سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روز خوش، روز بدون حادثه


ناصر اصغری


• سازمان پزشک قانونی ایران خبر داد که "متوسط روزانه مرگ معتادین در نه سال گذشته ۱۱.۵ نفر در هر روز بوده است." با وجود همه اینها، آنچه که مشغله اصلی مقامات این رژیم بوده، "نابودی اسرائیل و فتح قدس"، "دست یافتن به بمب هسته ای"، "موش دوانی در عراق و لبنان و غزه"، "امام زمان"، "پرورش تروریسم اسلامی" و این قبیل مسائل است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ دی ۱٣۹۱ -  ۲۵ دسامبر ۲۰۱۲


آموخته ایم که کارگر و یا هر انسان دیگری، روز را به این قصد شروع می کند که شب به خانه برگردد و در کنار فرزندان و همسر خود باشد. کار در معادن جاهایی مثل ایران شامل این قاعده نمی شود. آمارها نشان می دهد که محل کار در ایران علی العموم به یک میدان جنگ اعلام نشده تبدیل شده است، که روزانه چندین قربانی می گیرد.
روز سه شنبه ٢٨ آذر و در پی انفجاری در معدن زغال سنگ یال شمالی در طبس، ٨ کارگر به نام‌های علی مهدی‌زاده، رمضان رضوانی، اسماعیل رحیمیان، ابوالفضل خوری، جواد باقرزاده، رسول غلامی، محمود عابد و اسماعیل عابد جان خود را از دست دادند. خبرگزاری دولتی "فارس" در گزارشی که روز قبل از کشته شدن معدنکاران یال طبس به نقل از مراکز رسمی جمهوری اسلامی منتشر کرده بود خبر داد که: "مرگ و میر ناشی از حوادث کار در ٧ ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ٢٤ درصد افزایش داشته و از ٨٨٠ نفر در هفت ماهه سال گذشته به ١١٠٠ نفر در سال جاری رسیده است. آمارهای ٦ ساله نشان می‌دهد روزانه ٣ کارگر قربانی حوادث می شوند. "ایلنا" اما روز بعد از کشته شدن معدنکاران فوق، آمار تلفات در روز را دو نفر افزایش داد و نوشت: "آمار منتشر شده از سوی پزشکی قانونی و یک محاسبه سر انگشتی به ما نشان می‌دهد که روزانه ٥ کارگر جان خود را در حوادث حین کار از دست می‌دهند. از این میان، روزانه ٢ کارگر تنها به دلیل سقوط از بلندی، یک کارگر روزانه بر اثر اصابت جسم سخت و ٢ کارگر دیگر به دلایل مختلف از جمله برق‌گرفتگی، سوختگی و کمبود اکسیژن و ... جان می‌بازند. ... براساس رتبه بندی سازمان پزشکی قانونی، سقوط از بلندی با ٤٥٦ قربانی، اصابت اجسام سخت با ٢٣٦ قربانی، برق‌گرفتگی با ١٧٣ قربانی و سوختگی و کمبود اکسیژن به ترتیب با ٦٤ و ٣٢ قربانی به ترتیب رتبه‌های اول تا پنجم مرگ آور‌ترین حوادث حین کار را به خود اختصاص داده‌اند." ایلنا اقرار می کند که تعداد مرگ و میر بر اثر سوانح محیط کار بسیار بیشتر از آماری است که گزارش می شود: "با نگاهی گذرا به اخبار بخش کارگری ایلنا در می‌یابیم که تنها ظرف هفته گذشته، ٦ خبر رسمی از مرگ و مصدومیت شدید کارگران ساختمانی، تنها بر اثر سقوط از "چاه آسانسور" منتشر شده است که بدیهی است انتشار این تعداد خبر رسمی - از خیل وقایعی که هیچ‌گاه به سطح رسانه نمی‌رسند - بر اثر حوادثی مشابه، نشان از مرگ خاموش کارگرانی دارد که برای تامین معیشت خود و خانواده‌شان، مجبور هستند به کار در هر شرایطی تن دهند." و الحق که کارگران را مجبور کرده اند به کار در هر شرایطی تن دهند! در گزارش‌های منتشره اشاره شده است که دستمزد معدنکاران کشته شده ٤٠٠ هزار تومان بوده و از طریق پیمانکار به کار گرفته شده بودند. جائی که خود مقامات رژیم اعلام کرده اند که خط فقر در این کشور بیش از ١ و نیم میلیون تومان است، کارگران را با یک چهارم زیر خط فقر به سخت ترین و خطرناک ترین کارها و با حداقل ایمنی به کار می گیرند. کارگران برای اینکه سرشان را بالای آب نگه دارند تا همراه کل خانواده غرق نشوند، مجبورند که نه تنها به کار در ناامن ترین شرایط همچنان تن بدهند، بلکه به ساعات طولانی اضافه کاری و چند شغلی که جان و تنشان را بیش از بیش خسته و در معرض تصادفات و حوادث آسیب پذیرتر می کند، تن بدهند. کارگران نمی توانند و نباید به این شرایط وحشتناک و غیرانسانی بیش از این تن داده و تحمل کنند.

جایگاه تشکل کارگری در کاهش سوانح محیط کار
کارگران اما باید کاری بکنند. این "کار"، تلاش برای ایجاد تشکل و متشکل شدن است. اما همین تلاش آنها است که در برابر کل هستی جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری قرار می گیرد! "اتحادیه آزاد کارگران ایران" به درست اشاره کرده است که مسبب اصلی و مستقیم جان باختن روزانه ٥ کارگر در ایران بر اثر سوانح ناشی از کار، چیزی جز آن شرایطی نیست که امروزه در یک بعد عظیم اجتماعی بر طبقه کارگر ایران تحمیل شده است، شرایطی که هر گونه اعتراض آگاهانه کارگری در آن امنیتی تلقی میشود و هر کارگر آگاه و معترضی که جرات سازمانیابی صنفی، اجتماعی و سیاسی کارگران را به خود میدهد، تحت تعقیب قضایی و بازداشت و زندان قرار میگیرد.
واقعیت امر این است که مسئله کاهش سوانح محیط کار کارگران آخرین چیزی است که از طرف مقامات ریز و درشت رژیم اسلامی جدی گرفته می شود. نه تنها جدی گرفته نمی شود، بلکه با تمام قوا بر علیه امن کردن محیط کار و کاهش سوانحی که پیشگیری آنها بسیار ساده است، ایستاده اند. و باز بقول "اتحادیه آزاد کارگران ایران" سرکوب و امنیتی کردن تلاش برای ایجاد تشکل کارگری، که مال کارگران است و مسئله سلامت، امنیت و جان کارگران برایش از اهمیت درجه اول برخوردار است، اولین و اساسی ترین گامی است که محیط کار کارگران را دائم ناامن نگه می دارد.
همچنانکه بالاتر هم اشاره کردم، تشکل کارگری مهمترین ابزاری است که کارگران در نظام سرمایه داری برای تأمین نسبی امنیت جانی خود و ادامه زندگی خود و خانواده شان می توانند به دست بیاورند. تشکل کارگری بطور روتین مواردی را که باید تعمیر و بازسازی شده کشف و گزارش کرده و تعمیر و برطرف کردن این نواقص را پیگیری می کنند. تشکل کارگری مسئله عدم تأمین مالی کارگران را پیگیری کرده و برای به دست آوردن حداقلهایی که بشود با آن یک زندگی بدون ضرورت دست زدن به اضافه کاری و ساعات طولانی کار را ادامه داد، تلاش می کند و کارگران را سازمان می دهد. تشکل کارگری برای بیمه عمر و بیمه از کارافتادگی و غیره تلاش می کند. پرداخت غرامت مکفی به بازماندگان کسانی که در محیط کار جان می بازند و یا نقض عضو می شوند، از موارد مهم وظایف همه تشکلهای کارگری است. تشکل کارگری برای اختصاص دادن بخشی از ثروت به دست آمده توسط کارگران برای امن کردن محیط کار تلاش می کند. در جمهوری اسلامی ثروتی که توسط کارگران تولید می شود، نه خرج ایمنی محیط کار و بیمه و غرامت، که خرج قتل و ترور و تحمیق جامعه می شود. خرج آخوند جماعت و ساندیس خوران سرکوبگر این حکومت می شود.

جان انسان در حکومت اسلامی
گفتم که به اقرار خود مقامات رژیم اسلامی روزانه حداقل ٥ کارگر بر اثر ناامنی محیط کار جان خودشان را از دست می دهند. سازمان عفو بین الملل هم تعداد اعدام شدگان سال ٢٠١١ را تا نوامبر آن سال حداقل ٦٠٠ نفر گزارش کرد. گزارش دیگری اعدام شدگان سال ٢٠١٢ را ٥٠٠ نفر گزارش کرده است. سازمان پزشک قانونی ایران خبر داد که "متوسط روزانه مرگ معتادین در نه سال گذشته ١١.٥ نفر در هر روز بوده است." رئیس ستاد محیط زیست شهرداری تهران می‌گوید هر سال ٤٥ هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند. با وجود همه اینها، آنچه که مشغله اصلی مقامات این رژیم بوده، "نابودی اسرائیل و فتح قدس"، "دست یافتن به بمب هسته ای"، "موش دوانی در عراق و لبنان و غزه"، "امام زمان"، "پرورش تروریسم اسلامی" و این قبیل مسائل است. جمهوری اسلامی نظامی اللهی و آسمانی است و جان انسان زمینی کوچکترین ارزشی برای گردانندگان آن ندارد. دقیقا به همین خاطر این نظام باید سرنگون شود تا راه برای برقراری نظامی شایسته انسان هموار شود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست