یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تغییراتِ اقلیمی
مانتلی ریویو – دسامبر ۲۰۱۲ – یادداشتهای سردبیران


• اگر ما در توقف تغییرات اقلیمی و دیگر شکافهای سیاره ای از رهگذر تغییرات سریع اجتماعی با شکست مواجه گردیم، نیاز خواهیم داشت که، برای بقای صرف، به شرایطِ جدید خشن تر اقلیمی عادت کنیم. در هر صورت جواب، جوابی جمعی خواهد بود، خلقِ دنیای پایداری اکولوژیکی و برابری اجتماعی ورای سرمایه داری. راه دیگری نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ آذر ۱٣۹۱ -  ٣ دسامبر ۲۰۱۲


همزمان با نوشتن این سطور در آغاز نوامبر، تغییراتِ اقلیمی یک بار دیگر در آمریکا و سراسرِ جهان خبرساز گردیده است. این بعلتِ تأثیر مخربِ طوفان سندی است، نه فقط در جزایر کارائیب، بلکه در شمال شرقی ایالات متحده‍ی آمریکا خصوصاً در نیویورک و نیوجرسی، تأثیراتی که با خساراتِ وارده به نیویورک به نمایش درآمده است. تصادفاً بیست و پنچ سال قبل موجِ گرمایی در نیویورک تجربه شد که با شهادت جیمز هنسن (هواشناس) در کنگره‍ی آمریکا همزمان گردید، که برای نخستین بار گرمایش زمین را به موضوعی عمومی تبدیل و به مرور آنرا به امری بین المللی ارتقا داد که در همان سال به تشکیلِ هیئت بین - دولتی سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی منجر گردید. اینکه طوفان سندی اینبار در نیویورک و نیوجرسی به ارتقای تغییرات اقلیمی به موضوع بحث عمومی منجر می گردد یا نه مستلزم گذشت زمان است.
شکی در این نیست که تغییرات اقلیمی عاملی بود که در هماهنگی با ناپایداری طبیعی موجب ویرانی گردید که طوفان سندی به بارآورد. در بلاگِ علمی آمریکا، مارک فیشتی (1) در "آیا تغییرات اقلیمی موجب طوفان سندی گردید؟" می نویسد که؛ یک ارتباط بسیار مهم بین طوفان سندی و تغییرات اقلیمی، به مسئله‍ی حرکتِ جت استریم (رودباد)(2) سرد به طرف جنوب مربوط می شود که موجب افزایش انرژی آتمسفر و سندی گردیده، دامنه‍ی طوفان را وسیعتر نمود. ردِ پای مُدلِ جوی شناخته شده ای بنامِ "بلاکینگ های (3)" که این جت استریم را به طرف جنوب راند، می تواند در ذوب شدن بی سابقه‍ی یخهای قطبی در تابستان امسال و اثراتش بر بی ثباتی قطب شمال، جستجو گردد. به عبارت دیگر، این اعتقاد وجود دارد که تغییرات اقلیمی تأثیری بزرگ و مستقیم، در افزایشِ شدت طوفان سندی در هنگامی که به شمالِ شرقی آمریکا رسید و انحرافِ مسیر آن به سمت غرب و نیوجرسی، داشته است. (علاقمندان می توانند جزئیات را در وبلاگِ دکتر جِف ماسترس(4) دنبال کنند.)
اما جنبه های بسیار دیگری از تغییراتِ اقلیمی تأثیرات متفاوتی بر جای می گذارند؛ مانند تغییر طبیعتِ طوفان ها توسطِ گرمایش زمین، که با گرم شدن اقیانوسها و ایجاد انرژیِ بیشتر برای طوفانها، موجبِ گرمایش آتمسفر شده تا رطوبت بیشتری را (که جذب طوفانها میشوند) در خود حفظ نماید.
دانشمندان بیشتر و بیشتر نگرانِ هوای نامتعادل اند که نتیجه‍ی تغییرات اقلیمی است. رد پای تغییرات اقلیمی بطور فزاینده ای در امواج گرما، خشکسالی ها، طوفانها و سیلها مشهود است. جیمز هنسن در نوشته‍ی مختصری برای واشینگتن پُست در سوم اگوست 2012 با عنوانِ "تغییرات اقلیمی از راه رسیده اند – و بدتر از آنچه که ما انتظار داشتیم" اکیداً یادآور گردید که موج گرمای اروپا در سال 2003، موج گرمای روسیه در سال 2010، و خشکسالی ویرانگرِ سال 2011 تگزاس و اوکلاهاما همگی می توانند به تغییراتِ اقلیمی نسبت داده شوند. او میافزاید که "احتمال اینکه ناپایداری های طبیعی این عدم تعادل ها را آفریده باشد بسیار ناچیز است."
پیدایشِ هوای نامتعادل ممکن است آخرین شانس ما برای بیداری و تشخیص این امر باشد که اگر آینده‍ی بشریت قرار است تضمین گردد تغییراتِ اجتماعی ناگزیر باید اتفاق افتند، تغییراتی شامل؛ فاصله گرفتن سریع از سوختهای فسیلی، و فرا رفتن از رژیمِ اجتماعی – اقتصادی جاری (موضوعِ بازنگری دسامبر مانتلی ریویو توسط جان بلمی فاستر و برِت کلارک تحت عنوان " حالت اظطراری سیاره ای").
در آینده ممکن است با نگاه به گذشته و دهه هایی که با سرمایه داری - نیروی انباشتش و تکیه اش بر سوختهای فسیلی که همه‍ی تلاشها برای دست و پنجه نرم کردن با مشکلِ کلی محیط زیست را عقیم گذارد – و هشدارهای علوم را کتمان یا بطور سیستمایتک فیلتر کرد – اتلاف گردیدند بیندازیم. نمونه‍ی مناسب، اخطارهای زودهنگامِ بِری کامنر، یکی از مهمترین دانشمندانِ محیطِ زیست و فعالِ قرن بیستم است. او بیش از چهل و پنج سال پیش، در اثرش "علوم و بقا" به سال 1966 نوشت: گزارشی توسطِ کمیته‍ی مشاوره‍ی علومِ ریاست جمهوری نشان می دهد که گرمای اضافی تولید شده توسطِ دی اکسید کربن موجود در هوا حاصله از سوختهای فسیلی در سال 2000 ممکن است برای ذوب یخهای قطبِ شمال در طول زمان کافی باشد.... این به معنای فاجعه برای بسیاری از ساکنین کره‍ی زمین و خیلی از شهرهای بزرگ است.....تصور کنید، آنچنان که امکان دارد، انباشت دی اکسید کربن به سیلابهای فاجعه بار که همه‍ی دنیا را می تواند تهدید کند ختم گردد. کنترل این خطر مستلزمِ تغییر سیستم گرمایش و احتراقِ صنعتی کارخانه ها در مقیاس جهانی است......واحدهای تولید برقِ سوختی احتمالاً می توانند با نیروگاههای اتمی جایگزین گردیده، امری که مشکلِ ایمنی رهایی از شرِ زباله های اتمی رادیواکتیو در مقیاس بزرگ و خطراتِ ناشی از آن و سوانحِ رآکتورها در همسایگی مراکز جمعیتی را بدنبال خواهد داشت. استفاده از انرژی خورشیدی و دیگر تکنیکهای تولید انرژی که مستلزمِ احتراق و رآکتورهای اتمی نیست، ممکن است بهترین گزینه باشد. چنین تغییرات تکنولوژیکی عظیمی در همه‍ی کشورهای صنعتی لازم خواهد بود.
گرچه، کامنر به مسئله‍ی تکنولوژی با دیدی ساده انگارانه و بعنوان راه حلِ گرمایش زمین نمی نگریست. در عوض، تکنولوژی در بسیاری از حالات عاملِ بحران زیست محیطی بوده و این به روابطِ اجتماعی تولید برمی گردد. او نوشت که "تکنولوژی نه تنها پایه‍ی عالی جامعه‍ی مدرن را بنا نهاد، که ما را با خطربقایی به چالش کشیده که بدون حلِ مشکلاتِ خطیر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی قابلِ رفع نخواهد بود...... کلیه‍ی پیشرفتهای عمده در قابلیتهای تکنولوژیکی بشر تغییراتی انقلابی در ساختارِ اقتصادی سیاسی را طلب نموده است." خلاصه آنکه مشکل اصلی، خودِ سازمان جامعه‍ی سرمایه داری است. کامنر اظهار داشت که در عصرِ حاضر، "یک جنبش جدیدِ حفاظت از محیط زیست لازم است تا خود حیات را نجات دهد."
برای ما روشن است که تعهد کامنر به سوسیالیسم، و بنابراین مواجهه‍ی منطق و واقعیات، به او اجازه داد تا بیش از چهل و پنج سال پیش چیزی را ببیند که از دید خیلی ها پنهان ماند. فراخوان او برای یک "حفاظت نوین از محیط زیست" یا یک جنبش زیست محیطی در خدمت "نجات حیات" اکنون از همیشه مهمتر است. چنین جنبشی برای تبلیغ جامعه ای با توسعه‍ی پایدار انسانی و برابری بنیادی باید سوسیالیست باشد.
اگر ما در توقف تغییرات اقلیمی و دیگر شکافهای سیاره ای از رهگذر تغییرات سریع اجتماعی با شکست مواجه گردیم، نیاز خواهیم داشت که، برای بقای صرف، به شرایطِ جدید خشن تر اقلیمی عادت کنیم. در هر صورت جواب، جوابی جمعی خواهد بود، خلقِ دنیای پایداری اکولوژیکی و برابری اجتماعی ورای سرمایه داری. راه دیگری نیست.

   
یاداشت ها
1. Mark Fischetti
2. رودباد یا جت استریم جریان هوای با سرعت بالا است که بصورت یک تونل باد فرضی در ارتفاعات بالای آتمسفر وجود دارد
3. Blocking High – بلاک در هواشناسی مدلهای بزرگ مقیاسی در فشار جوی هستند که تقریباً ساکن بوده، و بطور موثری جلوی گردبادها را سد و یا آنها را منحرف می نمایند.                                                                                                                     
4. Dr. Jeff Masters’ WnderBlog 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست