یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تو را عشق می دارم و دو سروده ی دیگر


اکبر ایل بیگی


• تو را عشق می دارم، هر چند عشق فراتر است
از حرف، و حرف های دیگر که در دهان گم شد
از پس که از های و هوی، از هیچ بسته بود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ آبان ۱٣۹۱ -  ۱۱ نوامبر ۲۰۱۲


 تو را عشق می دارم


 تو را عشق می دارم، هر چند عشق فراتر است
از حرف، و حرف های دیگر که در دهان گم شد
از پس که از های و هوی، از هیچ بسته بود.

حالا دو باره بگو، تو را عشق می دارم
شاید که حرف های گم شده پیدا شود.

می گوید: ما تازه در آغوش افتاده بودیم
مثل دو عاشق تازه رسیده بودیم به تو را
عشق...، و باز گم می شود حرف در دهان.




برای گوش سپردن


جمعه است و ما جمع شده ایم، برای گوش سپردن
به عشق که زبان گشوده است، با زبان، با دهان ما.

او سخن می گوید با دهان تو که در دهان من است.




هلی، خرگوش کوچک کیمیا


خرگوش نمی دانست، حوض جایی برای بازیگوشی نیست
و بی آنکه به کیمیا فکر کند، به شادی میان آب پرید و مرد.

او رفت و به شعر رسید، کیمیا به اندوه مرگ در کودکی.

هلی با چشمانی مات و سوگوار، در دست های من سرود:
مرا بگذار و بنویس، سپاس کیمیا، برای مهربانی و عشق.



اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست