سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لحظه ای در نور


آزاده بی پروا


• در آن لحظه
ذهنت را روی میز بگذار
و دستانت را به خورشید بسپار
وقتی که غروب می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ آذر ۱٣۹۱ -  ٣ دسامبر ۲۰۱۲


 در آن لحظه

ذهنت را روی میز بگذار

و دستانت را به خورشید بسپار

وقتی که غروب می کند

با تمام زیبایی خلسه برانگیزش

چشمانت

ستایشگر آب و آینه می شوند

و شمعدانی ها

زیباترین رقص عمرشان را

برای موزون ترین حرکات ِ مهتاب و ایوان

اجرا می کنند

و لبانت

معجزه ی تمام قرنها

و غنچه ای خوشفام

بر مرمر ساقه ای بس زیبا

وه چه خیال انگیز لحظه ای است

آنگاه که تنها

حس بالنده ای سخن می گوید

و نه دیگر سکوت

حتا چراغ و پنجره هم

عاشقانه زمزمه می کنند

و آسمان و ابر

چه لطیف و نرم

در چشمان هم خیره می شوند

چالشی از شرم و زیبایی

ارغوان و ارغنون

ساز و گل و نغمه

در هر حرکت انگشتان

بر ظریف ترین تارهای یک ساز

از نفس و عشق

شور و مستی

وه !که چه موسیقی شور انگیزی است

بچرخ و برقص

چون پیچک

چون نیلوفر

و ببار

از شادی و شعف

بر پهنای دشتی عاج گون

پر از هوای تازه

پر از شمیم دل انگیز ِ پریشان

در لطافت آبشاری از احساس

در حریر گیسوان یک نهال

سبز ِ سبز

رَسته از خاک ِ سخت

ریشه دوانده در تمام دلبریهای زمانه

محو ِ محو

    در بلوغ

در عطش

       اوج ِ ناز

سِحری از جاده ای بی مرز

رو به انتهایی گلگون

لحظه را نفس بکش

دستهایت را به شمعدانی و آینه بسپار

قد کشیدن نهال را

در خورشید چشمانت

با عشق

نظاره کن

شوق اوج

تا ابد

یک درخت سبز

یاخته هایت امروز

رویا نمی بینند

خورشید و ماهتاب

بر هم می تابند

این لحظه

پر از نور است

۲۹ آبان ۱٣۹۱
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست