جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران، ملت کرد (۱۱) – فرزاد قائم
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲٨ آبان ۱٣۹۱ -
۱٨ نوامبر ۲۰۱۲
یکی ازموانع اصلی برسر راه شکل گیری یک جبهه فراگیر ملی، شامل نیروهای آزادیخواه، دموکراتیک و دگرگونی طلب از تمامی ملل ایرانی، عدم درک و برخود صحیح لااقل بخشی از این نیروها، با مطالبات و حقوق ملل ایرانی میباشد. درک نا صحیح از مسئله بسیار حساس، با اهمیت و بغرنج ملیت ها، که گاهی خود را به صورت یک شوینیسم لجام گسیخته و بی منطق نشان میدهد، تا بحال تاثیرات مخرب و بعضا فاجعه آمیزی بر پروسه همگرایی، مابین نیروهای آزادیخواه و دموکراتیک تمامی ملل ایرانی باقی گذاشته و کماکان میگذارد. همان طور که نوشتیم "بررسی وضعیت جنبش مدنی و ضد دیکتاتوری توده های مردم ایران در همین دوران اخیر، ما را درشناختی واقع بینانه از یکی از اصلی ترین نقیصه ها و معضلات این مبارزات، یعنی عدم وجود احساسی مشترک در مبارزه ای مشترک، یاری میرساند (۱)". به همین دلیل نگارندگان، فعالین سرنگونی طلب معتقد به ضرورت تشکیل جبهه فراگیر ملی در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران، وظیفه خود دانستند، بینش و درک مشترک خود را از ستم ملی و حقوق ملل ایرانی درچهارچوب بررسی ملت کرد و مسئله کرد، به عنوان یکی ازقدیمی ترین و درعین حال یکی از مبارزترین ملل ایرانی به رشته تحریر در بیاورند.
کردها از قدیمی ترین ملل آسیای غربی و از ملل تاثیرگذار درتحولات اجتماعی و سیاسی در این منطقه جغرافیایی از جهان بوده و هستند. آنان درطی هزاران سال از زمان پیدایش ملت کرد ونیاکان آنان، سهم تعیین کننده ای درشکل گیری تمدن دراین منطقه ایفا نموده و از معدود مللی میباشند که در طول حیات تاریخی پرفراز و نشیب خود، درتعامل وتقابل با سایر ملل و تمدنهای آسیایی، توانسته است خصوصیات قومی و ملی خود را تا حد زیادی و تا به امروزحفظ کنند.
کردها ملتی دلیر، آزاده و رزمنده بوده و این خصوصیات انکارناپذیر ملت کرد، آنان را بارها در بستر تاریخ مخاصمات ملل آسیای غربی، سپربلای حکومت های مرکزی درتخاصماتشان با سایرملل قرارداده است، بدون اینکه کردها بتوانند ازشرایط حاصله و جانفشانی های مکررشان، استفاده لازم را درمسیرمنافع ملی خود حاصل نمایند. این همان حقیقت تلخ و درعین حال دردناکی است که ملا محمود بایزیدی در اواسط قرن ۱۴ میلادی از آن به عنوان "دیواری از گوشت و خون کردها" نام برده است. استفاده ابزاری حکومت های مرکزی از ملت رزمنده کرد، حتی در مواردی، با کوچ اجباری عشایرکرد به سرحداد مرزی و یا سایرمناطق مورد نظر طبقه حاکم درمرکز و از طریق دولت نماینده آن طبقه صورت پذیرفته است.
در دوران معاصر نیز ملت کرد و پیشگامان دلیرش نقش انکارناپذیر و درخشان خود را در انقلاب ضد سلطنتی وسرنگونی استبداد وابسته ایفا نمودند. صدها زندانی سیاسی و شهید کرد حکایت ازتلاش خستگی ناپذیرملتی سرافراز دارد، که درمسیر دستیابی به حق تعیین سرنوشت برای خود و آزادی و دموکراسی برای سایرملل ایرانی، از فدای پرارزش ترین فرزندانش نیز دریغ نکرده است. دربهار انقلاب اما نتیجه آنهمه جان فشانی و فدا، با دزدیده شدن انقلاب توسط باند جنایتکار خمینی به یغما رفت. عدم به رسمیت شناختن حقوق ملل ایرانی توسط خمینی موج جدیدی از نارضایتی در مناطق مختلف ایران و بخصوص کردستان را در پی داشت. موجی که با فتوای خمینی در ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ به هجوم همه جانبه پاسداران ظلمت و تباهی به کردستان منجر گردید، که به جنگ سه ماهه معروف است. پس از آن نیز تلاش چند ماهه خیرخواهان و نیروهای دموکرات برای میانجیگری و مذاکرات آشتی، به واسطه تفکر عقب افتاده و استاتیکی خمینی بی نتیجه ماند و هنگامی که نیروهای مردمی کرد برسهم عادلانه خود از انقلاب و خودمختاری و یا حداقل خود گردانی برای کردستان پای فشاری کردند، از فروردین سال ۱۳۵۹ در جنگی ناخواسته و نابرابر درگیر و بی هیچ ترحمی قتل وعام گردیدند.
له شاری سنه جیژنی نه و روزه
ئاگرباران وگریان و سوزه
خوینی جوانانی میلله ت ئالوزه
له شاری سنه جیژنی نه و روزه
ئافرین ئیمام بو جیژنانه که ت
بو ئه و فه رمانه وحشیانه که ت
له شاری سنه جیژنی نه و روزه
....
خودگردانی، خودمختاری یا استقلال برای کردستان
برای ورود به چنین بحثی، بایستی قبل از هر چیز دانست که اهداف ملت و پیشتازان کرد از مبارزات اجتماعی و سیاسی آنان در طی سالیان متمادی با دولتهای استبدادی مرکزی چه بوده است. فراتر از آن بایستی دانست، که آیا این اهداف اولیه با توجه به شرایط ایران و جهان در سالهای اخیر، و بخصوص پیدایش حکومت اقلیم کردستان عراق چه تحولاتی را شامل گردیده است.
در طول تاریخ بارها و بارها امیران وخان های کرد که نمونه هایی از مالکیت فئودالی بوده و در واقع تیول داران حکومت مرکزی محسوب میشدند، توانسته اند برای مدت زمانی محدود بخشی از سرزمین کردستان را از سیطره قدرت حکومت مرکزی خارج نمایند.
در دهه های اخیر نیز سازمانها و احزاب کردی کوشیده اند، تا در حد توان خود، حقوق از دست رفته ملت کرد را از طرق مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز از استبداد مرکزی بازستانی نمایند. پاسخ حکومت های مرکزی به مطالبات حقه کردها و البته سایر ملل ایرانی همواره سرکوب و کشتار توده های مردم و زندان، شکنجه، اعدام و ترور نمایندگان و پیشتازان آنان بوده است.
دربیانیه تاسیس حزب دمکرات کردستان ایران در دوم آبان ماه ۱۳۲۴ (۲) اهداف این حزب چنین تعریف گردیده اند:
۱- مردم کرد ایران باید از آزادی و خود گردانی در اداره امور خود بهرهمند باشند و در چارچوب مرزهای ایران خود مختاری داشته باشند.
۲- حق آموزش به زبان کردی و کاربست اداری زبان کردی باید برقرارشود.
۳- انجمن ایالتی کردستان، باید بیدرنگ، موافق با قانون اساسی (مشروطه ۱۲۸۴ خورشیدی) انتخاب شود و بر تمام اموراجتماعی و دولتی (مناطق کردستان) نظارت کند.
۴- کلیه کارکنان دولت در منطقه از خود منطقه باشند.
۵- قانون واحد برای کشاورزان و مالکان وضع گردد و آینده این دو طبقه تامین شود.
۶- حزب دموکرات کردستان برای تامین وحدت کامل در مبارزه و دوستی با مردم آذربایجان و سایر اقوامی که در آذربایجان زندگی میکنند (آشوریها، ارمنیها وغیره) کوششی خاص مبذول خواهد داشت.
۷- حزب دموکرات کردستان ایران به خاطر پیشرفت کشاورزی و بازرگانی ورشد فرهنگ و بهداشت و همچنین با کیفیت تر کردن زندگانی اقتصادی و معنوی خلق کرد به برداشت از معادن طبیعی کردستان دست میآغازد و دراینراه میکوشد.
۸- ما آرزومندیم مللی که در ایران زندگی میکنند بتواند آزادانه در راه تامین سعادت و پیشرفت کشور خویش بکوشند.
۶۷ سال پس از تاسیس حزب دمکرات کردستان ایران، و در اصل اول توافقنامه مشترک حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) و کومله کردستان ایران (۳) به تاریخ سی و یکم مرداد ماه سال ۱۳۹۱ میخوانیم:
"دو طرف بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت. همچنین دو طرف بر این باورند که نظام سیاسی آینده ایران لازم است سیستمی سکولار، دمکراتیک و فدرال باشد. از همین رو، ضروریست که هر دو طرف در نشست های خود با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور بر این نکات اصرار ورزند."
هرگاه به این دو بیانیه که نظرگاه لااقل بخش بزرگی از فعالین سیاسی کردستان درطی ۶۷ سال گذشته، با تمامی فراز و نشیب های آن میباشد، توجه کنیم، میتوانیم هسته مرکزی حاکم بر تفکر ملت و فعالین کرد را در دهه های اخیر، حق تعیین سرنوشت ملت کرد استنتاج نماییم. دستیابی به این حق پایه ای ترین و اساسی ترین هدف مبارزاتی ملت کرد میباشد و حقوق دیگر مانند حق آموزش زبان مادری، آزادی مذهب،... در زیر مجموعه آن تعریف میگردند. ازنظرنگارندگان تغییر بینش بخش قبل توجهی از سیاسیون کرد از "خودمختاری برای کردستان" به "فدراتیو برای ایران" به هیچ عنوان نشان دهنده افزایش سطح توقع وتجزیه طلبی ملت کرد در فردای آزادی ایران ازچنگال نماینده خدا بر روی زمین نبوده، بلکه نمایانگر رشد و بلوغ سیاسی احزاب کردی در توجه آنها به راه حلی عمومی تر و ایران شمول تر است. طرح و تبلیغ چنین شعاری به لحاظ محتوایی قابلیت جذب واتحاد سایر ملل ایرانی تحت ستم مضاعف اعم از کرد و لر و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن و... را دارا میباشد، و میتواند آنها را حول چنین محوری متحد کند و مبارزه ملل ایرانی با حکومت مرکزی را از حالت کرد محوری خارج نماید.
تمایل ملت کرد به عدم وابستگی مطلق اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به دولت های استبدادی مرکزی و تلاش آنها برای ایجاد حکومتی فدراتیو، درتعاملی عادلانه و دموکراتیک با سایر ملل ایرانی، بی دلیل نبوده و قبل ازهر چیز دیگری بواسطه بازی ندادن ملت کرد در تصمیمات کوچک و کلان کشوری و حتی در محدوده استانهای کرد نشین، در رابطه با مسایل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاصل گردیده است. ناچیز شمردن حقوق ملل مختلف ایرانی توسط حکومتهای مرکزی و سرکوب هرگونه اعتراض به بی عدالتیهای ملی، قومی و مذهبی نیز گسل موجود مابین ملل ایرانی و دولتهای مرکزی را در طول تاریخ تا حد ترمیم ناپذیری گسترده نموده است، تا حدی که در کردستان، مسئله ملی به تضاد اصلی ملت کرد با حکومت مرکزی تبدیل گشته است.
چند گانه نگری قدرت های مرکزی به ملل مختلف ایرانی و پیشبرد سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن از طریق نفرت پراکنی و ایجاد رویاروئی مابین ملل ایرانی، دسترسی این ملل را به اتحادی پایدار برعلیه دولت مرکزی با دشواریهای فراوانی روبرو نموده است، که سود آن تا به امروز یکسره به جیب استبداد حاکم ریخته شده است. از اینرو است که سازمان ها و احزاب کردی با درک صحیح ازاین ضرورت، شعار محوری خود را در سالهای گذشته "دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان" انتخاب کرده و هیچگاه بر طبل تجزیه طلبی و یا استقلال نکوبیده اند، اگر چه در این راستا نیز حق تعیین سرنوشت حقی اصولی و خدشه ناپذیر است.
پاسخ زنده یاد شیخ عزالدین حسینی از رهبران مذهبی و سیاسی کردستان به سوال آقای عنایت فانی در رابطه با اتهام تجزیه طلبی به سازمانهای سیاسی و ملت کرد با بیان اینکه:
"اصلا تجزیه طلبی گناه نیست. نه در قرآن گناه است و نه در عرف مردم، نه در این دنیا. ملتی که بخواهد مستقل باشد هیچ نهی ندارد، ولی در این شرایط ما این را درست نمی دانیم (۴)"،
و سپس در جواب سوال دیگر آقای عنایت فانی مبنی براینکه: یعنی شما در اصول این حق را برای یک ملت قائل هستید که کشور خود را داشته باشد؟ با بیان اینکه:
"بله، ولی ما واقع بین هستیم و چیزهایی که فعلا ممکن نمی شود، هیچ گاه مطرح نمی کنیم و هیچ وقت نگفته ایم که ما تجزیه طلب هستیم. در روز اول، در زمان شاه قاضی محمد هم همین طور بوده است. اینها برای این به ما این تهمت را می زدند که با ما بجنگند و حق ما را ندهند. حتی دکتر قاسملو به جای خودمختاری به خودگردانی هم حاضر بود، اما به او ندادند (۴)".
بیانگر سقف مطالبات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی لااقل بخشی از احزاب کردی و ملت کرد میباشد. ملتی غیور که تحت ظلم و استبداد مضاعف صدها ساله حکومت های رنگارنگ مرکزی، که یکی پس از دیگری در رابطه با لگدمال کردن بدیهی ترین حقوق ملل ایرانی و از جمله حق تعیین سرنوشت، گوی سبقت را از هم ربوده اند، اعتماد خود را تا حد زیادی به قول و قرارهای تو خالی از دست داده است. پر واضح است که درد بی اعتمادی را با دشنام و اتهام و تهدید نمیتوان چاره ساز شد و مسیراعتماد سازی از بستر احترام به کلیه حقوق ملل ایرانی از جمله حق تعیین سرنوشت، و بدون در نظر گرفتن هیچ گونه استثنایی میگذرد، مگر نه اینکه حق تعیین سرنوشت کرامت ملتهاست. عدم باورمندی واقعی و بی تزلزل به این حق، به راحتی میتواند بار دیگر ما را نیز با هر اندیشه و باور سیاسی و عقیدتی در فردای آزادی ایران در برابرهم قرار داده و فجایع جبران ناپذیر دیگری بوجود آورد.
هراس از طرح صریح و روشن این واقعیت، ناشی از وجود شوینیسمی نهان در ذهن لااقل بخشی از فعالین سیاسی دگرگونی طلب می باشد، که گاه و بی گاه خود را به شکل ایرانپرستی، ناسیونالیسم افراطی و حفظ تمامیت ارضی از طریق سیستم حکومتی متمرکز حتی به قیمت سرکوب و نابودی ملل ایرانی و قتل رهبران و فعالین سیاسی آنان، که در واقع سعی در پاک کردن صورت مسئله دارد، نشان میدهد.
این ذهنیت غیردموکراتیک وغیر واقعگرایانه در حیطه عمل، صدمات جبران ناپذیری بر روابط مابین نیروهای آزادیخواه و دموکراتیک گذاشته و میگذارد. جنگ قلمی و کلامی هفته های اخیر نمونه بارزی از طغیان احساسات ملی گرایانه دوستان آماتور و دشمنان حرفه ای میباشد. هدف گم کردگی وخود زنی سیاسی ازاین واضحتر نمیشود، آنگاه که عمدا یا سهوا فراموش میکنیم که "کشور ما خلق های (بخوانید ملل) چندی را درمرزهای خود جا داده و ملت (بخوانید ملل) ما به زبان های مختلف گفتگو می کند. برخورد شجاعانه با این مسئله و حل قطعی آن تنها راهی است که وحدت ملی را استحکام بخشیده ومشکلات را برای همیشه حل می کند. (۵)" و بجای اینکه تلاشی صادقانه، به دور از خود محوری های روشنفکرانه، و در جهت نشان دادن راه حل هایی پراتیک بنماییم باز هم فراموش میکنیم که "کشورهای متعددی هستند که ازحداکثر وحدت ملی برخوردارند در حالی که از خلق های (بخوانید ملل) گوناگون و ایالات و جمهوری های خود مختار یا فدراتیو تشکیل شده اند (۵)". تبلیغ برای حکومتی سکولار، دمکراتیک و فدرال از طریق احزاب کردی به عنوان نظام سیاسی آینده ایران نه کاری خلاف عرف سیاسی و نه کاری بر خلاف منافع ملتهای ایران است، بلکه بیان ضرورتی است که در کردستان احساس میشود و اگر در نواحی دیگر با این حساسیت احساس نمیشود دلیل بر گمراه بودن و غیر ضروری بودن این طرز تفکر نیست.
اینکه ملت کرد و سایر ملل ایرانی، در فردای آزادی ایران برای بازیافت حقوق پایمال شده خود چه سیستم حکومتی را ارجح دانسته، و تا چه حدی داوطلبانه در بازسازی این بنای ویران، آماده تلاشی مشترک میباشند، سوالاتی است که فقط پس از پیروزی قطعی در رزمی مشترک با دشمنی مشترک یعنی همان "دیوی که از خون و دست رنج تمامی فرزندان این مرز و بوم ارتزاق کرده و بی عدالتی و نابرابری اقتصادی و اجتماعی را در بین طبقات و اقشارغیر حاکم، به تساوی تقسیم میکند (۱)"، قابل طرح و بررسی هستند. پیش داوری های غیرمسئولانه، فقط دست عناصر رنگارنگ رژیم ضد بشری ولایت مطلقه فقیه را در تفرقه افکنی و ماهیگیری از آب گل آلود باز میگذارد.
تا آنجا که به ما مربوط میشود همانطور که نوشتیم "در فردای آزادی ایران این فقط توده های مردم هستند که درچهارچوب یک انتخابات آزاد نوع حکومت خود را با اراده ای آزاد انتخاب میکنند واحزاب وسازمان ها با ارایه و تبلیغ برنامه های خود به روشنگری و بالندگی سیاسی جامعه کمک خواهند نمود. نه دیکتاتوری پرولتاریا جبر دوران برای ایران خواهد بود نه جامعه بی طبقه توحیدی ضرورت زمان، نه حکومت پادشاهی و نه جمهوری دموکراتیک اسلامی و یا خلقی، این فقط و فقط توده های مردم خواهند بود که با توجه به تجربه و نیازهای اقتصادی، سیاسی واجتماعی خود درعمل سیاستهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را از طریق احزاب و سازمانهای مورد اعتماد خود به پیش خواهند برد (۶)".
در چنین شرایط حساسی از تاریخ مبارزات مردم ایران با استبداد مذهبی و هنگامی که استعمارگران برای بلعیدن چنین لقمه چربی دست به هم میمالند و دهان باز میکنند، باز هم تاکید میکنیم هرگاه به این پراکندگی و تفرق در بین نیروهای دمکرات، آزادیخواه و دگرگونی طلب پایان ندهیم، هرگاه فعالانه جهت همبستگی و مبارزه در جبهه ای فراگیر تلاش نکنیم، و هرگاه برای درمان دردی مشترک راه حلی مشترک را در پیش نگیریم، و ضرورت زمان را فدای تعصبات گروهی، ایدیولوژیکی و فردی خود کنیم، و دست روی دست بگذاریم همانطور که نوشتیم " به زودی شاهد فاجعه ای بزرگ خواهیم بود، یا یک جنگ خانمان سوز بر مردم ایران تحمیل میگردد که بعد از آن نه از تاک نشان میماند و نه از تاکنشان و یا یک معامله بزرگ رخ میدهد و استبداد حاکم خود را برای سالها بیمه میکند. هر دو حادثه تبعات وحشتناک و جبران ناپذیری برای مردم تحت استبداد مذهبی ایران خواهد داشت (۷)".
مرحله دوم دادگاه ایران تریبونال که به مدت سه روز از ٢۵ تا ٢٧ اکتبر ٢٠١٢ در دادگاه لاهه برگزار شد، جمهوری اسلامی ایران را به جرم جنایت علیه بشریت محکوم کرد. نگارندگان ضمن قدردانی از زحمات چندین ساله فعالین این کارزار حقوقی، پیروزی عدالت را به تمامی آزادیخواهان، قربانیان و خانواده های قربانیان حکومت ننگین نماینده خدا بر روی زمین، تبریک گفته و رو به ارازل و اوباش ولایت مطلقه فقیه با صدای رسا اعلان میدارند که:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد…
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست
گرد سُم خران شما نیز بگذرد…. (۸)
در پایان با ابرازهمدردی با خانواده شهید ستارشهیدی، فعال سیاسی در عرصه مجازی، مقاله خود را با جملاتی ازاین شهید راه آزادی ایران به پایان میرسانیم:
"در آخر مطلبم سخنی با همه احزاب درون مرزو برون مرز دارم. تاکی خنثی بودن وسکوت کردن؟ تاکی به اتحاد نرسیدن؟ تاکی امید به اصلاح واصلاح طلبی داشتن؟ تاکی جنگ شاه وشیخ علم کردن؟ آیا این همه دعواهای سیاسی در این 33سال کاری از پیش برای مردم برد یا هرچه بود پیشرفت درعمر نظام داشت؟ امروز به اتحاد برسیم تا فردا پشیمان گذشته برباد رفته نشویم (۹)".
فرزاد قائم
۲۷ آبان ۱۳۹۱ برابر با ۱۷ نوامبر ۲۰۱۲
۱- جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۷) -چپ کیست؟ جبهه چپ کدام است؟
www.didgah.net
۲- بیانیه تاسیس حزب دمکرات کردستان ایران
fa.wikipedia.org/wiki/حزب_دمکرات_کردستان
۳- توافقنامه مشترک حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) و کومله کردستان ایران به تاریخ سی و یکم مرداد ماه سال ۱۳۹۱
pdki.org
۴- مصاحبه آقای عنایت فانی با شادروان شیخ عزالدین حسینی
www.bbc.co.uk
۵- آنچه که یک انقلابی باید بداند نوشته فدایی شهید بیژن جزنی منتسب به فدایی شهید علی اکبر صفایی فراهانی
www.rawij.com
۶- جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۳) -سازمان مجاهدین خلق ایران
didgah.net
۷- جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۱)
didgah.net
۸- شعر از سیف فرغانی شاعر قرن هفتم و هشتم هجری قمری
۹- مقاله ای از وبلاگ نویس شهید ستار شهیدی با عنوان "آقای خامنه ای دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی سلاخ خانه ای بیش نیست"
www.freezepage.com
سایر منابع:
تاریخ کردستان; مولفان م. س. لازاریف، ش. خ. محوی، ی. ای. واسیلییه وا، م. آ. حسرتیان و او. ای. ژیگالینا; مترجمان: کامران امین آوه و منصور صدقی
|