یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ آذر ۱٣۹۱ -  ۶ دسامبر ۲۰۱۲


«بیداری دانشجویی در مختصات ایران اسلامی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید؛«۱۶ آذر» فرصتی است برای توجه دوباره به جایگاه و نقش «بیداری دانشجویی»؛ بیداری دانشجویی که این روزها، کمتر از آن سروصدای تاثیرگذاری می‌شنویم در زمره موثرترین، خالص‌ترین و پیشتازترین حرکت‌های اجتماعی است اگر بهنگام و در جایگاه واقعی‌اش و با رعایت اقتضائات و الزامات خود باشد.
جریان دانشجویی تاکنون ذیل عناوینی چون «جنبش‌ اجتماعی»، «جریان روشنفکری» یا «طبقه متوسط» تعریف شده و با تعاریفی که از این عناوین در علوم انسانی ترجمه‌ای ارائه شده است، متاسفانه جریان دانشجویی باید همواره «مخالف نظام»، «غرب‌زده»، «پرخاشگر»، «پرمدعا»، «سنت‌شکن» و «بدگمان و بی‌اعتماد» باشد وگرنه «دولت‌ساخته»، «مرتجع» و «سازشکار» معرفی می‌شود. بگذریم از این‌که امروز نامی نه فقط از «جنبش دانشجویی» ـ که مصادیقش همه جا نادر است ـ در خود کشورهای غربی نمی‌شنویم، حتی جریان دانشجویی فعالی را هم در این کشورها کمتر شاهدیم. سخن ما در این نوشتار جنبش دانشجویی نیست، بلکه می‌خواهیم به اجمال، ویژگی‌های جریان دانشجویی اصیل یا همان «بیداری دانشجویی» را در مختصات ایران اسلامی مرور کنیم.
«آرمانگرا»، «استکبارستیز»، «مستقل از احزاب و کانون‌های قدرت»، «متدین»، «منتقد صریح اما منصف»، «تحول‌خواه»، «مطلع از شرایط کشور و جهان و اهل تحلیل» «آشنا و باورمند به اسلام ناب و به دور از خرافه» و «پیشتاز و بانشاط» از جمله مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که انتظار می‌رود جریان دانشجویی در جمهوری اسلامی ایران به آنها متصف باشد. ویژگی‌هایی که برخی جریان‌های دانشجویی خصوصا در سال‌های قبل از آنها بی‌بهره بوده‌اند و آنچنان رفتارهای افراطی از آنها شاهد بوده‌ایم که بخشی از بی‌تحرکی امروز دانشجویان و حساسیت بیش از حد برخی روسای دانشگاه‌ها در برابر فعالیت‌های دانشجویی را باید ناشی از آن افراط‌ها دانست.
انتظار این است که با درک صحیح دانشجویان از «بیداری دانشجویی» و سعه‌صدر مدیران دانشگاهی،‌ تفریط و سردی امروز جریان دانشجویی همچون افراط و حرارت بیش از حد دیروز به پایان برسد و نقطه تعادل خود را دریابد.

کیهان:گره های امنیتی سوریه
«گره‌های امنیتی سوریه» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛نشریه «تایمز لندن» به نقل از یک منبع نظامی نوشت: «آمریکا، اسرائیل و متحدانشان برای حمله به سوریه آماده اند.» و اضافه کرد: «آمریکا برای انجام این عملیات به جابجایی گسترده نیروهای خود نیاز ندارد.» و اینکه «ترکیه، اردن و احیاناً اسرائیل نیز در این حمله شرکت خواهند کرد.»
اگر خبرهای مربوط به سوریه را طی هفته اخیر مرور کنیم درمی یابیم که حجم فشار به سوریه برای «پذیرش دگرگونی» زیادتر شده و در این بین سهم فشارهای نظامی و عملیات روانی مبتنی بر اقدام نظامی بیشتر شده است. از یک سو مخالفان تمرکز زیادی روی پایتخت داشتند. همین پریروز تروریست ها با حمله خمپاره ای به یک مدرسه در دمشق نزدیک به ۲۰ دانش آموز را به شهادت رساندند، حمله خمپاره ای به حرم حضرت زینب(س) ، اعدام نزدیک به ۱۰ نفر از اعضای یک خانواده هوادار بشار اسد در «درعا»، تحویل سه سامانه موشکی «پاتریوت» از سوی ناتو به ترکیه برای استقرار در خطوط تماس مرزی سوریه و خبرهای دیگری که همه از تأکید بیشتر روی مداخله نظامی در سوریه دلالت دارند، نشان می دهد که بعد از برگزاری چندین نشست سیاسی و اعمال فشار بر ایران و روسیه و به نتیجه نرسیدن این فشارها، بار دیگر «راه حل نظامی» به عنوان تنها راه حل «تغییر در سوریه» مطرح می شود. اما البته مانند اکثر مواردی که تاکنون تجربه شده، میان این «تهدیدنمایی» تا «عملیاتی کردن تهدید» فاصله فراوانی است. در این خصوص نکات قابل ملاحظه ای وجود دارد.
۱- غرب و همگرایان منطقه ای آن در حالی روی گزینه نظامی علیه دولت قانونی و مستحکم بشار اسد سخن می گویند که هنوز نتوانسته اند هماهنگی میدانی میان عناصر مسلح به وجود آورند. واکنش تند سران مسلح داخلی سوریه به مصوبات اجلاس اخیر دوحه- که دو هفته پیش با مشارکت گروه های خاصی با میزبانی امیر قطر برگزار شد- نشان داد که میان دسته های مسلحی که در حاشیه- ریف- بعضی از شهرهای سوریه علیه نیروهای دولت می جنگند، با گروههایی که برای عملیات نظامی در سوریه آموزش دیده و تجهیز و پشتیبانی می شوند، هماهنگی وجود ندارد دلیل عمده این عدم هماهنگی، عدم هماهنگی در میان کشورهای پشتیبان تروریزم است. در این میان همت ترکیه، به قدرت رساندن متحدین سوری خود- نیروهای اخوان المسلمین- است. از این هدف، فقط مصر پشتیبانی می کند و حال آنکه بقیه طرف ها با این موضوع موافق نیستند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی بخصوص با روی کار آمدن اخوان سوریه مخالفند هرچند که این اخوان برای جلب اعتماد رژیم صهیونیستی حتی اعلام کرد که در صورت به قدرت رسیدن، روابط دیپلماتیک را با تل آویو آغاز می کند اما رژیم غاصب این را یک تاکتیک اخوانی برای دست یافتن به قدرت ارزیابی می نماید علاوه بر این دو، عربستان سعودی با روی کار آمدن اخوانی ها در سوریه موافق نیست چرا که از نظر وهابی ها، هیچ رقیب سنی برای آنان خطرناک تر از اخوان المسلمین نیست. ریاست یک سلفی- امام جماعت مسجد اموی دمشق- بر شورای مخالفان که با تلاش عربستان سعودی انجام شد، نشان داد که «ریاض» در به حاشیه راندن اخوانی ها و لائیک ها به موفقیتی دست یافته است اما این موفقیت باعث بدگمانی بقیه گروه های معارض شده است.
چند روز پیش «اندیشکده واشنگتن» در گزارشی به قلم «دنیس راس»- یکی از موثرترین افراد در دولت اوباما- نوشت: «آمریکا و اسرائیل به دنبال آدم های عملگرا هستند و نمی توانند با چهره های هوادار یک گروه اسلامگرا کنار بیایند.» با این وصف اخوانی ها و نیروهای القاعده اگرچه در حد خود ابزارهای مناسبی برای تضعیف قدرت دولت ها و سازمان های مقاومت هستند ولی افراد قابل اعتمادی برای تشکیل دولت نیستند با این وصف اختلافات میان سه جناح آمریکایی، سعودی، ترکیه ای تا مدتی که یک آلترناتیو مشترک پیدا نشود، استمرار پیدا می کند.
۲- هرگونه تغییر در سوریه بلافاصله اردن را تحت تاثیر قرار می دهد. روز گذشته، پادشاه اردن در گفت و گو با روزنامه های «الرأی» و «اردن تایمز» از بن بست در پیدا کردن راه حل سیاسی ابراز نگرانی کرد و گفت که این موضوع برای ما پیامدهای مصیبت باری را به دنبال خواهد داشت. با وجود این که شاه اردن به صراحت با اقدام نظامی علیه سوریه مخالفت کرده است ولی در رسانه ها وانمود می شود که اردن بخشی از ساز و کار نظامی برای واژگون کردن حکومت دمشق است.
اما چرا تغییر در دمشق، تغییر فوری در امان را در پی خواهد داشت؟ سلفی های مسلح که از کشورهای مختلف عربی به سوریه سرازیر شده اند مهمترین گروه های تروریست در سوریه هستند و از این رو به فرض آن که مقاومت ارتش و دولت سوریه فرو بریزد- که همه ظواهر خلاف آن را نشان می دهند- این تنها سلفی های مسلح هستند که می توانند با تکیه بر پیروزی خود، دولت جایگزین را به وجود آورند و این تنها دولت سلفی خواهد بود با این وصف چنین دولتی محیط اطراف خود را تحت تأثیر جدی قرار می دهد اما در این بین تأثیرپذیری اردن از هر همسایه دیگر سوریه بیشتر است چرا که بافت متکثر لبنان، حکومت حزبی و انتخاباتی ترکیه و کشور با اکثریت شیعه عراق آنها را از خطر فروپاشی حفظ می کند اما اردن وضعیتی لرزان دارد. از یک سو تنها رژیم پادشاهی است و از سوی دیگر بیش از هر کشور دیگر تحت تاثیر سلفی ها قرار دارد. تحول در دمشق بلافاصله اردن را در هاله ای از جنگ داخلی قرار می دهد. ۶۰ درصد جمعیت فلسطینی آن که طی حدود ۶۰ سال گذشته در شرایط محنت باری زندگی کرده اند، به صحنه می آیند و احیاناً بر دولت مسلط می شوند.
٣- سومین موضوع حمله به سوریه، «وضع ترکیه در حمله نظامی» است. ترکیه شرایط کاملا شکننده ای دارد از یک سو نیمی از جمعیت و مساحت آن را علویان و کردها به خود اختصاص داده و با مواضع آنکارا درباره سوریه موافق نیستند. از سوی دیگر دولت اردوغان یک دولت حزبی است و ادامه حیات آن به رأی مجدد و اکثریت داشتن در پارلمان وابسته است. حمله نظامی به سوریه برای ترکیه بیش از هر همسایه دیگر خواهد بود چرا که حمله نظامی خارجی تنها از طریق آسمان یا خاک ترکیه صورت می گیرد.
عراق، اردن، لبنان و حتی رژیم صهیونیستی قطعا با استفاده از خاک یا آسمان خود برای حمله به سوریه موافق نیستند. با این وصف اگر حمله نظامی خارجی اتفاق بیفتد، ترکیه باید احتمال گسترش جنگ به داخل ترکیه را بسیار جدی تلقی کند و خود را برای هزینه ای سنگین آماده کند. این در حالی است که نظرسنجی ها بیانگر آن است که حداقل ۷۵ درصد شهروندان ترکیه با مواضع ضد سوری دولت آنکارا موافق نیستند.
با این وصف می توان گفت هرچند در روزهای اخیر ترکیه مانور سنگینی انجام داد که تداعی کننده آمادگی ترکیه برای شرکت در یک حمله ائتلافی علیه سوریه است ولی واقعیت این است که آنکارا آماده پذیرش ریسک خطرناک جنگ با سوریه نیست و امیدوار است که مانورهایی نظیر استقرار ۱۰ سامانه موشکی «پاتریوت» و تشدید حملات تروریستی در داخل سوریه بتواند کار حکومت دمشق را بسازد که البته این تاکتیک با شکست روبرو شده است.
۴- در مورد مواضع آمریکا نیز ابهاماتی وجود دارد. با توجه به این که آمریکایی ها تجربه موفقی از حمله نظامی به یک کشور اسلامی ندارند و از سوی دیگر با توجه به احتمال به قدرت رسیدن یک دولت سلفی در دمشق، آمریکا علی الاصول با حمله ای با این درجه از ریسک موافق نیستند.
تردیدی وجود ندارد که آمریکایی ها وجود یک دولت همراه با ایران و حزب الله را در دمشق برای سیاست های منطقه ای خود و بقای رژیم صهیونیستی، مناسب ارزیابی نمی کنند و همه تلاش و توان خود را برای تغییر و تضعیف آن بسیج می کنند اما در عین حال اگر تغییر در سوریه به گونه ای باشد که یک دوره طولانی بی ثباتی و هرج و مرج را در پی داشته باشد، برای رژیم صهیونیستی خطرناک خواهد بود چرا که دشمنان اسرائیل- ترکیبی از نیروهای مختلف- از آن به عنوان «فرصت طلایی» برای ضربه زدن به رژیم غاصب صهیونیستی استفاده خواهند کرد.
با این وصف به نظر می آید که سیاست واقعی آمریکا «اطاله بحران سوریه با بقای دولت کنونی» است. چنین شرایطی برای آمریکا و رژیم غاصب، «شرایط مطلوب» به حساب می آید چرا که دولت و ارتش سوریه با نیروهای معارض و شبکه ای از سلفی های منطقه ای درگیر می شوند.
این درگیری دوسوی ماجرا را تضعیف می کند و به زعم آمریکا، در درازمدت غلبه اسلام گراها بر دمشق را ناممکن می سازد. به نظر می آید که آمریکا در این میدان بیش از «یکسره کردن بحران» به «مدیریت» آن می اندیشد. آمریکا در این صحنه مجموعه ای از نیروها و کشورهای مخالف یکدیگر را در یک نقطه -سوریه- بهم رسانده که روی دیگر آن خریدن زمان برای اسرائیل و نزدیک کردن مواضع طیفی از مخالفان حکومت سوریه به تل آویو است.
آمریکا این تجارت پرسود را با خون هزاران مسلمان سوری و غیر سوری دنبال می کند و جالب این است که مقامات واشنگتن، هرگاه تروریست های مسلح سوریه خسته و نا امید می شوند، از آمادگی آمریکا و ناتو برای حمله نظامی به سوریه خبر می دهند و بعد از چند روز که ترورها در داخل سوریه به اوج رسید از ادبیات تهاجمی علیه دمشق فاصله می گیرند. با این وصف سوریه بیش از آنکه درگیر یک جنگ نظامی تروریستی باشد، درگیر یک توطئه پیچیده و یک سناریوی شیطانی است و البته مردم سوریه با ثبات قدم خود نشان داده اند که به این توطئه ها و توطئه گران اشراف دارند.

خراسان:درباره طرح ساعت ۲۴ برای اطلاع آقای استاندار
«درباره طرح ساعت ۲۴ برای اطلاع آقای استاندار»عنوان یادداشت روزنامه خراسان به قلم محمدسعید احدیان است که در آن می‌خوانید؛جناب آقای استاندار نمی دانیم درباره طرح تعطیلی اصناف در ساعت ۲۴ چقدر اطلاعات دارید شاید آن را طرح مفیدی می دانید که مدت زیادی است در تهران بی مشکل اجرا شده و آثار مثبت خوبی داشته است شاید هم براساس گزارش هایی که به شما داده شده است آن را طرحی می دانید که به دلیل فعالیت مخرب! رسانه ها در آغاز اجرا با مخالفت بخشی از مردم روبرو شد ولی اکنون مشکلات حل شده است و مردم هم نگاهی مثبت به این طرح دارند.
جناب آقای استاندار باید به اطلاع شما برسانیم که واقعیت در مشهد کاملا متفاوت از آن چیزی است که در تهران اتفاق افتاده یا در برخی گزارش های احتمالی ذکر می شود. ضروری است شما لااقل در جریان بخشی از سیر این ماجرا به همراه برخی از حواشی آن قرار گیرید.
ابتدا کمیسیون نظارت بر اصناف استان مقرر کرد حداکثر کار تمام اصناف باید ساعت ۲۴ باشد و بر مبنای این مصوبه نیروی انتظامی شروع به برخورد با کسبه و اصنافی کرد که بعد از ساعت ۲۴ واحد صنفی خود را تعطیل نمی کردند غیرکارشناسی بودن طرح ، سبک زندگی امروزی مردم و ویژگی های مربوط به زندگی در شهر مشهد بعنوان شهری مذهبی با محوریت حرم مطهر امام هشتم(ع) و همچنین نوع برخورد برخی ماموران نیروی انتظامی با مردم باعث اعتراض گسترده مردمی نسبت به این طرح شد. نیروی انتظامی ابتدا در جوابیه ای به سخن یکی از خوانندگان روزنامه مدعی کاهش آمارهای برخی جرایم، تصادفات و مزاحمت ها در پایان شب شد اما سردار امیری مقدم و بعد از آن دیگر مسئولان نیروی انتظامی در چندین صحبت و اظهارنظر خود مسائل امنیتی را دلیل اجرایی شدن این طرح ندانسته و "تحکیم خانواده" را هدف طرح بیان کردند.
آقای استاندار برای اینکه از موثر نبودن رسانه ها در نارضایتی عمومی مردم اطمینان حاصل کنید و یقین کنید که رسانه ها پیرو اعتراضات گسترده مردمی و بعد از گذشت زمان به انعکاس واقعیت های درون جامعه درباره این موضوع پرداختند اشاره می کنیم که در این مقطع روزنامه خراسان فقط به گزارشی که در آن به اظهارنظرهای مخالفان و موافقان پرداخته شده بود بسنده کرد و حتی تیتر این گزارش را در صفحه اول روزنامه انعکاس نداد اما نارضایتی عمومی روز به روز بیشتر از قبل می شد اشکال این بود که با توجه به اینکه حدود ساعت ۲۰:۴۵ اذان مغرب گفته می شد و نظر به زنده بودن این شهر به دلیل امکان حضور ۲۴ ساعته در حرم مطهر رضوی و ریشه دار بودن فرهنگ صله رحم نسبت به تهران، برخی از مردم مشهد بعد از انجام کارهای روزانه یا بعد از دید و بازدیدهای فامیلی در کنارخانواده های خود به رستوران ها، آبمیوه فروشی ها و....مراجعه می کردند و ساعتی را در کنار خانواده های خود به صمیمیت می گذراندند یا نیازهای خود در تهیه خواروبار عمومی را تامین می کردند اما با اجرای این طرح آن هم در تابستان چنین برنامه ای که جزوی از برنامه ریزی های حداقل هفته ای یکبار بسیاری خانواده ها شده است ، دچار خلل جدی گردید. مسلما این نارضایتی عمومی با وجود زائرانی که هرکدام در بخشی از شهر سکنی می گزینند و تلاش می کنند اوقات بیشتری در حرم مطهر باشند ابعاد گسترده تری به خود می گرفت. شایسته است ذکر شود که تا اینجا هم هنوز روزنامه خراسان بعنوان تاثیرگذارترین رسانه تنها به انعکاس بخشی از حرف مردم که نسبت به استدلال های نیروی انتظامی مبنی برفواید این طرح در تحکیم خانواده واکنش منفی و مثبت نشان می دادند بسنده کرد.
نارضایتی ایجاد شده در مردم به گونه ای شد که در نشستی در مشهد یکی از مقامات عالیرتبه نظام در حضور برخی مسئولان ارشد استان نسبت به این طرح سوالاتی جدی را مطرح کردند و در نهایت نیز بعد از شنیدن برخی توضیحات بدون آنکه حکمی صادر کنند تصریح و تاکید کردند که "بالاخره مردم از این طرح ناراضی اند و وقتی موضوعی با زندگی جاری مردم در ارتباط است باید مراقبت زیادی کرد و نباید این قبیل موضوعات را بدون کارشناسی جدی اجرایی کرد".
با این موضع گیری که برخی از نفرات اصلی اجرایی تصمیم گیر از آن مطلع شدند به نظر می رسید که اجرای این طرح کارشناسی نشده حداقل تا کارشناسی کردن آن به تعویق بیفتد اما ظاهرا مسئولان وقت استان و شهر اراده این را نداشتند،نمی گوییم به حرمت گوینده سخن، بلکه بر منطق غیرقابل خدشه محتوای سخن تن دهند لذا با شگفتی تمام همچنان بر اجرای این طرح پافشاری شد روزنامه خراسان از اینجا یعنی بعد از نارضایتی عمومی مردم و شنیدن آن نظر دقیق و معتبر و پس از اینکه دید کار در روال طبیعی به مدار خود بازنگشت ابتدا با یک گزارش میدانی و عینی، صرفا بخشی، تاکید می کنیم بخشی از مشاهدات خبرنگار خود را منتشر کرد که مطالعه آن را به جنابعالی پیشنهاد می کنیم چون بدون دانستن آن پیشینه نمی توان تصمیم دقیقی گرفت. در پیگیری های خبری بعدی با اصرار دنبال کارشناسی های صورت گرفته درباره این طرح جستجو و گزارش های خود را ادامه دادیم اما تا امروز نه تنها هیچ محتوای کارشناسی شده ای از این طرح ندیدیم بلکه برای مان مشخص شد عمده کسانی که خود در جلسات تصمیم گیری شرکت داشته اند خود مخالف آن هستند که هنگام تصمیم گیری یا نسبت به تبعات اجرایی شدن طرح غفلت نابخشودنی کردند یا با اجرایی شدن طرح نظرشان تغییر کرده بود.
جناب آقای استاندار مزید اطلاع شما این نکته را نیز باید گفت که نارضایتی ایجاد شده باعث شد مسئولان اصلاحاتی در طرحشان انجام دهند و شروع کنند به دادن مجوز به برخی از واحدهای صنفی که بتوانند تا ساعت ۲ بامداد به مردم خدمات رسانی کنند نتیجه این تصمیم که با ماه مبارک رمضان همزمان شد باعث عدم سخت گیری نیروی انتظامی و ارائه خدمات حداقلی به مردم شد و در نتیجه فضای شهر به آرامش نزدیکتر شد روزنامه خراسان نیز به همین دلیل علیرغم اینکه بعد از چندین جلسه توضیح و نشان دادن حسن نیت، با شکایت نیروی انتظامی روبرو شده بودند، به دلیل در اولویت بودن مصالح مردم نسبت به منافع روزنامه، گزارش های خود را متوقف کرد.
با شروع نیمه دوم سال جلو آمدن ساعت و سرد شدن هوا و بلند شدن طول شب علیرغم اینکه نیروی انتظامی همچنان با واحدهای صنفی برخورد می کرد ( البته این بار با ملاطفت و نرمی بیشتر) بازهم به این جمع بندی رسیدیم با اینکه همچنان هیچ توجیه منطقی بر پافشاری بر این طرح غیرکارشناسی وجود ندارد اما شاید بتوان از مردم توقع کرد در ۶ ماهه دوم تحمل کنند لذا تصمیم گرفتیم تا رسیدن بهار و تغییر ساعت سکوت کنیم اما گزارش های چند وقت اخیر که نشان می داد نیروی انتظامی حتی با برخی واحدهای صنفی که اجازه فعالیت تا ساعت ۲ بامداد را داشته اند برخورد می کند ما را مجبور کرد قبل از شروع سال جدید نسبت به پیگیری خبری این مساله اقدام کنیم. براساس گفته رئیس وقت اداره نظارت بر اصناف سازمان صنعت، معدن و تجارت استان مجوزهای مربوط به فعالیت تا ساعت ۲ بامداد محدود به زمان ۶ماه اول نبوده است و براساس گفته های فرماندار محترم نیروی انتظامی نمی تواند خلاف مصوبات کمیسیون نظارت بر اصناف عمل کند حال سوال این است که نیروی انتظامی که پیش از این اصرار داشت فقط مجری قانون و مصوبه است چرا خلاف مصوبه و طبیعتا قانون براجرای آن چه مورد نظرش است پافشاری می کند؟
جناب آقای استاندار هزینه های تغییر و تحولات مدیریتی در اواخر کار یک دولت را از فایده هایش بیشتر می دانیم اما حال که این تغییر صورت گرفته است اجازه دهید مردم مشهد و زائران امام رضا از فایده های این تغییر بهره ببرند در صورت لزوم استدلال های خود مبنی بر غیرکارشناسی بودن این طرح برای شهر مشهد را از طریق روزنامه در یادداشتی دیگر به شما ارائه می کنیم اما حال که کمی با فضای عمومی جامعه درباره طرح تعطیلی ساعت ۲۴ آشنا شدید و "اهمیت جدی" آن تا حدی روشن شد پیشنهادهایی را خدمت شما ارائه می کنیم.
۱ - روشن است ادعاهایی که در این یادداشت صورت گرفته نیاز به سنجش دارد مخصوصا درباره «جلسه ای» که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد چرا که ممکن است تاثیری مستقیم بر تصمیم گیری سریع جنابعالی بگذارد درباره وضعیت میزان نارضایتی عمومی از این طرح نیز با سوال از مردمی که به طور روزمره با آن ها سروکار دارید و اگر یقین آور نبود با نظرسنجی کمّی می توانید با فضای عمومی جامعه آشنا شوید البته باید دقت کرد که این نظرسنجی مشابه برگزاری رفراندوم نیست یعنی گرچه نسبت درصد مخالفان و موافقان مهم است ولی آنچه مهمتر است میزان درصد ناراضیان از این طرح است.
۲ - اگر در گام اول تصمیم بر لغو طرح تعطیلی ساعت ۲۴ نگرفتید پیشنهاد می کنیم فعلا براساس اهمیت قانون مداری دستور دهید نیروی انتظامی مطابق مصوبات شورای نظارت بر اصناف عمل کند و تمام افرادی که پیش از این مجوز فعالیت تا ساعت ۲ را گرفته اند مجاز باشند به فعالیت خود ادامه دهند و سپس براجرایی شدن دستور خود نظارت کنید چرا که مشاهدات عینی ما و اطلاعات دقیق ما از کسبه ای که قبلا تا ساعت ۲ بامداد فعالیت می کردند و الان تعطیل هستند خلاف آن چیزی را نشان می دهد که برخی آن را شایعه نامیدند البته همان طور که در آغاز نیز ذکر شد مشکل در زمان فعلی با توجه به زمان ساعت اذان و سردی هوا از اهمیت کمتری برخوردار است. ما بیشتر نگران این هستیم که اقدامات فعلی مقدمه اصرار بر اجرای طرح در ۶ ماهه اول سال ۹۲ باشد که ضروری است تا آن زمان تکلیف روشن شود.
۳ - پیشنهاد می کنیم جلسه ای کارشناسی با حضور تمام مرتبطین، مطلعین و کارشناسان اعم از شخصیت های حقوقی و حقیقی تشکیل دهید و نسبت به دلایل موافقان و مخالفان این طرح آشنایی بیشتری پیدا کنید ما هم بعنوان کارشناس افکارعمومی که بی تردید نقشی مهم در تصمیم گیری در این باره بازی می کند برای شرکت در چنین جلسه ای اعلام آمادگی می کنیم شاید حرفی برای گفتن داشتیم بدون اینکه نیاز باشد آن ها را در رسانه انعکاس دهیم.اگر دیدید دلایل اجرایی کردن این طرح به چند مثال و گرته برداری غلط از فلان شهر و کشور و تعدادی ادعاهای بی ارتباط به موضوع مانند تحکیم خانواده خلاصه و هزینه های طرح دامنه ای از موضوعات اجتماعی، سیاسی و امنیتی را شامل شد تصمیم "کارشناسی شده" لازم را بگیرید و مردم مشهد و زائران امام رضا(ع) را خوشحال کنید.
جناب آقای استاندار تکلیف شرعی و وظیفه مردمی ایجاب می کند که این مساله جدی گرفته و پس از انجام بررسی های کارشناسی تصمیم گیری شود و در اجرای آن تصمیم کارشناسی شده تحت هیچ فشاری قرار نگرفت و در این امری که مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد مسامحه نشود.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛دومین دهه ماه محرم نیز سپری گشت درحالی که رواق دل این ملت هنوز همچون حسینیه‌ها، داغدار مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت است. شور حسینی همچنان با جوشش خود، مسیر حق را برای آزادگان جهان باز نگه می‌دارد. همزمان، تلاش‌های قلمی برای پالایش عزاداری‌ها از خرافات و انحرافات ادامه دارد که امید است به تقویت اصل عزاداری سالار شهیدان و حذف پیرایه‌ها منجر شود.
جنجال بر سر طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در مجلس، فضای سیاسی کشور را در هفته جاری به شدت تحت الشعاع قرار داده و تنش آفرین شد. موضوع تعریف "رجال مذهبی و سیاسی" برای کاندیداهای ریاست جمهوری و طریق احراز و اثبات آن، به کشمکش میان اهل نظر و گروههای سیاسی تبدیل گردید چرا که برخی مخالفان استدلال می‌کنند این طرح می‌تواند آفات فراوانی را در عمل ایجاد کرده و زاینده فسادهای احتمالی بسیاری باشد. از این رو آنرا مصداق روشن "از چاه به چاله افتادن" نامیدند. از سوی دیگر، آقای احمدی نژاد نیز با ادبیات سیاسی خاص خود این طرح را به باد انتقاد گرفت و مجلس شورای اسلامی را با مجالس دوران قاجار مقایسه کرد! این نحوه از برخورد رئیس قوه مجریه با یک موضوع دردست بررسی مجلس، برای تمایل و حتی تلاش رئیس‌جمهور برای دردست داشتن دولت در دوره آینده شائبه برانگیز شد به گونه‌ای که می‌توانست مجدداً به یک جنجال گسترده در سطح کلان و مجادله میان روسای قوا تبدیل شود که خویشتنداری رئیس و نمایندگان مجلس از دامنه‌‌دار شدن موضوع کاست و آنرا کنترل کرد.
در هفته جاری انتصابات غیرمنتظره و تصمیمات ناگهانی رئیس‌جمهور برای ایجاد تغییرات انتخاباتی در مجموعه دولت، فعالان سیاسی را به واکنش واداشت. این واکنش نه از این حیث که رئیس‌جمهور حق تغییر در دولت خود را ندارد و نمی‌تواند وزرا و مدیران دولتی را عزل و یا افرادی را به جای آنها نصب کند بلکه از آن جهت حساسیت‌برانگیز بود که غیر منتظره و بدون ارائه منطقی قابل قبول صورت گرفت. این تغییرات به دلیل اینکه ارتقاء کیفی کابینه و رفع نقایص عمده آنرا دنبال نمی‌کرد این شائبه را پدید آورد که اهداف انتخاباتی را دنبال می‌کند و متاثر از برنامه‌ریزیهای ویژه برای واجد شرایط کردن افراد و زمینه‌سازی جهت ارائه کاندیداهای مورد نظر جریان وابسته به دولت برای انتخابات آینده ریاست جمهوری است.هر چند این گمانه زنی‌ها می‌تواند مقرون به صحت نباشد ولی عزل و نصب‌های ناگهانی در ماه‌های پایانی عمر دولت، بطور طبیعی سوال برانگیز است.
در این هفته شکار یک فروند هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین آمریکا موسوم به پهپاد که از ناوهای آمریکایی مستقر در خلیج فارس برای مأموریت‌های جاسوسی به پرواز در آمده بود، از موضوعات خبرساز بود. یکسال پیش نیز در چنین روزهائی سرنگونی یک پهپاد فوق مدرن جاسوسی آمریکا توسط نیروهای مسلح ایران، هفته‌ها موضوع نخست رسانه‌های بین‌المللی شده بود. به تور افتادن تکنولوژی فوق مدرن جاسوسی آمریکا در دام متخصصان ایرانی وحشت بسیاری، هم در زمینه قدرت مراقبت هوایی ایران و هم احتمال بکارگیری مهندسی معکوس برروی این پهپاد پیشرفته، در دل آمریکائیها ایجاد کرد به طوری که ماهها به دنبال تلاش برای بازپس گرفتن آن بودند و اکنون یکسال پس از آن ماجرا، یک فروند پهپاد جاسوسی دیگر آمریکا موسوم به "عقاب تصویربردار" توسط پدافند سپاه شکار شده است.
در موضوعات خارجی هفته، افزایش مداخلات و تشدید فشار کشورهای خارجی به نظام سوریه، ادامه ناآرامی‌ها در مصر و افزایش تنش در روابط دولت عراق و مسئولان کردستان عراق مهمترین رویدادها را تشکیل می‌دادند.
درحالی که حکومت سوریه بارها بر آمادگی‌اش برای حل و فصل مسائل این کشور از طریق گفتگو تاکید کرده است و بسیاری از شخصیت‌های خارجی و دولت‌های مستقل و دلسوز مرتبط با بحران سوریه، تنها راه حل بحران سوریه را مذاکره و تعامل مسالمت آمیز می‌دانند با اینحال گروه‌های افراطی و تروریست و حامیان خارجی آنها همچنان بر طبل خشونت و آتش افروزی می‌کوبند. مثلث تروریست‌ها، حکام مرتجع عرب و دولتهای غربی به سرکردگی آمریکا تمام توان خود را متمرکز کرده‌اند که حکومت سوریه را ساقط کنند.
این جبهه شوم نشان داده است که هرگز به صلح و آرامش در سوریه اعتقادی ندارد و حاضر است برای رسیدن به هدفش و ساقط کردن حکومت سوریه به هر اقدامی متوسل شده و هر جنایتی را مرتکب شود که نمونه آن حمله به یک مدرسه در دمشق می‌باشد که به قتل عام ۲۹ دانش‌آموز و معلم آن مدرسه منجر شد.
اساساً جبهه ضد سوری به هدف نهایی خود که حذف دولت سوریه از معادلات منطقه و تضعیف جبهه مقاومت ضد صهیونیستی است می‌اندیشد و داعیه این جبهه در دفاع از استقرار دمکراسی و حکومت آزاد، دروغ و فریبی بیش نیست. متأسفانه مجامع بین‌المللی و محافل مدعی صیانت از صلح و امنیت جهانی نیز به جای آنکه راه عقلانی در پیش بگیرند و به دنبال راه حل اساسی باشند در مسیر اهداف شیطنت آمیز و صهیونیستی جبهه شوم ضد سوری قرار گرفته‌اند و مواضع شرم آور خود در افزایش التهاب و تشدید شعله‌های جنگ و خونریزی در سوریه را ادامه می‌دهند.
در تازه‌ترین تحول، این جبهه موضوع استفاده احتمالی سوریه از سلاح شیمیایی را مستمسکی برای ‌جنجال‌ و افزایش فشار بر دولت سوریه قرار داده‌اند این درحالی است که مقامات دمشق بارها تأکید کرده‌اند هرگز در برابر مخالفان داخلی از سلاح شیمیایی استفاده نخواهند کرد.
ادامه ناآرامی‌ها در مصر، دیگر موضوع مهم خبری هفته بود. صحنه سیاسی مصر پس از یک دوره سکون نسبی چند ماهه، از ماه گذشته و از زمانی که محمد مرسی رئیس‌جمهور جدید این کشور دست به تغییراتی در قانون اساسی زد، بار دیگر متلاطم شده است. مرسی همزمان با برکناری دادستان کل مصر، اصلاحاتی در قا نون اساسی ایجاد کرد که براساس آن هیچ نهادی حتی در قوه قضائیه اجازه مخالفت با اقدامات و دستورات وی را نخواهند داشت. مرسی دلیل این تغییرات را دفاع از انقلاب مصر و منافع مردم عنوان نموده است. مرسی با تاکید بر اینکه قوه قضائیه مانع استقرار و ادامه انقلاب مردم مصر شده است، مدعی می‌باشد که اکثریت مردم مصر از سیاستها و اقدامات وی حمایت می‌کنند.
در این میان رقبای سیاسی و قشر دانشگاهی مصر علیه این اقدامات مرسی عکس العمل شدید نشان داده‌ و مرسی را متهم به استقرار نظام دیکتاتوری جدید در مصر کرده‌اند. مخالفان از دو هفته قبل با برگزاری تظاهرات گسترده و ادامه‌دار بر مرسی فشار می‌آورند تا از تصمیمات خود باز گردد. مرسی و حزب اخوان المسلمین نیز متقابلاً طرفداران خود را به خیابانها کشاندند تا بگویند مخالفان وی و سیاستهایش، اکثریت نمی‌باشند. در تازه‌ترین تحول، مخالفین دو روز به مرسی مهلت داده‌اند تا از تصمیمش منصرف شود در غیر اینصورت، به گفته مخالفان، تظاهرات میلیونی و ادامه‌دار علیه مرسی به راه خواهند انداخت.
این هفته اختلافات میان دولت عراق و حکومت کردستان عراق اوج گرفت. هر چند وجود اختلاف میان کردها و دولت مرکزی عراق از دیرباز وجود داشته ولی وقوع چند تحول در ماهها و روزهای اخیر بر شدت این اختلافات و گسترش شکاف میان طرفین دامن زده است. ادامه سیاستهای خودسرانه و زیاده خواهانه تشکیلات اقلیم کردستان عراق، کاسه صبر دولت مرکزی عراق را لبریز کرده و مقامات بغداد را به اتخاذ تدابیر جدید در چارچوب قانون اساسی این کشور برای صیانت از قلمرو قدرت دولت مرکزی واداشته است.
دولت عراق به اقدامات نسنجیده و غیرقانونی کردستان عراق، از جمله فروش خودسرانه نفت به شرکت‌های خارجی و برقراری روابط دیپلماتیک با طرفهای خارجی بدون هماهنگی دولت مرکزی اعتراض دارد و آنرا ناقض قانون اساسی و قوانین فدرال این کشور می‌داند. دولت عراق همچنین از رفتارهای ضد وفاق ملی این منطقه شاکی است که بارزترین آن، پناه دادن حکومت کردستان عراق به "طارق الهاشمی" فردی که به جنایت و دست داشتن در اقدامات تروریستی و کشتار صدها عراقی متهم است، می‌باشد.
تردیدی نیست که آنچه مقامات کردستان عراق در ادامه رفتارهای خودسرانه و بی‌اعتنایی به منافع کلی عراق و دولت مرکزی تشویق می‌کنند، حمایت‌های برخی دولتهای خارجی به ویژه آمریکا می‌باشد. این سیاست قطعاً در مسیر مصالح ملت و کشور عراق قرار ندارد و در صورت تداوم، همه گروهها و اقشار عراق را متضرر و متاثر خواهد کرد و بدیهی است که کردها نیز از عواقب آن در امان نخواهند بود.

جوان:جنبش دانشجویی از آرمان تا واقعیت
«جنبش دانشجویی از آرمان تا واقعیت»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم محمد ودودحیدری است که در آن می‌خوانید؛قدمت فعالیت‌ها، تحرکات و جنبش و جوش دانشجویی معادل ظهور دانشگاه در ایران است.
بررسی روند حرکت‌های دانشجویی از دهه اول تأسیس دانشگاه تهران به عنوان نماد تشکیل آموزش عالی در کشور تا به امروز نشان می‌دهد همواره دانشجوی ایرانی غیر از فعالیت علمی و آکادمیک و حضور در کلاس‌های درس و بحث علمی، رسالتی فراتر از آن را برای خود تعریف و در راستای آن حرکت کرده، موثر بوده، نقش ایفا نموده وگاهی خون نیز داده است.
اگرچه بررسی این روند در طول ۸۰ سال گذشته همواره صحت و سلامت همه حرکت‌های این جنبش را تأیید نمی‌کند اما این ادعا را می‌توان با قوت بیان داشت که در تمامی دوره‌ها این حرکت جوانانه و دانشجویی، دل در گرو مردم این مرز و بوم داشته است و در اغلب قریب به اتفاق مواقع نیز پیگیر آرمان‌ها، عقاید و خواسته‌های منبعث از باورهای مردم این کشور بوده است. آنچه در ابتدای شنیدن واژه «جنبش دانشجویی» به ذهن هر مخاطب فهیمی می‌رسد آرمانگرایی، اصیل‌گرایی، عدالت‌خواهانه بودن و صادقانه عمل کردن و واژه‌هایی از این جنس می‌باشد که این محصول عملکرد این حرکت در طول هشت دهه حیات است.
شور و حال جوانی، دوری از تعلقات مادی و زندگی، پویایی و تحرک زیاد، آشنا شدن با مباحث فکری، ‌عقیدتی و سیاسی در محیط علمی از دانشجو عنصری می‌سازد که به کمتر از تحقق آرمان‌ها تن ندهد و در راستای تحقق آن تلاش نماید؛ تلاش مستمر، فعالانه و پویا. بسیاری از موفقیت‌های این جنبش نیز محصول همین نوع نگاه به مسائل پیرامونی و موضوعات کلان جامعه در حوزه‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بوده است.
اما آنچه این روزها و سال‌ها با بررسی روند حاکم بر فعالیت‌های دانشجویی ذهن را بیش از گذشته مشغول می‌سازد کم تحرکی و فاصله گرفتن حرکت دانشجویی از آرمان‌گرایی نافع است که به این موارد می‌توان ضعف تئوریک و گفتمانی و نیز تلاش برای صدرنشینی در مناصب حاکمیتی را نیز اضافه نمود.
سیاست‌زدگی این حرکت در دهه هفتاد و هشتاد و به ویژه در دوران اصلاحات نقش بسزایی در وضعیت حاضر داشته‌اند. شاید بتوان اصلی‌ترین ضربه‌ها به حرکت اصیل دانشجویی ایران اسلامی در سه دهه اخیر را یارگیری دولتی از بدنه جنبش دانشجویی در دهه شصت، دست‌اندازی احزاب و گروه‌های سیاسی خارج از دانشگاه به این جنبش و تلاش برای تأثیرگذاری در دانشگاه به وسیله حرکت‌های دانشجویی در دهه هفتاد و فاصله گرفتن از حرکت‌های فعالانه و منتقدانه و ضعف گفتمانی آن در دهه هشتاد برشمرد.
بدون تردید وقوع انقلاب اسلامی و طراحی گفتمان اصیل آن توسط بنیانگذار انقلاب کبیر اسلامی ایران، حضرت امام روح الله و تداوم آن به دست خلف سلیم النفسش، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در بلنداندیشی، ژرف‌نگری و کاربردی و عملیاتی نمودن دغدغه‌های جنبش دانشجویی در راستای تحقق عملیاتی این گفتمان نقش ویژه‌ای داشت. سال‌های آغازین وقوع انقلاب کبیر اسلامی در ایران، نشان از حرکت‌های عمیق جنبش دانشجویی در راستای تحقق زحمات مردم این مرز و بوم برای استقرار نظامی منطبق بر آموزه‌های اسلام عزیز دارد.
ایفای نقش تئوریک در مباحث اعتقادی، سیاسی و ایدئولوژیک در مواجهه با گفتمان‌های غربی و شرقی منحرف در سال‌های ۵۸ تا ۶۰ که منتج به وقوع انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها شد- تسخیر پرخیر و برکت لانه جاسوسی شیطان بزرگ، حضور فعال و جدی در تأسیس ارگان‌های انقلابی از قبیل سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بسیج مستضعفین.
کمیته‌های انقلاب اسلامی، به دست گرفتن فرماندهی مواجهه با تهاجم صدام بعثی توسط فرماندهان بزرگی از دانشجویان از قبیل شهید وزوایی، ورامینی، همت، باکری، زین‌الدین، افشردی و ده‌ها و صدها برگ زرین دیگر، تنها گوشه‌هایی از اعتلای حرکت دانشجویی پس از دریافت نسیم روح‌بخش گفتمان انقلاب اسلامی است.
و اما امروز پیچیدگی‌های فضای سیاسی داخلی، حساسیت و اهمیت استراتژیک جمهوری اسلامی در فضای بین‌المللی در آغاز دهه چهارم حیات پربرکت نظام اسلامی و نحوه مواجهه با مردم و در سرلوحه قرار دادن خدمت به این صاحبان اصیل انقلاب و پیگیری رفع مشکلات و معضلات ایشان به عنوان ولی‌نعمتان و کسانی که مسئولان را در صدر مدیریت جامعه نشانده‌اند، همه و همه سطح توقعات از جریان دانشجویی کشور را در افقی فراتر از آنچه هست ترسیم می‌کند.
به عقیده نگارنده جریان دانشجویی امروز نیازمند جدی تغییر در نگرش‌ها در حوزه مسائل سیاسی و فرهنگی و تفسیر جدید از نوع نگاه به داخل مرزها با رویکرد حفظ و صیانت از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی بر مبنای خط امام و رهبری و حمایت از طبقه محروم و مستضعف و صاحبان اصلی حاکمیت نظام اسلامی و خارج از مرزهای ترسیم شده توسط استکبار برای ایفای نقش در پیچ تاریخی و بیداری اسلامی و تلاش برای تحقق حاکمیت جهانی اسلام با زمینه‌سازی توسط هسته‌های مقاومت جهانی حزب الله و همه مستضعفین و آزادیخواهان جهان است. بادا چنین بادا.

مردم سالاری:عندلیبان را چه پیش آمد...؟
«عندلیبان را چه پیش آمد...؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم محمدحسین روانبخش است که در آن می‌خوانید؛ جواب ندادن به سخنان جنجالی محمود احمدی نژاد توسط سخنگوی قوه قضائیه و رئیس مجلس شورای اسلامی، با توجه به وضعیت کشور، استراتژی درستی است که توسط دو قوه اتخاذ شده است اما اینکه وضعیت به جایی رسیده که چنین رفتاری بهترین رفتار در مقابل احمدی‌نژاد است، اگر چه چندان پسندیده نیست اما اصلا غریب نبود. فقط به چند نمونه تاریخی توجه کنید:
۱- زمانی که محمود احمدی نژاد هنوز شهردار تهران بود، سید محمد خاتمی برای دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه تهران کمی دیر رسید و براساس منش شخصیتی خویش، از حضار به دلیل دیررسیدن به مراسم و معطل ‌شدن آنها پوزش خواسته و گفته بود: برای رسیدن به این مراسم زمان کوتاهتری حدود ۲۰ دقیقه را تنظیم کرده بودم، ولی در ترافیک، حدود ۵۵ دقیقه گرفتار شدم.
این موضوع دستاویزی شد برای احمدی‌نژاد و این خبر در آن روزها منتشر شد: محمود احمدی‌نژاد در حاشیه ملاقات هفتگی خود در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران در رابطه با اظهارات اخیر خاتمی، گفت: از اینکه رییس محترم دستگاه اجرایی بالاخره یکبار در ترافیک تهران معطل شده و از نزدیک لمس کرده‌اند که مردم تهران چه می‌کشند، هم خوشحال و هم متاثر هستم؛ خوشحال از اینکه یکبارهم که شده ازمیان مردم عبور کرده و در پایان دوره ٨ ساله بخشی از مشکلات شهروندان را از نزدیک لمس کرده‌اند و اما متاسف از اینکه بسیار دیر و در پایان دوره ماموریت شان با این معضل آشنا شده اند.
احتمال می‌دهم این بار از مسیر ویژه و با اسکورت حرکت نکرده اند و این باعث شده که بخشی از مشکلات مردم را لمس کنند یا شاید به جای اینکه از پاستور به دانشگاه تهران بیایند مسیر طولانی کاخ سعد آباد را طی کردند لذا اگر دفتر کار ایشان در همان پاستور باقی می‌ماند شاید زودتر با مشکلات مردم آشنا می‌شدند، چون از سعد آباد انسان دیرتر واقعیت‌های زندگی مردم را می‌بیند. دیر رسیدن آقای رییس جمهور برکاتی برای کشور و تهران خواهد داشت و به ایشان توصیه می‌کنم که سه ماه تا پایان ماموریت شان باقیمانده است و این مدت زمان فرصت خوبی است تا هر روز چند تصمیم بزرگ گرفته و خدماتی را انجام دهند و مشکلاتی از مردم برطرف شود.
شاید از برکاتش این باشد که به همکاران خود در دستگاههای اجرایی توصیه کنند تا مقداری از نامهربانی‌ها و کم لطفی‌ها در مقابل تصمیمات مدیریت شهری دست بردارند، کمک که نمی‌کنند، حداقل اجازه دهند که شورای شهر و شهرداری کارها را انجام داده و مشکلات را برطرف کنند و امیدوارم با توصیه ایشان مدیریت شهری فقط برای گرفتن ۵۰۰ دستگاه اتوبوس ماهها پشت درها معطل نماند و از سوی دیگر مورد تهمت و اتهام قرار نگیرد. بالاخره از اینکه ایشان در ترافیک گیر کردند هم متاسف و هم خوشحالیم و دوست نداریم وقت رییس جمهور عزیز در ترافیک هدر رود، اما از سوی دیگرخوشحالیم که برخی از واقعیت‌های کشور به روی ایشان باز شد و بعنوان یک شهروند بر اساس همان حرف‌هایی که خود ایشان در این ٨ سال زدند می‌گویم که طی این سه ماه خیلی کارها می‌توان کرد.
