یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ره دیوانه ها!


ویدا فرهودی


• خِرَد گر عقل می بودش، رهِ دیوانه ها می رفت
به جای غُور در هستی، پی افسانه ها می رفت
عطش گر داشت خاموشی، به رَغم هر فراموشی
به دوش شعر شوریده، ره میخانه ها می رفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ دی ۱٣۹۱ -  ۲٣ دسامبر ۲۰۱۲


خِرَد گر عقل می بودش، رهِ دیوانه ها می رفت
به جای غُور در هستی، پی افسانه ها می رفت

عطش گر داشت خاموشی، به رَغم هر فراموشی
به دوش شعر شوریده، ره میخانه ها می رفت

و می غلتید در رویا، چنان امواج بی پروا
به هر خیزابِ فریادی، لب پیمانه ها می رفت

صدا بی ترسی از ماتم، در این هنگامه ی درهم
شکافد تا دل عالم، فراز خانه ها می رفت

به گوش کوچه ی لرزان، همی می گفت از عصیان
طنین سرکشش عریان، پیِ فرزانه ها می رفت

و جنگ زشت ویرانگر، فرو می مُرد پا تا سر
درون نقطه ی کوری که تا ویرانه ها می رفت

ا گر پروازمی رقصید، به سان خنده ی خورشید،
به هر یک غمزه ی امید، برِ پروانه ها می رفت

مترس از تیغ رسوایی، تو که عشقِ سراپایی
که عقلی داشت گر هستی، ره دیوانه ها می رفت

ویدا فرهودی
دی ماه ١۳٩١ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست