•
نه. . . !
این پرسه زدن های بیهوده
از دانیال نبی تا آپادانا،
از زیگورات تا کاخ داریوش،
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۹ آذر ۱٣۹۱ -
۲۹ نوامبر ۲۰۱۲
نه. . . !
این پرسه زدن های بیهوده
از دانیال نبی تا آپادانا،
از زیگورات تا کاخ داریوش،
از شاوور تا کرخه،
خیره ماندن به پیکرههای شکسته،
ستونهای فروریخته،
و نقش شکسته های سفالی
تو را به نیاکانت نمی رساند
اسطورهی نژاد پاک تو!
مشکل خون هیچ اِستِر و خشایاری
آتوسا و داریوشی
یا ماندانا و کمبوجیهای
در تن رنجور تو جاری باشد
تا غروب نشده تکانی باید بخوری
از میان دیوارههای باستانی
سر ستونهای شکسته،
بازارچههای فقیرانه،
و انبوه مشتریان فرودست،
بشتابی تا ادارهی سه اتاقهی آمار و ثبت احوال
از کارمندِ پیرِ تریاکی خواهش کنی
لطف کرده از پشت میزِ چوبیِ کهنه برخیزد
سیگارِ اُشنو بر لب گم شود با بی میلی
در نیمهتاریکی های وهمانگیز اتاق بایگانی
نیاکان کبیر تو را بیرون بکشد
از لای کاغذ های رنگ باخته،
پرونده های خاک خورده
پس از بینهایتی اضطراب آمیز بازگردد،
و رونوشتی از سند اصالت هایت
در دستان لرزان تو بگذارد
در اِزای یک انعام ناچیز،
کاغذ آ-چاری با سر برگ و مهر و امضای رسمی
انباشته از نامهای عبری و ایلامی،
رومی و تازی،
تُرکی و اِسلاوی،
یونانی و آریایی،
بنگالی و . . . .
افسوس که در هم میریزد
افسانهی خون خالص تو،
و آرمانشهر های زیبای آنسوی قادسیّه
دل افسرده به راه خانه می افتی
با سند اصالت ها در مشت
در اندوه شکوه خاکستر شدهی دیروز
و اندیشهی فرداهای مه آلود
از کنارهی رودی که از ازل بر بستر خود غلتیده
و در آفاق دور به دریا پیوسته است
نگاهت به ابرهای سپید،
سرستونهای شکستهی دلگیر،
و کوره راهی که در دور دست های دشت
به خرابه های اساطیری می انجامد
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲
|