بر ما چه آمد؟
طاهره بارئی
•
ای کسانی که نمیدانم به کدام صوت بایدتان نامید
نمی بینم از رشته ی الفتمان جز نخی پاره
آخر کسی هست
باید باشد کسی
که جمع کندمان زیر چلچراغ یک خانمان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۲ آبان ۱٣۹۱ -
۲ نوامبر ۲۰۱۲
چقدر بیگانه می گوید این زمین
چه می ترسم از چشمهای مات آشپزخانه
از تهدید اجاق گاز
و نمیدانم چرا به کف دستهایم چسبیده پنجره
و باز نمیشود دریچهی فراز سرم
و نمیدانم چطور بلند کنم از جا
اتاقی را که به رو در غلتیده
و نمی فهمم از در که بیرون رفتم
لابلای کدام کوچه پنهان کنم خودم را
و نمی شناسم تابلوی شهری
که مهمان کند طول سفرم را
ای کسانی که نمیدانم به کدام صوت بایدتان نامید
نمی بینم از رشته ی الفتمان جز نخی پاره
آخر کسی هست
باید باشد کسی
که جمع کندمان زیر چلچراغ یک خانمان
حس کنیم گرمی عضو یک خانواده بودنمان را
کسی که بِبُرد به انگشت حنا وحلوا
شیرینی با شکوه جشن یگانگیمان را
گفتگو و پچ پچ مان
موسیقی طالارمان باشد
حضورمان
رقصمان
آه! اینها چیستند؟
این گرد باد های سیاه تهمت و تخطئه
مشت مشت تار عنکبوت کین و زخم زبان
کجا جا ماندیم؟
بیگانگی به چنگ آورد
دم دروازه ی شهر
کودکی مهرمان را
به باغهای دوستی رفته بود
گل می چید
خبر نداشت.....
|