این سخنان گهر بار آن روز از صداوسیمای تحت مدیریت برادر علی لاریجانی تحت پوشش قرار گرفت و بارها پخش شد، این حرفها را همین احمدی‌نژادی گفته است که این روزها می‌گوید :« رئیس جمهور تنها مقامی که نماد شکل‌گیری اراده ملی است» و توسط علی لاریجانی که امروز جواب احمدی نژاد را نمی‌دهد در بخشهای خبری به سمع و نظر مردم رسانده شد. اگر آن روز، از آن سخنان احمدی نژاد حمایت عجیب و غریب نمی‌شد، خیلی اتفاقات دیگر نمی‌افتاد. از طرف دیگر این طنز تلخ روزگار است که این روزها بسیاری از سفرهای استانی احمدی نژاد که ظاهرا برای بین مردم بودن است، انتقاد می‌کنند ولی همان حرف‌هایی که آن روزها فقط احمدی نژاد با ندیده گرفتن خدمات بسیار آقای خاتمی (و شاید هم در واکنش به اهدای دکترای دانشگاه به آقای خاتمی ؟) گفت، حرفهایی است که همه به او می‌زنند: چند ماه تا پایان ماموریت تان باقیمانده است و این مدت زمان فرصت خوبی است تا هر روز چند تصمیم بدرد بخور گرفته و خدماتی را انجام دهند و مشکلاتی از مردم برطرف شود.
۲- یکی از بحث برانگیزترین دستورات محمود احمدی نژاد در سال اول تشکیل دولتش، دستوری ورزشی بود ! اردیبهشت ماه ۱٣٨۵، خبر رسید که احمدی نژاد در نامه ای به محمد علی آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی آن روزها ( و بعد‌ها: سرپرست شیلات و سرپرست وزارت نفت!) از او خواست که حضور بانوان در ورزشگاه‌ها را عملی کند اما نظر تعدادی از نمایندگان مجلس، روحانیون و در راس آنها مراجع، دقیقا مخالف دستور احمدی نژاد بود. محمد تقی رهبر نماینده روحانی اصفهان هم ابراز عقیده کرد که حضور زنان در ورزشگاه‌ها شرعا جایز نیست. سید احمد خاتمی‌خواست که احمدی نژاد در دستور خود بازنگری کند .محمد تقی مصباح یزدی هم که آن روزها از هواداران سفت و سخت احمدی نژاد بود با لحنی ملایم از آن انتقاد کرد .
اما مهمترین انتقادات به این دستور احمدی نژاد از سوی مراجع شکل گرفت که در ۹ اردیبهشت ۱٣٨۵ در رسانه‌های مختلف بازتاب وسیعی داشت .آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله میرزا جواد تبریزی صراحتا اعلام کردند که حضور بانوان در ورزشگاه‌ها به هیچ وجه جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی ضمن مخالفت با این دستور، از این قضیه ابراز ناخرسندی کرد که تذکراتش در مورد عفاف و حجاب زنان شنیده نشده است. آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه گفت : « ایشان (احمدی نژاد) باید دقت داشته باشند، مسائل کشور را یک شبه با یک تصمیم نمی‌توان حل کرد. در هر مسئله ای باید به مشاوران آگاه به آن زمینه مراجعه کرد. در مسائل دینی به مراجع و علما، در مسائل اقتصادی به اقتصاددانان، در مسائل سیاست خارجی به آشنایان با سیاست خارجی. آقای رئیس‌جمهوری نباید تنها به مشاوران خودشان در این زمینه قناعت کنند».
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز با صدور اطلاعیه ای از نظر مراجع در این باره حمایت و از صدور چنین دستوری ابراز تاسف کرد. در مقابل این اعتراضات در وهله اول نه تنها تبعیتی از سوی دولت دیده نشد بلکه سخنانی به نقل از یکی از مشاوران احمدی نژاد منتشر شد که تعریضی به مراجع بود، به طوری که‌هادی دوست محمدی نماینده سمنان در آن زمان خواست که احمدی نژاد مشاور خود را برکنار و از مراجع عذرخواهی کند، که چنین نشد.
همچنین مهدی کوچک‌زاده از نمایندگان حامی‌احمدی نژاد در مجلس چنین گفت : «این دستور منطبق بر قانون است و رئیس جمهور سلیقه‌ای عمل نکرده است. فقط مجلس می‌تواند با قانونگذاری مانع حضور زنان در ورزشگاه‌ها شود و نمی‌توان با فتوای مراجع این کار را کرد، اگر چه فتوای مراجع برای مقلدان آنها محترم است»!پس ازآن احمدی نژاد در سفر استانی زنجان چنین گفت :« در محیط‌هایی که زنان حضور دارند آن محیط سالم و عاطفی خواهد بود و انحراف اخلاقی مرد و زن ندارد. بعضی از تعصبات در مورد زنان متعلق به اسلام نیست. متاسفانه هر جا بحثی از فساد اخلاقی می شود، خانم‌ها در این مورد مقصر شناخته می‌شوند، اما مگر مردان مشکل ندارند؟
متاسفانه بعضی ریشه مفاسد را در زنان می‌بینند، درحالی که این طور نیست». ضمن اینکه متاسفانه صداوسیما هم نظرات مراجع را منعکس نکرد که این امر هم موجب اعتراضاتی شد، از جمله آیت الله استادی خطیب جمعه قم ۱۵ اردیبهشت در نماز جمعه به صراحت عنوان کرد:«چرا سیمای ملی ایران خبر مخالفت مراجع با ورود بانوان به ورزشگاه‌ها را پخش نکرد؟ رسالت سیما خبر رسانی صحیح است، باید همان طور که خبر ابلاغ رئیس جمهور منعکس شد، خبر فتاوا و مخالفت مراجع هم منعکس می‌شد».مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی هم در درس خود اعلام کرد: به حرف‌های سخیفی که از برخی شنیده می‌شود توجه نکنید، هر جا دیدید اسلام در خطر است، فریاد بزنید و نهراسید.
اگر چه بالاخره دولت از تصمیمش کوتاه آمد اما واقعا این رفتار دولت در برخورد با مراجع شایسته بود؟ سخنانی که مشاور احمدی نژاد گفت را کسی تقبیح کرد ؟!شجاع پوریان نماینده اصلاح طلب آن روزها گفت: «اگر چنین اتفاقی در زمان خاتمی‌می‌افتاد، کفن پوشها به راه می‌افتادند»، کسی البته انتظاری از کفن‌پوش‌های دوران خاتمی در دوران احمدی نژاد نداشت اما اگر فقط نهیبی به دولت و طرفدارانش زده می‌شد آیا این روزها، روزهای متفاوت و بهتری نبود؟!
٣-آخرین نمونه از بسیاری نمونه‌ها، حرفهایی است که احمدی نژاد در مناظره‌های انتخاباتی سال ۱٣٨٨ زد و تلخی اش هنوز در کام‌ها است.آنهایی که آن روزها بعد از آن حرفهای عجیب و ناپسند، سر از پا نمی‌شناختند و در sms‌هایشان افتخار می‌کردند که «ای شیر، شکوه عزتت را دیدند، آنها که به عزت تو می‌خندیدند، دیشب همگی به پای روشنگری ات، جز چیز، جواب دیگری نشنیدند» امروز نتیجه روشنگری خواندن حرفها و حرکات احمدی نژاد در مناظره‌ها را دارند می‌بینند.
یادآوری این گونه رفتار برای این بود که بگوییم سخنان احمدی‌نژاد فرقی نکرده است و فقط مخاطبان آن عوض شده است ولی حالا دیگر نمی‌توان نحوه مواجهه با آن را تغییر داد و بهترین رفتار، جواب ندادن است.

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست