یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ستار رفته شاید، سهراب را بیابد...


ویدا فرهودی


• گل های باغمان را تارانده دست پاییز
پاییز نه، چه گفتم، زُهد کریهِ خونریز

گل های تازه رُسته، کینه ز سینه شسته،
بینی دریغ خفته، در جای جای پالیز ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ آبان ۱٣۹۱ -  ۹ نوامبر ۲۰۱۲


 
 گل های باغمان را تارانده دست پاییز
پاییز نه، چه گفتم،زُهد کریهِ خونریز

گل های تازه رُسته، کینه ز سینه شسته،
بینی دریغ خفته، در جای جای پالیز

ستار رفته شاید، سهراب را بیابد
در ناکجای دوری، مرموز و شُبهه انگیز

مادر مجوی او را، رفته است تا که رویا
آخر شود مهیا،در نوبتی دلآویز

رفته است تا بدانی، زنده ست جاودانی
با یاد بی قرارش،زین پس دلت بیامیز

دیگر مخوان به نامش، بشنو کنون پیامش
تکرار کن کلامش، از گفتنش مپرهیز

باشد رسد ندایی، شفاف و کبریایی
بر شهر بی صدایی، گوید: زجای برخیز

برخیز تا سرآید، دوران هر چه "باید"
برخیز تا بلرزد بر تخت خویش چنگیز

ستار را رها کن، با غنچه های خفته
تا عطرشان بپیچد در شهر،رَغم پاییز


ویدا فرهودی
پاییز ۲۰۱۲



اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست