یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامزدهای میلیارد دلاری
پول را دنبال کن، رهبر را بیاب
پی.ساینات –برگردان : هاتف رحمانی


• مرکز برای امورسیاسی پاسخگو – بهترین دنبال کننده هزینه های انتخاباتی کشور- می گوید با افزودن هزینه های پرداختی برای رقابت های کنگره (مجلس) هزینه نهایی (انتخابات) می تواند به ۶ میلیارد دلار بالغ گردد. مبلغی که می توان با آن برای ۱۲۰ میلیون کودک مدرسه های هندی به مدت سه سال برنامه غذایی ناهار آماده کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ آبان ۱٣۹۱ -  ۱ نوامبر ۲۰۱۲


موضوع آن نیست که آیا باراک اوباما برنده انتخاب مجدد بعنوان رئیس جمهور می شود. موضوع آن نیست که آیا میت رامنی می تواند پیروز شود. موضوع آن است که نمی توان این رقابت را بدون یک میلیارد دلار در خواب دید. شکل (برگزاری) صرفا به شما اطمینان می دهد می توانید (در انتخابات) شرکت کنید نه این که برنده شوید. به ویژه اگر طرف دیگر حتی بتواند بیشتر هزینه کند. تقریبا کوچک ترین بخش نخبه های با ارزش خارج از بازی می ایستند. دموکراسی ای که هوشمندانه از سوی جوزف استیگلیتز درزمینه دیگری بعنوان: "از یک درصد توسط یک درصد برای یک درصد" نامیده شد.
دو نامزد اصلی، حزب های آن ها و "پول ناچیز" احتمالا ۲.۵ میلیارد دلاری تا زمان فرو نشستن مه کارزار انتخاباتی در ماه نوامبر ریخت و پاش خواهند کرد. مرکز برای امورسیاسی پاسخگو– بهترین دنبال کننده هزینه های انتخاباتی کشور- می گوید با افزودن هزینه های پرداختی برای رقابت های کنگره (مجلس) هزینه نهایی (انتخابات) می تواند به ۶ میلیارد دلار بالغ گردد. (مبلغی که می توان با آن برای ۱۲۰ میلیون کودک مدرسه های هندی به مدت سه سال برنامه غذایی ناهار آماده کرد.)

کمتر از یک درصد
اگر فرض کنیم که ستاد های انتخابات ریاست جمهوری هر دو نامزد مبلغ مساوی از پول را می سوزانند، ستادی که برنده می شود بیش از ۱.۲۵ میلیارد دلار شامل همه منبع ها هزینه خواهد کرد. آقای رامنی می گوید پیروز است و امید دارد دو باره درانتخابات ۲۰۱۶ در رقابت شرکت کند. تنها جمع آوری همان صندوق جنگ به معنی آن است که او مجبور است، از ریاست ۴ ساله اش به طور متوسط روزانه بیش از ٨۵۰.۰۰۰ دلار تامین نماید. این امر برای انجام هر کار دیگری غیر از پیش بردن لایحه هایی که تامین کننده های مالی شما خواستارند وقت اندکی باقی می گذارد. از آقای اوباما بپرسید. زمان رای گیری که می رسد، آنگاه، بخشی از آن یک درصد است که گیلاس های مشروب را فرا می خواند.   
گروگان قدرت پول بودن افسانه نیست. همان گونه که دیو لیندورف در کانتر پانچ خاطر نشان می سازد، بزرگترین یاری دهندگان ستاد انتخاباتی اوباما در ۲۰۰٨ صرف نظر از سایر شرکت های بزرگ، بیشتر شرکت های مالی بودند. این شرکت ها گلدمن ساچز، جی پی مورگان چیس، و سیتی گروپ را، که نزدیک به ۲.۵ میلیون دلار از طریق کمیته اقدام سیاسی به او داد شامل می شود.
۱.۵ میلیون دلار دیگر هم از سوی دو بانک بسیار بزرگ، "یو بی اس و مورگان استنلی، و نیز جنرال الکتریک، تامین شد که کمتر از یک سال بعد بانکی را خریداری کرد." جنرال الکتریک آن کار را در راستای بلعیدن "بیل اوت" (یارانه) دولت با میلیاردها دلار "پس انداز شده" از پول ملت انجام داد.
آقای لیندورف خاطر نشان می سازد، آقای او باما این قرض ها را باز پس داد. در بین سایر چیزها او تیم گیتنر را وزیر خزانه داری اش کرد. آقای گیتنر بعنوان رئیس بخش فدرال رزرو نیویورک در زمان بوش، "رسوایی های مالی را که سبب سقوط مالی شد" انکار کرده بود. آقای اوباما همچنین لورنس سامرس را بعنوان مشاور عالی اقتصادیش منصوب کرد. همان سامرسی که "بعنوان وزیر خزانه داری در زمان ریاست بیل کلینتون، برای خارج کردن امور مالی از کنترل دولت، و اجازه دادن به بانک ها برای ادغام در بانک های سرمایه گذاری فشار آورده بود." چنین شغل هایی برای پسران هم وجود داشت. البته، این بار آقای رامنی بیشتر از آقای اوباما پول های وال استریت را جمع آوری کرده است.
شاید به نظر برسد که هزینه های مستقیم در سال ۲۰۱۲ از سوی دو ستاد انتخابات ریاست جمهوری کمتر از سال ۲۰۰٨ باشد – گرچه نه خیلی زیاد. اما این درصورتی است که شما تنها به ان چه نامزدها یا حزب ها انجام می دهند توجه کنید. هزینه های بزرگی نیز وجود دارند که از سوی کمیته های اقدام سیاسی پرداخت می شوند. گروه هایی وجود دارند که می توانند مبلغ های نامحدودی جمع آوری کنند. از نظر فنی، آن ها اجازه ندارند تبلیغاتشان را با نامزدها هماهنگ نمایند. در حقیقت، آن ها همچون ضمیمه های غیررسمی برای ستادهای انتخاباتی عمل می کنند. و پس ازآن که دادگاه عالی امریکا در سال ۲۰۱۰ طی حکمی احکام مربوط به هزینه های انتخاباتی مستقل از سوی شرکت ها به صورت مستقیم را باطل کرد، جریان پولی بسیار بیشتری وجود دارد.   
مبالغ بی اندازه ای وجود دارند که کمیته های عالی اقدام سیاسی می توانند از شرکت ها یا دیگران جمع آوری کنند. مهم نیست که آن ها برای حمایت از یک نامزد یا شکست او چقدر پرداخت می کنند. (آن ها مستقیما نمی توانند از نامزدی حمایت مالی کنند. و باید جزئیات اعانه دهندگان خود را در کمیسیون انتخابات فدرال ثبت کنند.)
مرکز سیاست های مسئولانه محاسبه می کند که در دوره ۲۰۱۲ از ۱۶ اکتبر: "۹٣۵ گروه سازماندهی شده بعنوان کمیته های عالی اقدام سیاسی دریافت کل" بیش از ۴٣٣ میلیون دلار، و "کل پرداخت های مستقل" را نزدیک به ٣۷۵ میلیون دلار گزارش کرده اند.
نیویورک تایمز می گوید بیشترین میلیون های پرداخت شده توسط گروه های خارجی صرف آگهی های تلویزیونی می شود. تنها در آیوا، دو ستاد انتخابات و گروه های "مستقل" مربوطه بیش از ۱۰۰.۰۰۰ تبلیغات برای به دست آوردن ۶ رای الکترول ایالت اجرا کرده اند.
با این حال، کارشناس ها برسر "توانایی" دور دوم مناظره اوباما – رامنی غش می کنند. این یکی "خودانگیخته تر" بود. علاوه بر این، مناظره، "قالب یک تالارعمومی" را داشت. خوب، بعله، اگر حاضرین تالار عمومی بتوانند از سوی سازمان دهندگان دست چین شده باشند. و اگر شنوندگان تالار عمومی عملا مجبور باشند با مجریان برنامه ها تمرین کنند (همان گونه که اینجا تمرین کردند). صرف نظر از آن که تمام پرسش های آن ها– به کلی برخلاف طرز کار یک تالار عمومی- برای بررسی بیشتر ارائه شده باشد.
هیچ یک از بازیگر ها یک بار هم به کلمه "نابرابری" در هیچ مقطعی از مناظره اشاره نکردند. نابرابری موضوعی است که پارسال به "جنبش اشغال" در شهرهای بی شماری در سراسر کشور جرقه زد. موضوعی است که اقتصاددان های برجسته متفاوتی را در امریکا نگران می کند. کلمه ای است که در داده های اخیر آی آر اس (خدمات درآمد داخلی بخشی از خزانه داری امریکا که مسئولیت محاسبه و جمع آوری مالیات ها را به عهده دارد - مترجم) بازتاب می یابد، و یک ماه پیش در داده های سرشماری در باره فقر به صورت عریانی نمودار می شود.   
اما کلمه نابرابری هم چون "جنایت شرکتی" تابو بود. تنها ذکر آن از سوی پرسشگری بود که می خواست بداند چرا به زن ها در برابر کار یکسان با مرد ها ۷۲ درصد حقوق پرداخت می شود. آقای اوباما وقتی که آقای رامنی را با فقدان "توده ها در راس" برای "بازی با مجموعه قواعد متفاوت" متهم کرد به آن نزدیک شد. اما هیچ یک از آن ها کلمه نابرابری را حتی در پاسخ به پرسش ذکر نکردند.
نیویورک تایمز اعلام می کند سال گذشته پرداخت غرامت ۴ درصدی به وال استریت به ۶۰ میلیارد دلار، بالاتر از هر سال به استثنای ۲۰۰۷ و ۲۰۰٨ بالغ شد و متوسط حقوق کارکنان صنعت بورس در ایالت نیویورک به ٣۶۲.۹۵۰ دلار، ۱۶.۶ درصد بالاتر از دو ساله گذشته بالغ شد. با این حال نزدیک به ۲۵ میلیون نفری که خواستار کار تمام وقت بودند نتوانستند کاری پیدا کنند. تعداد افراد دریافت کننده کمک غذایی در سطح بی سابقه ای است. و ۵۰ میلیون نفر در کشوری که به گفته پل بوچیت اقتصاددان: "۱۰نفر ثروتمندترین امریکایی در سال گذشته به اندازه ای پول در آورده اند که برای تغذیه یک سال تمام افراد گرسنه در روی زمین کافی است" از عدم امنیت غذایی رنج می برند.
مجموعه ای از چیزهای دیگر در مناظره وجود داشت که می تواند برای هندی ها جالب باشد. هر دو نامزد در صحبت از قیمت بنزین - با شنوندگانی که به روشنی نیاز به تنظیم قیمت آن را احساس می کردند- در عذاب بودند. حتی با مزه تر: در زمان اختصاص یافته به بحران انرژی، آقای اوباما حتی یک بار هم انرژی هسته ای را بعنوان یک گزینه یادآور نشد. او حتی آن را تحت عنوان "انرژی پاک" جمع بندی نکرد. (اگر چه او از چسبیدن هند به آن باور خوشحال است.) باد، خورشید و سوخت های گیاهی سرود او بود. آقای رامنی یک بار "هسته ای" را ذکر کرد اما هیچ وضعیت ویژه ای به آن نداد.   

برگزاری مناظره ها
و اکنون درباره چگونگی ترتیب مناظره ها و چگونگی شرکت آن ها در مناظره. هفته گذشته، ما شاهد اشاره رالف نادر به "قرارداد سری مناظره تصویب شده از سوی ستادهای انتخابات اوباما و رامنی" بودیم که "کمیسیون مناظره های ریاست جمهوری، منشا مشترک ستادها را اداره می کند". چسبیدن آن ها به فرایند مناظره ها طاقت فرسا، متقلبانه و کلی است. مناظره ها همیشه به این شیوه برگزار نمی شد. تا سال ۱۹٨۷، مناظره ها به مدت بیش از یک دهه توسط اتحادیه زنان رای دهنده بر گزار می شد.
چرا تغییر کرد؟ چرا اتحادیه، که نمایش مستقلی را اداره می کرد اداره مناظره ها را از دست داد؟ چرا در سال ۱۹٨۷ احساس کرد مجبور به کناره گیری است یا برگزاری مناظره ها به زور از آن گرفته شد؟ من از اتحادیه پرسیدم و بلافاصله پاسخ ای میلم را از سوی بتسی گاردنر، هماهنگ کننده اجرایی اتحادیه دریافت کردم. ستادهای انتخاباتی حزب فشار و کنترل عظیمی اعمال می کرد. خواه در انتخاب قالب مناظره، در انتخاب مدیر مناظره، یا در پرسش هایی که باید پرسیده می شد. اتحادیه بیانیه ۱۹٨۷ نانسی ام نئومان رئیس وقت اتحادیه را نیز برایمان ارسال کرد. آن زمان دوره رقابت جرج اچ دبلیو بوش (بوش پدر) – میشائیل دوکاکیس بود.
بیانیه آن زمان خانم نئومان از جمله اعلام می دارد "ستادهای انتخاباتی بین خودشان، تصویرهایی را که دوربین های تلویزیون می توانستند ضبط کنند تعیین کردند. آن ها تصمیم گرفتند آن هایی را که می توانند پرسش هایشان رابا نامزدها مطرح کنند انتخاب نمایند... تصمیم گرفتند که بتوانند سالن را با حامیانشان متراکم نمایند، و قالب مناظره ها را تعیین نمایند. موافقت ستادها شاهکاری پشت درهای بسته بود. آن ها به ما گفتند موافقت نامه یک معامله انجام شده است. ما مجبور بودیم آن را امضا کنیم و تمام شرایط آن را تایید کنیم. به ما گفته شده بود در صورتی که موافقت نامه را امضا نکنیم مناظره را از دست خواهیم داد... در وینستون – سیلم تا جایی پیش رفتند که بر تجدیدنظر بیانات افتتاحیه مجری اصرار داشتند.   
"این امر منجر به آن شد که اتحادیه دو انتخاب بیشتر پیش رو نداشت. یا می بایست موافقت نامه پشت درهای بسته آنان را امضا کنیم و امیدوار باشیم که رخ داد بر تقلب و دستکاری آن ها غلبه نماید، یا از قرض دادن نام نیک خود به این جدول کلمات متقاطع خودداری کنیم.
اتحادیه زنان رای دهنده امروز اعلام می دارد که تصمیم ندارد به ابزاری برای فریب افکار عمومی امریکا تبدیل شود."

Hatef.rahmani@gmail.com 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست