اطلاعیه کمیته مرکزی کومه له: تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی در یکسال گذشته
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ آذر ۱٣۹۱ -
۲۶ نوامبر ۲۰۱۲
مدت یکسالی است که طیفی از اپوزیسیون ایرانی، به ویژه پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سه کنفرانس در پایتختهای اروپایی، به زعم خود زمینه های آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحث های گوناگون در این باره و از زوایای متفاوت، بوده ایم. سازماندهندگان این گردهمایی ها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کرده و دیدگاهشان بر این فرضیه استوار بوده که گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم به سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسه اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن به رای مردم در سایه این رژیم را، امری ممکن دانسته و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دوره اعتراضات مردمی نیز نه همراه جنبش مردمی، بلکه منتقد دلسوز حاکمیت بود، اکنون نیز نه به عنوان اپوزیسیون رژیم، بلکه جزو خواستاران بقای رژیم، عمل میکند. ما میدانیم که همه شرکت کنندگان با نظرات بازیگران و گردانندگان تاکنونی همسو نیستند. اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان به صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزه برای رفع آنها در جامعه ایرانی را به زیان ارزیابی کرده و حتا توانسته اند نظر خود را در مواردی به کرسی بنشانند و از طرح مسئله در دستور کار چنین نشست هایی جلوگیری به عمل آورند.
شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دوره اعتراضات سه سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را به این تکاپو انداخت تا چاره ای اندیشیده و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایده اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی که اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانسته و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان به قبول برخی اصطلاحات و به میدان کشیدن کسان و شخصیت های سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرت های غربی، شکل بگیرد. این صحنه گردانان در این تصور بودند که چالش غرب و ایران، شانس رویکرد به آنها را حتمی مینماید. متاسفانه بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیرکرد ایرانی نیز بدون اینکه الزاما با طرح آنها همجهت باشند، به این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانه هشدارهای خود را طرح نموده و مرز روشنی با اهم نظرات غیردمکراتیک طرح شده از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است که هدف گردانندگان اصلی این نشست ها نه اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکه پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعه ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزه و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهه برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسی خواه این رژیم، است. و این همه با این توجیه که: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات که مورد اختلافند در این دوره گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبه و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همه شرکت کنندگان در کنفرانسها نبوده و نیست، اما به تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شده است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیریکسانی را با روند ضددمکراسی در این تجمعات، پذیرفته اند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بوده تا حقوق کارگران، مسئله زنان و اقشار استثمار شده جامعه، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشته شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز به حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشته هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژه رابطه احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نموده و هم از کانال ماهوارهای آسوسات در این موارد به بحث پرداخته و هشدار داده ایم که: تلاشی آشکار برای به بیراهه بردن جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران در جریان است. گذشته از این ها نظرات و دغدغه های خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشست های رسمی، بیان نموده ایم. همچنین با بسیاری از شخصیت های دمکرات و آزادیخواه غیرکرد نیز تبادل نظر و رایزنی کرده و هر بار تاکید داشته ایم که نظرات مسلط در این کنفرانس ها و بویژه طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقه در اپوزیسیون، نیست. روشن است که هیچ اتحادی به غیر از اینکه گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفه خۆد بداند، نه تنها در راستای منافع مردم ایران نبوده، علیه آنهاست. اکنون که کنفرانس پراگ نیز آنچنانکه پیشبینی میشد، بدون نتیجه و با ایجاد فاصله بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافته است، ضروری می بینیم بار دیگر توجه همگان را به نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازه داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگه های فکری اپوزیسیون دمکراسی خواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم که بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهمایی های گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشه باید روشن گردد که خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند که در کنفرانس های ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی به جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید که تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی که بیش از سه دهه پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، به پای میز مذاکره آمد، در حالیکه در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفته شده است. در حالیکه در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بوده است، در شرایطی که اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونه ممکن است که اکنون پذیرفته شود تا چانه زنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث به هیچوجه در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینباره و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر که اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما به هیچوجه چانه زنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوه تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوه باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشته باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بی سود با نافیان وجود و حضور ملت های متنوع در ایران، به هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ضمیمه است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینه های دیکتاتوری و سرکوب های آتی.
٣. با توجه به اینکه در مواردی در این کنفرانس ها نام کومه له مورد سوء استفاده قرار گرفته و شبهه هایی در اذهان ایجاد شده، ضروری است اعلام داریم جریانی که تحت نام کومه له در این نشست ها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کرده، به هیچوجه کومه له را نمایندگی نمی کند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نه مورد پسند کومه له است و نه جریان کومه له تعهدی در مورد سیاست ها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم که در این کنفرانس ها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشته اند، لذا نمایندگی همه جنبش کردستان را دارا نبوده و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هر نوع دیالوگی درباره جنبش کردستان و خواست های این مردم است.
٤. ما به روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همه اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینه های مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود که جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینه های اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم که ضروری است تا احزاب کردستان با همکاری های کنکرت با اپوزیسیون دمکراسی خواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی به عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود که ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد که اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است که میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و با هم بودن همه مردم ایران، به بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.
کمیته مرکزی کومه له زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماه ١٣٩١
|