سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گوش ماهی در برابر دریا


طاهره بارئی


• میخواهم بدر آورمت
از ته و توی آهوان لت و پار
دیر پائیده ای زیر خاکستر ها
دیر ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ مهر ۱٣۹۱ -  ۲۱ اکتبر ۲۰۱۲


میخواهم بدر آورمت
از ته و توی آهوان لت و پار
دیر پائیده ای زیر خاکستر ها
دیر
اکنون شاید زمان رفتن طرف گل سرخ است
که چون دروازه ای عتیق گشوده میشود
تا با قلبی کشیده و سبز به برآئی
و ببندی قفل خاکستر ها را در پسِ پشت
و بدرود گوئی
به آهوان آکنده از خاک ارّه و کاه
چرا که انسانی بیش نبوده ای
شکستنی تر از سبوئی بر سر طاق
و ننوشته اند توان رستاخیز آهوان را بر تک و تای بازوان تو
که چشم به پهن شدن متنی گشوده ای
از پوست نارون
و قلمی از پر بلدرچین ها
و یادت داده اند که خودت را بنویسی
و دانه های حقیقتت را در این سیاهه بیآبی و نخ کنی
و بیآرایی قهرمانیت را به این مهره ها
که چشم روشنائی هر یک را جُسته ای
در چشمه های ظلمات

برو
تیز تر از آهوئی
در دشت آزادیت
و از یاد مبر
دیگر از یاد مبر
که مروارید را از اشگها سرشته اند
و تو که صیاد دیرین این اقیانوس بوده ای
صدفِ توخالی از تن فرود آر
برهنه کن انسان مهتابی را
گوش بسپار
تنها گوش بسپار
قهقهه ی شادمان امواج خواهند برد
نیایش اشگهایت را

لختی تکیه کن
به این قایق ریش ریش
که دیگر نیازمند تو نیست
بگذار به ننوی آغازین بازگردد
و از لالائی خرسندی پر شود تاب خوران
گوش ماهی خُرد را در برابر عظمت دریا
فردا کودکی هیاهو کنان روی ماسه ها خواهد یافت
و مادر خواهد گفت
نگاهش دار
کنار مشق مدرسه ات خواهی چسباند


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست