را از یک زاویه دیگری هم مورد انتقاد قرار میدادند و این دو دستگی در حزب را غیرقابل قبول میدانستند. بعد ها اردوغان در یک مصاحبه تلویزیونی در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد که کاش لایحه ۱ مارس در مجلس تایید میشد. وی تاکید کرد که من رد لایحه از طرف مجلس را قابل قبول نمیدانم. ما باید از این اشتباهات درس عبرت گرفته و دیگر چنین خطاهایی مرتکب نشویم . یاشار بویوک آنیت معاون فرمانده کل ارتش ترکیه در زمان جنگ عراق در یک مراسم در یک مرکز مطالعاتی استراتژیک وابسته به ارتش در سال ۲۰۰۹ اعتراف کرد که خود او و فرمانده ارتش خواهان تایید لایحه بودند. وی گفت که اگر لایحه از طرف مجلس رد نمیشد ما میتوانستیم که ۳۰ کیلومتر در داخل خاک عراق پیشروی کرده و آن مناطق را تحت کنترل بگیریم . یعنی کنترل مناطقی که حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) از آن برای حمله به ترکیه استفاده میکند و همچنین استفاده از این اشغال برای تحت فشار قرار دادن حکومت خود مختار کردستان.
با خود مختاری کردستان عراق ترکیه تلاش زیادی کرد تا با ایجاد ارتباط با حکومت کردستان آب رفته را به جوی باز گرداند و هم با نزدیکی با گروههای سنی نقشی هم در عراق داشته باشد که دومی با موفقیت زیادی همراه نبود. ولی حکومت خود مختار بسیار اهلی تر از آنی بود که انتظار داشتند. یعنی کابوسی به نام کردستان مستقل در جنوب ترکیه تبدیل به فرصتی برای معاملات دو طرفه بر سر مسائل کردستان ترکیه شد. برای دول خاورمیانه که دارای جمعیت کردنشین هستند هر زمان کردستان تحت ستم بهتر از کردستان آزاد است، ولی کردستان آزاد اهلی هم چندن آنها را آزار نداد. حکومتی ضدتودهای و با نرمش کامل در برابر امپریالیسم چیزی نبود که دولتمردان ترکیه از آن هراس داشتند. با اینحال از ابراز پشیمانی دولتمردان و ارتشیان ترکیه متوجه می شویم که دولت و ارتش ترکیه به هیچ وجه قانع به راحتی خیالی نیست که با حکومت ضد مردمی کردستان به دست آورده است.
به تحولات اخیر در مرز سوریه و ترکیه برگردیم. ترکیه در اوایل اعتراضات (هنوز) مردمی سوریه در سال گذشته به تحولات به شکل کاملا محتاطانهای برخورد کرد. حزب عدالت و توسعه که در زیر شعار "سیاست بدون مشکل" با همسایگان ترکیه دوستی نزدیکی هم حکومت بشار اسد ایجاد کرده بود و حتی اردوغان از اسد به عنوان برادر خویش اسم میبرد با ارسال وزیر امور خارجه خود یعنی احمد داود اوغلو به سوریه حمایت خود از حکومت اسد را اعلام کرد و مشاورههای فرار از چنگ این اعتراضات را داد. ولی با تغییر وضعیت در سوریه و درک این موضوع که اسد رفتنی است ترکیه به یکباره به صف مخالفان اصلی اسد در کنار عربستان سعودی و قطر پیوست و عطای سیاست خارجی بدون مشکل با همسایگان را به لقایش بخشید.
پیوستن ترکیه به صف مخالفان یک مشکل اساسی برای ترکیه ایجاد میکرد که باید آنرا حل و فصل میکرد و آن مشکل شمال سوریه یعنی کردستان غربی بود. کردها که در سوریه بدترین شرایط اجتماعی در بین چهار گروه کرد تقسیم شده در کشورهای خاورمیانه را دارند هر آن با هر تغییری در سوریه میتوانند خطری بزرگی برای ترکیه ایجاد کنند. قدرت اصلی در کردستان سوریه در دستان حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د.) است که به عنوان شاخه سوریه ی پ.ک.ک. شمرده میشود. و این حزب مثل حکومت کردستان عراق اهلی و قابل پیش بینی هم نیست. خالی شدن شمال سوریه از نیرو های دولتی و در یک نگاه دادن کنترل شمال به کردها شاید هشداری بود که اسد به ترکیه داد و این موضوع هم اردوغان را آزار داد. جدای از تمام امتیازات اقتصادی که ترکیه با هر گونه حضور فعال در تحولات سوریه بعد از اسد به دست میآورد کنترل شمال سوریه و جلوگیری از بوجود آمدن یک حکومت مستقل یا خود مختار کرد دیگر هدف اصلی ترکیه میباشد. اینرا به راحتی از ابراز پشیمانی دولتمردان و ارتشیان ترکیه از رد لایحه ۱ مارس نیز میتوان فهمید.
خوشبختانه اینبار هم مانند سالهای اولیه قرن حاضر در ترکیه مخالفت عظیم تودهای در مخالفت با جنگ احتمالی وجود دارد و قسمتی از این مخالفت در چند هفته اخیر خود را نشان داد. اکثر شهرهای بزرگ ترکیه در دو هفته گذشته شاهد تظاهرات بزرگی در حمایت از مردم سوریه و مخالفت با جنگ ضد تودهای بودند. این تظاهرات که با رهبری گروههای چپ شکل گرفت با هر عمل جنگ طلبانه دولت ترکیه میتواند به یک مخالفت عظیم اجتماعی نیز تبدیل شود. اقتدار تک حزبی که از ۱۰ سال پیش شکل گرفته در انتخابات نزدیک سال آینده با هرگونه حرکت حزب عدالت و توسعه میتواند سبب گسست این اقتدار شده و زمینههای شکل گیری حرکتهای تودهای بسیار گستردهتری را هم فراهم کند.
|