متفاوت اندیشیدن – عملِ فردی و تغییر اجتماعی
مانتلی ریویو - ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲ – ای ین انگس
•
قلمروِ رهایی که چپ، و فقط چپ، بدنبالِ آنست قلمروی است که اکثریتِ عظیمِ نوع بشر را شامل می گردد. این امر ممکن است با عملِ جمعی خُرد شروع گردد – مثل مبارزه برای جلوگیری از گسترشِ فروشگاه های زنجیره ای "وال مارت" یا خرید ننمودن از آنها – اما برای آنکه واقعاً چپ باشد باید با راهبردی بزرگتر، و با داستانی فراگیرتر، در ارتباط باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ دی ۱٣۹۱ -
۲۶ دسامبر ۲۰۱۲
متفاوت اندیشیدن – عملِ فردی و تغییر اجتماعی
مانتلی ریویو - 16 دسامبر 2012 – ای ین انگس (1)
"عملِ فردی جهان را تغییر نخواهد داد – اما این بدان معنی نیست که حامیان تغییر فردی راه خطا میروند"
(اخیراً ایمیلی مرا به یاد این مقاله انداخت که اولین بار در ماه می 2010 در "شرایط اقلیمی و سرمایه داری (2)" چاپ گردید. امروز هم نیازی به تغییرِ حتی یک کلمه از آن نیست.)
اخیراً نامه ای از یک کُنشگرِ جوان دریافت داشتم که در اجلاسی در مورد شرایط اقلیمی در "کوچابامای بولیوی" شرکت نموده بود. او از این اجلاس بعنوانِ تجربه ای یاد می کند که زندگی او را تغییر داده و الهام بخشِ ایجاد تغییراتی در شیوه ی زندگی اش شده، و به انتخابِ اصلِ بومی "نیکو زیستن" به مثابه فلسفه ی شخصی اش منجر گردیده است. او می نویسد که، بدونِ تغییر خودمان قادر به تغییر جهان نخواهیم بود.
نامه اش پرشور و الهام بخش بود، گرچه میدانیم بسیاری در میانِ چپ ها خواهند گفت که او از سفر به بولیوی درس های غلطی آموخته است. نمی توانم تعداد دفعاتی که مکالماتی مشابه آنچه را که در پی می آید، شنیده و یا در آنها شرکت داشته ام، را بخاطر بیاروم:
- "می خواهی که جهان را متحول نمایی، ولی چگونه میخواهی از آن جای بهتری بسازی؟"
-"سوارِ بر دوچرخه سرِ کار میروم – از لامپ های کم مصرفتر استفاده می نمایم – سبزیجاتِ مصرفی ام را خودم پرورش می دهم – آبِ بطری نمی نوشم – درجه ی ترموستات هایم را کاهش می دهم..."
-"اینها تمرکز بر مشکلاتِ واقعی را مانع می گردند. عملِ فردی چیزی را تغییر نخواهد داد. ما باید قدرتِ سیاسی را بدست آوریم."
-"اگر زندگی خودت را تغییر ندهی، تغییراتِ واقعی را جدی نخواهی گرفت."
-"تا سیستم را تغییر ندهیم، تغییراتِ فردی واقعی غیرممکن خواهند بود."
و امثالهم.
این مناظره ساختگی نیست. تغییراتِ فردی جهان را دگرگون نمی سازند؛ فقط مبارزه ی جمعی قادر به این کار است. اما این به آن معنا نیست که هر حامی تغییراتِ فردی به بیراهه میرود.
مورخ، ای ین مک کی (3) در اثرش "شورشیان، سرخ ها، رادیکال ها: تأملی دوباره در تاریخِ چپِ کانادا" ادعا می کند که چپگرا بودن در جامعه ی سرمایه داری به معنای آنست که به غریزه دریابی که "روال جاری، سرنوشتِ محتوم نیست."
او یادآور می گردد که رادیکال ها باید دگراندیش بوده، و عمیقاً معتقد باشند که دنیای دیگری ممکن است. درکِ اینکه این دنیای دیگر چگونه خواهد بود، به معنای مبارزه برای به فعل درآوردنِ فرصت ها است.
او می گوید که در بیشتر حالات این درک از تلاش برای حقیقت بخشیدن به این دنیای جدید از رهگذرِ عملِ فردی آغاز می گردد. او می نویسد که:
"بعنوانِ مثال، به از خود بیگانگی فرساینده ی مردم آمریکای شمالی در گذر از میانِ رستورانهای فست – فود (4) گَل و گُشادِ پرازدحام، تعمیرگاههای اِگزوز، مراکزِ خرید، و فروشگاه های غول آسای واقع در شهرهایمان، می توان اشاره کرد. می توان بسادگی در این مورد شکایت نمود یا لطیفه ی طعنه آمیزی در مورد آنها ساخت. ممکن است عهد ببندیم که فقط به رستوران های کوچکِ فامیلی رفته و یا از فروشگاه های کوچکِ مستقلی در مرکز شهر خرید نموده – اگر چنین محل هایی وجود اشته باشند. ممکن است تصمیم بگیریم که فقط از کشاورزِ اُرگانیکِ محلی امان خرید نموده و همه ی محصولاتِ مارک دار را تحریم نماییم."
"این نوع تصمیماتِ شخصی نشان از بینشی واقعی و مقاوم از "چیزی متفاوت" دارند. آنها فضاهای کوچکِ نقد و رهایی را، بیرون از آن فضای تجاری فریبکار و زشت که احتمالاً در صددِ احتراز از آنیم، فراهم می آورند."
"هیچ چپ گرای فهیمی نباید چنین کُنش های کوچک مقیاسِ مقاومت را به سخره گرفته، همچنانکه به آنها نیز نباید بسنده نماید. این کارهای کوچک برای رهایی، منزوی و پراکنده در دورنمای اجتماعی، آسیب پذیر و زودگذر خواهند بود. رهایی حاصلِ از آنها محدود به یک نفر، یک خانواده، یک لحظه بوده و عموماً از رهگذرِ محدود نمودنِ دیگران حاصل می گردند." قلمروِ رهایی که چپ، و فقط چپ، بدنبالِ آنست قلمروی است که اکثریتِ عظیمِ نوع بشر را شامل می گردد. این امر ممکن است با عملِ جمعی خُرد شروع گردد – مثل مبارزه برای جلوگیری از گسترشِ فروشگاه های زنجیره ای "وال مارت" یا خرید ننمودن از آنها – اما برای آنکه واقعاً چپ باشد باید با راهبردی بزرگتر، و با داستانی فراگیرتر، در ارتباط باشد."
"این راهبرد باید همه ی این مبارزات را بمانند جوابی جزئی به سوالاتی بزرگتر، که این راهبرد در صددِ پاسخگویی به آنها است، در نظر گیرد: چگونه می توان متفاوت زیست؟ چگونه می توان رهایی محدودِ جمع قلیلی را به آزادی وسیعتری که تعدادِ بیشتری را شامل می گردد ارتقا داد؟ چگونه مقاومت های خُرد ما می توانند به جنبش اجتماعی بزرگی تبدیل گردد که سیستم ار تغییر دهد؟"
خواه با نظراتِ کُلی مک کی در موردِ تاریخ چپ موافق باشیم یا نه، در این نوشته او بینشِ مهم و ژرفی را ارائه می نماید که همه ی اکو – سوسیالیست ها با گوشِ جان می شنوند.
اکو – سوسیالیست بودن به معنای آن نیست که به نقدِ علمی جامعه ی سرمایه داری بسنده کرده و برنامه ای واقعی برای تغییر داشت. بلکه باید عمیقاً اعتقاد داشت که که نوعِ بشر می تواند در هماهنگی کامل با بقیه ی طبیعت زیسته، امری که به عقیده ی برخی غیر واقعی و خیال پردازانه است، و اینکه شکافِ متابولیک موجود می تواند ترمیم گشته، و خرابکاری زیست محیطی سرمایه داری می تواند (قبل از اینکه بسیار دیر شده باشد) متوقف گردد.
عملِ فردی مقاومت گرایانه و تغییر فردی کافی نیست، و پاره ای از آنها در واقع انحرافِ از مسیر اصلی اند – زندگی جدا از توده ی در دامان طبیعت وحشی احتمالاً تغییر ارزشمندی را بدنبال نخواهد داشت – اما می تواند گامی در مسیرِ درست باشند.
کُنشگری که به من نامه نوشت اکنون می داند که دنیای دیگری ممکن است، بقول مک کی، او به گونه ی دیگری می اندیشد. چپ باید این بینش های فردی را پذیرا بوده، چون بدون آنها امکانِ ساختن جنبش های توده ای دمکراتیک - که همه را قادر می سازند که بگونه ای دیگر زندگی کنند – غیرممکن است.
یادداشت ها:
1. Ian Angus – Published in MRZine
2. Climate & Capitalism
3. Ian McKay
4. Fast - Food
|