اعتصاب غذا در زندان های ترکیه در سکوت خبری
•
از روز ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲، شست و سه زندانی کرد که به اتهام همکاری یا عضویت درحزب کارگران کردستان “پ ک ک” زندانی شده اند، دست به اعتصاب غذا زده اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۲ آبان ۱٣۹۱ -
۲ نوامبر ۲۰۱۲
ابراهیم فرشی: فشار بر زندانیان سیاسی کرد در ترکیه و ممنوعیت تکلم به زبان مادری در زندانهای ترکیه، سابقه ای به قدمت جمهوری ترکیه دارد. هارولد پینتر نویسنده نامی تئاتر در نمایشنامهای بنام "Mountain Language" به این معضل می پردازد. این نمایشنامه در اکتبر سال ١٩٨٨ در Royal National Theatre لندن بر روی صحنه آمد. آنچه ٢٤ سال پیش در ماه اکتبر در این نمایشنامه طرح شد، اینک به معضل جدی صحنه سیاسی ترکیه تبدیل شده است. آنچه زمانی یک نمایش تراژدیک بود، اینک می رود به یک تراژدی انسانی و مرگ انسانها تبدیل شود! سکوت دولت ترکیه در این مورد یاشار کمال را واداشته است که بگوید "می خواهند نسلی را از بین ببرند."
از روز ٢١ سپتامبر ٢٠١٢، شست و سه زندانی کرد که به اتهام همکاری یا عضویت در حزب کارگران کردستان “پ ک ک” زندانی شده اند، دست به اعتصاب غذا زده اند. این اعتصاب غذا که اکنون به ٥٢ امین روز خود رسیده است، بیش از هزار زندانی سیاسی کرد در زندان های ترکیه را شامل می شود. خواسته اصلی اعتصاب کننده گان پایان دادن به فشار بر رهبر “پ ک ک” عبدالله اوجلان در زندان امرالی و به کارگیری زبان مادری از سوی زندانیان کرد در دادگاههای دولتی میباشد.
عدم فشار بر زندانیان و تکلم به زبان مادری در جریان دادگاهی و هنگام دیدار با اعضای خانواده، مخالف کدام قانون، فرهنگ، اخلاق، فکر و کدام سیاست و آیین می باشد؟ چنین خواستی در تضاد با کدام کنوانسیون و قانون بین المللی است؟ اگر چنین خواستی انسانی، منطقی و قانونی است، چرا با تحقق آن مخالفت می شود؟ چگونه است که دولتهای اروپایی به درستی در اعتراض همگانی از آزادی آن زندانی اوکراینی، روسی، چینی، ایرانی و... دفاع می کنند، اما در برابر خواست هزاران نفر در زندانهای ترکیه سکوت می کنند؟ آیا این دولتها موافق اعمال فشار و تضییق بر زندانیان کرد در زندانهای ترکیه هستند؟! آیا آنها مخالف خواست هزاران مادر، پدر، خواهر و برادر هستند، که نمی توانند به زبان ترکی تکلم کنند؟
آیا سازمانها و احزاب کردی که در برابر این رویداد سکوت اختیار کرده اند، مخالف این خواست هم کیشان خود هستند؟ آیا سازمانها و احزاب و رسانههای ایرانی "آزادیخواه"، مخالف این خواست اولیه انسانی هستند؟ مشکل کجاست که همه سکوت پیشه کرده اند؟ آیا هرکدام از ما در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خویش، خواست انسانی و انسانها را به میل خود، طبقه بندی می کنیم؟ مشکل کجاست؟
آنچه به کشورها بر میگردد یک جواب بیشتر ندارد، منافع سیاسی و اقتصادی "محور اصلی سیاست است و بر هر چیز دیگری اولویت دارد" و این به برجسته ترین خطوط سیاسی در قرن بیست و یکم تبدیل شده است! آزادی، حقوق انسان، کرامت انسانی و بسیاری از رگه های انسانی تشکیل دهنده سیاست، در نیمه اول قرن بیستم، دیگر محلی از اعراب در سیاست ندارد. اما آنانکه داعیه طرفداری از حقوق انسان، آزادی، برابری، عدالت را دارند و بخشی از این مجموعه خود کرد نیز هستند، چرا لب فرو بسته اند؟
آیا مشکل به عبداله اوجلان و حزبش "پ ک ک" بر می گردد، که نمی خواهیم همسو با او قرار گیریم؟ مشکل به هویت درخواست کننده گان بر می گردد یا به خواست هایشان یا به هر دو؟ در ایران بسیاری مواقع با سکوت الیت فارس و احزاب سراسری در برابر رویدادهای مناطق غیرفارس روبرو می شویم و همچنین با سکوت الیت غیرفارس و مناطق غیرفارس در برابر رویدادهای تهران و دیگر نقاط، چرا؟ هر فرد و هر گروه و هر سازمان سیاسی که در چنین بازیهایی شرکت می کند، خود بهتر از هر کسی دلیل آنرا می داند، اما دلیل سکوت برخی از کردها و سازمانهای سیاسی که خود را منتصب به کردها می دانند، چیست؟
در جهانی که آزادی و مسائل انسانی وجه المصالحه منافع مادی، سیاسی، گروهی، ایدئولوژیک، آیینی و قومی قرار گیرد، انسان اولین قربانی خواهد بود، در چنین جامعه ای رهایی انسان از قید و بندها، همچنان خواست همیشگی باقی خواهد ماند!
دوم نوامبر ٢٠١٢ - آلمان
* نام اصلی مقاله ی آقای ابراهیم فرشی «از رویال تئاتر لندن تا زندانهای ترکیه!؟» می باشد.
|