بالهایشان را با دانه تاخت نمی زنند پرندگان
مهران جنگلی مقدم
•
بالهایشان را با دانه تاخت نمی زنند پرندگان
وقتی که بازجو برای فریب تو نانی در جیب دارد
و دریچه ها جز برای سر بریدنت باز نمی شون
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ آبان ۱٣۹۱ -
۱۹ نوامبر ۲۰۱۲
بالهایشان را با دانه تاخت نمی زنند پرندگان
وقتی که بازجو برای فریب تو نانی در جیب دارد
و دریچه ها جز برای سر بریدنت باز نمی شوند
اعتصاب غذا چیز خوبیست
و چقدر خوب است که ما گرسنه باشیم
و رگ های ما در تورم عصب هایمان شورش کنند
و در همه بافت ها و ساختارهای بدن هایمان انقلاب شود
و از تاریخ بدن ما دیگر چیزی نماند
دیگر شب و زخم استعاره نیست
و زندان یک چهاردیواری و
زندان بان مردی که نمی شناسیمش
به وسعت همه ی دنیا در اعتصابم
به زبان ترکی / کردی / یونانی
و به هر زبان دردناک دیگری
به تاریخ بدن تو فکر می کنم
دیگر به هیچ کس اعتماد نخواهم کرد
نه به روزنامه ها و پرچم ها
نه به هیچ خدای دیگری
بگذار اعتراف کنم
تو گرسنگی می کشی / من بار غمت را
تو جز اندوه ما چیزی نمی خوری
من . . .
به سختی لبخند می زنم
به آزادی که رویایی شبانه است در خواب خیابان
خیره می مانم
چشم هایم درد می کند
از بس سکوت دیده است
گوش هایم درد میکند
از بس سکوت شنیده است
دهانم درد می کند
از بس سکوت کرده است
آدم ها هنوز غمگینند
سرنوشت با فونت های روزنامه یی
به چاپ می رسد
در پیشانی سردشان
در شمارگان بی شمار
نوبت های صبح و عصر
و من به شکلی کاملا معاصر
به تاریخ بدن تو فکر می کنم.
مهران جنگلی مقدم
|