نامه زندانی در بند بهنام ابراهیم زاده به احمد شهید
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ آذر ۱٣۹۱ -
۲٨ نوامبر ۲۰۱۲
با سلام و درود به شما آقای احمد شهید و آرزوی توفیق شما در راه صلح و دوستی و رعایت حقوق بشر، من بهنام ابراهیم زاده که در حال حاضر به جرم آشکار کردن بی عدالتیها و دفاع از کودکان و کارگران به حبس ناعادلانه ای محکوم شده ام ، فرزند سرزمینی هستم که انسانهای زیادی در آن طعم زندان و رنج های بسیاری دیده اند از سرزمینی دردمند به نام ایران.
آقای احمد شهید گزارش حقوق بشری شما در مورد ایران که به موارد اشاره داشتید: وضعیت وخامت بار زندانیان سیاسی و عقیدتی، نبود آزادی ها، آزادی بیان و عقیده وضعیت وخیم و اسفبار اقلیت های قومی و دینی، دستگیری های خودسرانه، محاکمات غیر علنی، دوره های طولانی مدت بازداشت بدون تفهیم اتهام، اعدام های سیاسی و عقیدتی، فشار بر مطبوعات، دستگیری و زندانی کردن فعالین حقوق بشری و کارگری و کودک و دانشجویی، خبرنگاران و روزنامه نگاران و جلوگیری از کوچکترین حرکت اعتراضی و ممانعت از تشکیل احزاب و NGOها و سازمانهای مردم نهاد مصداقهای بسیاری از این موارد و بسیاری از موارد دیگر همچون واقعیت های روزمره و عادی در کشور ما همواره به چشم می خورد.
فضای سرکوب و اختناق، و برخوردهای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران عملا هر گونه ابراز عقیده ، انتقاد و اعتراض شهروندان را علیه حاکمیت سد کرده است. دولت ایران در تمام مدت حیات خود زیر پوشش یک حکومت دینی تمام حقوق شهروندی را به نفع خود مصادره کرده است .
آقای احمد شهید!
بی قانونی و بی توجهی به حداقل حقوق شهروندی و نادیده گرفتن آزادی های دادرسی و چگونگی بازداشت و اینکه در همه مراحل زندانیان سیاسی و عقیدتی و غیره .... از داشتن وکیل و حتی دیدار با وکیل تعینی توسط دادگاه و دیدار با خانواده محروم می مانند و در طول بازداشت های انفرادی و طولانی و بازجویی های رنج آور، زندانیان با چشم بند و به شدت برای اعتراف گیری اجباری مورد شکنجه های تند و خشن و توهین و بی حرمتی، تهدید به آزار جنسی قرار گرفته اند، همه این دردها و فشارها و سخت گیری ها در این نامه نمی گنجد.
جناب آقای احمد شهید!
در حال حاضر زندانیان سیاسی و عقیدتی به شدت از امکانات درمانی و بهداشتی و غذایی مناسب و عدم رسیدگی به وضعیت پزشکی رنج می برند ، مسئولان زندانیان را از دسترسی به تلفن و تماس با خانواده ها ممانعت کرده و به اعتراض زندانیان پاسخ نمی دهند!!! مقامات از ملاقات های حضوری و قانونی نیز ممانعت کرده و با درخواست زندانیان مبنی بر مرخصی های قانونی ودرمانی مخالفت می کنند. گفتنی است که در کنار همه اینها محدودیتهای دیگروضعیت بهداشت و خورد و خوراک ناکافی و بی کیفیت غذا نیز به چشم می خورد در حالیکه می دانیم در بودجه های اسمی مبالغ کلانی را در نظر گرفته ولی از آن هیچ خبری نیست.
جناب آقای احمد شهید بنده و صدیق کبودوند و بسیاری دیگر از زندانیان که در حال حاضر در زندان اوین دوران حبس خود را سپری می کنیم نمونه بارز و عینی و زنده قربانی سیاست های خصمانه و تبعیض آمیز دولت جمهوری اسلامی ایران هستیم.
من یکی از زندانیان سیاسی اقلیت کرد می باشم که در حال حاضر تنها به جرم آشکار کردن بی عدالتی ها و دفاع از کودکان و کارگران و ... به مدت ۵ سال حبس ناعادلانه محکوم شده ام من در ۲۲ خرداد سال ٨۹ در سالروز انتخابات دهم از سوی نیروهای امنیتی و لباس شخصی همراه با ضرب و شتم دستگیر شدم به طوریکه قفسه سینه ام و پای سمت چپم به شدت آسیب دید که متعاقب آن به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و سلولهای انفرادی منتقل شدم و چهار ماه در بدترین شرایط در سلولهای انفرادی نگهداری شدم و بسیار سخت و توهین آمیز تحتق فشار و مورد ضرب و شتم قرار گرفتم تا در بازجویی ها و دادگاه به دروغ علیه خود اعتراف کنم در ادامه چنین فشارها قفسه سینه ام و سر وگردن و گوش سمت چپم در اثر ضربات وارده به شدت آسیب دید. بازجویان حتی بارها مرا تهدید به آزار جنسی و استعمال شیشه بطری نوشابه و چوب و توهین و اهانت به همسر و مادرم کردند. تخصص بازجویان و شکنجه گران نظام جمهوری اسلامی در استعمال الفاظ رکیک و فحش های ناموسی و رکیک ترین فحشها که به هیچ عنوان در کنار فشار و ضرب و شتم های همیشگی در این نامه نمی توان به آن اشاره کرد که برای اولین بار به گوشم می خورد تجربه دردناکی بود.
در ادامه چنین فشارها و پس از ٨۰ روز انفرادی و در مجموع چهار ماه نگهداری در سلولهای انفرادی ۲۰۹ وزارت و بی خبری مطلق و عدم دسترسی به تلفن و ملاقات با خانواده که منجر به این پرسش در میان خانواده و دوستان و رسانه ها شده بود که آیا بهنام ابراهیم زاده زنده است.
جناب آقای احمد شهید!
من تنها بخشی کوچک و مختصر و جزئی از این رفتارها و برخوردها را در باره خودم برایتان شرح دادم. مطمئنا شنیدن داستان و شرح حال دیگران دردناکتر و شنیع تر است که در آینده ی نه چندان دور شرح بیشتری از شکنجه ها و برخوردهای تند و خشن و غیر قانونی و غیر اخلاقی آچه که در طول چهار ماه حبس و انفرادی دربند ۲۰۹ و ٣۵۰ بر من و دیگران گذشته منتشر و برایتان ارسال خواهم کرد.
بیان این واقعیت ها تاسف آوری که حکایت از فروپاشی نظام اخلاقی در میان ماموران منتسب به یک حکومت دینی دارد برایم عذاب آور است. به همین مقدار بسنده می کنم تا روشن شود یک زندانی سیاسی مجبوس در زندان اوین برای اعتراف گیری به ناکرده های خود تحت چه فشارهایی قرار می گیرد.
جناب آقای احمد شهید !
پرسش من این است که آیا حمایت از کودکان و کارگران و انجام فعالیت های حقوق بشری و خواست ملت ایران و رعایت حقوق بشر برای دستیابی به دمکراسی، کیفری برابر با تحمیل رفتارهای غیر انسانی و ظالمانه را دارد.
آیا هنوز وقت آن نرسیده که ؟؟؟ بیان و باور هیچ فرد و گروه و جریان و تشکلی نباید موضوع محاکمه قرار گیرد؟ آیا انتظار اینکه در صورت ثبوت شکنجه، شکنجه گر محاکمه شود انتظار گزافی است؟
آنچه که می دانم اینگونه رفتارها و برخوردها نه با عدالت و انصاف سازگار و نه با قانون و شرعی قابل توجیه است. اینجانب بیش از دو سال و نیم است که به جرم آشکار کردن بی عدالتی ها و دفاع از کودکان و کارگران و زنان در بازداشت ناعادلانه به سر می برم . در اثر شدت ضربات وارده از سوی بازجویان و شکنجه گران چنان آسیب دیده ام که طبق تائید پزشک قانونی زندان اوین به آرتروز گردن و ... مبتلا شده ام اما با وجود درخواست های مکرر و آنچه که قوانین بین المللی ایران تاکید دارند مرا از ملاقات های حضوری و از مرخصی درمانی و حق استفاده از تلفن و دیدار با فرزندم محروم کرده اند. مسئولان قضایی زندان هیچ توجهی به من و دیگر زندانیانی که به این وضع دچار شده اند ندارند حتی طی دو سال گذشته چندین زندانی در اثر عدم رسیدگی پزشکی در زندان جان باخته اند.
جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل!
ما انتظار داریم همانطور که در فضای تبلیغاتی و رسانه ای دولت جمهوری اسلامی ایران خود را سازگار با حقوق بشر معرفی می کند در عمل نیز به این شعار پایبند بوده و مطابق ادعاهایشان رفتار کنند. رفتار غیر انسانی و غیرقانونی با زندانیان یک مشکل ریشه دار و دارای عواقب وخیم برای جامعه ی انسانی است. دولت در حال حاضر زندان را که باید محل مجازات قانونی باشد بر عکس تبدیل به مرکز انتقام گیری کرده است.
(اسعد) بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و کودک – زندان اوین بند ٣۵۰- آذر ماه ۱٣۹۱
|