موزه ای برای فراموش نکردن
گزارش میدانی همشهری ماه از باغ موزه زندان قصر فواد شمس
•
اولین چیزی که نظر هر بیننده ای را در این باغ موزه جلب می کند مجسمه های زیبایی است که در گوشه گوشه ی پارکی که روزگاری حیاط و باغ زندان بوده است و الان یک پارک عمومی است به چشم می خورد. مجسمه هایی که همه یک مفهوم را در ذهن تداعی می کند رویای آزادی یک محبوس در زندان!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۷ دی ۱٣۹۱ -
۲۷ دسامبر ۲۰۱۲
زندان قصر این روز ها دیگر در این دو کلمه خلاصه نمی شود و دو کلمه دیگر هم به آن اضافه شده، "باغ موزه زندان قصر" که در آن هم به روی عموم باز شده و میتوانیم به موزه ای برویم که بخشی از تاریخ معاصر ایران را در خود جا داده است. الان دیوار های زندان برداشته شده، سلول ها تعمیر شده اند و یادگاری هایی از تمامی محبوسان این زندان، نام ها و عکس های آن ها در ان قرار داده شده و اکنون می توان از باغ موزه ای که زمانی زندان بوده دیدن کرد.
قصری که مورد بی مهری قرار گرفت
مجموعه باغ و قصری که روزگاری زندان بوده و امروز باغ موزه شده است پیش از این ۲۴ هکتار بوده است، در زمان قجر ها مجموعه زیبایی بوده است که در میان ان کاخ فتحعلی شاه قاجار خودنمایی میکرد اما گویا ناصرالدینشاه وقتی به سلطنت می رسد از این مجموعه خوشش نیامد و بیشتر ترجیح میداد در کاخ گلستان بر تخت حکومت بنشیند. قصر قاجار در سال ۱۲۱٣ ه.ق (۱۱۷۶ ش) در دومین سال سلطنت فتحعلی شاه در خارج از تهران آن زمان ساخته شد. این مجموعه دارای یک عمارت بزرگ شامل اندرونی و بیرونی، باغ و کلاه فرنگی بود و این بنا به قصر قجر یا تخت قجر معروف شد. از ویژگی های این بنا آن است که در بالای تپه قرار گرفته و بنایی سه طبقه بوده است که طبقه سوم آن شامل یک اتاق بزرگ می شد که از چهار طرف مناظر اطراف آن قابل دیدن بود و چهار برج در چهار سوی آن قرار داشت که هر یک دارای اتاقی بود. بر دیوارهای بنا تصاویر شاهزادگان قاجار نقاشی شده بود. در بین تصاویری که بر روی دیوارها بود، تصاویر جنگ های چنگیزخان مغول و تیمورلنگ نیز دیده می شد که قاجارها ادعا می کردند که نسبشان به آنها می رسد. ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۶ق در بنای قصر تغییراتی به وجود آورد و ملحقاتی به آن اضافه کرد. این قصر از اواخر دوره ناصرالدین شاه کارائی اصلی خود را از دست داد. شاید همین بی مهری ناصر الدین شاه به این مکان و مهجور ماندن آن دلیلی شد که در آینده این قصر کینه به دل بگیرد و مکانی شود برای محبوس کردن آزادیخواهان در دوران مختلف.
رضا خان اولین زندان ساز مدرن در ایران
اما بعد از قجرها در دروان پهلوی رضاخان در راستای همان پروژه مدرنیزاسیون آمرانه اش، که این روزها برخی زبان به ستایشش باز کرده اند، به فکر آن می افتد که زندانی به سبک مدرن هم داشته باشد. چه خوب است که اکنون موزه اش باقی مانده تا واقعیت های تاریخی را کامل و بدون سانسور ببینیم و بدانیم که این رضا خان با وجود تبلیغاتی که برایش راه انداخته اند، در زندان سازی نفر اول بوده است. رضا خان تصمیم گرفت در تهران زندانی رسمی داشته باشد بهخاطر همین مارکوف معمار مشهور روسی را به ایران دعوت کرد تا طراحی زندان قصر را انجام دهد. زندان مارکوف دارای ۱۹۲ اتاق و گنجایش ۷۰۰ زندانی بود که ۹۶ اتاق آن پنج نفری و بقیه انفرادی بودند. در کنارش یک بیمارستان کوچک هم ساخت که مشتمل بر شش اتاق شش تخته و ۱۶ اتاق یک تخته بههمراه باغ و حمام بود. یازدهم آذرماه سال ۱۳۰۸ زندان قصر شکل گرفت.
اولین قربانی این زندان نیز خود سازنده بود، تیمسار درگاهی، رئیس وقت شهربانی که به جرم دعوت رضاخان به یکی از ۱۹۲ سلول عمومی و انفرادی در جریان افتتاح زندان به حبس محکوم شد. و روزگار در این زندان گذراند.
البته پیش از این نیز یک زندان کوچک در تهران بود، در زمان ریاست سوئدیها بر شهربانی (نظمیه) تهران، زندان نظمیه در محل اداره شهربانی ان زمان که اکنون بخشی از وزارت امور خارجه فعلی است، در میدان توپخانه واقع بود. این زندان شامل از دو یا سه اتاقک کوچک معروف به حبس نمره یک و چند اتاق و یک زیرزمین برای زندانیان عمومی بود. در دوران سلطنت رضا خان، به یمن تلاش های خستگی ناپذیر شاه جدید تعداد زندانیان سیاسی افزایش چشمگیری یافت، برای همین این محل قبلی جوابگوی این خیل عظیم زندانیان سیاسی نبود. به همین دلیل سرتیپ درگاهی، که آن زمان رئیس نظمیه وقت بود. تقاضای یک محل وسیع برای ایجاد زندان تهران را کرد. محلی که برای اینکار در نظر گرفته شد قصر قاجار که حدفاصل سه راه زندان، پل سیدخندان، خیابان شریعتی و خیابان پلیس فعلی قرار دارد، بود که دارای ساختمان های قدیمی و وسیع و متروکه بود. این مجموعه که در سال ۱۱۶۸ خورشیدی ساخته شده بود، محل مناسبی برای ایجاد زندان تشخیص داده شد و در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۰۸ به دست با کفایت! رضا خان افتتاح گردید.
زندان قصر باغ مشجر بزرگی بود که پس از عبور از در بزرگ آن، معروف به «در چوبی» و پشت سر گذاشتن دهلیزهای کوتاه به فضای مشجری می رسید که جاده شوسه آن به سوی شمال محوطه می رفت و انسان را در برابر بنای بزرگ و کهن و تیره قرار می داد. این زندان شماره یک بود با ۹ بند بزرگ و زندان شماره ۳ چسبیده به همین زندان بود. زندان قصر از ۴ بند و ۳ حیاط تشکیل می شد. در دهه ۳۰ زندان از لحاظ خدمات و امکانات بسیار فقیر و ابتدایی بود. امکاناتی همچون آب شرب، حمام، امکانات درمانی قابل قبول، وسایل روشنایی و خنک کننده و حرارتی آن بسیار نازل بوده است در تابستان آب حوض را می جوشاندند، در کوزه می ریختند و در جایی می گذاشتند تا خنک شود. در دوران پهلوی دوم ساختمان های متعددی به مجموعه اضافه شد از آن جمله ساختمان زندان شماره ۲ موسوم به زندان سیاسی که به ابتکار تیمسار رزم آرا بنا شد. در این زندان بسیاری از مخالفان رژیم پهلوی محبوس بودند.
زندانیان سیاسی معروفی تا سال ۵۷ در این زندان اسیر شدند از جمله روحانیون مذهبی، اعضای حزب ملل اسلامی، اعضای نهضت آزادی، سوسیالیست ها، شرکت کنندگان در قیام ۱۵ خرداد، اعضای احزاب موتلفه، اعضای گروه فدائیان خلق، تعدادی از چریک ها و نیز تعدادی از اعصای حزب توده. که سرشناس ترین آنان که عکس شان هم به یادگار در زندان دیده می شود محمدعلی عمویی و صفرخان قهرمانیان بودند.
زندان قصر در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی محل حبس و محاکمه تعدادی از مسوولان رژیم سابق بود. این زندان پس از انقلاب، محل حبس زندانیان غیرسیاسی شد و در سال ۱٣٨۲ به دلیل حضور زندان در میانه شهر و بافت قدیمی و فرسوده آن، تصمیم به تعطیلی این زندان تاریخی گرفته شد. ابتدا قرار بود این فضا تبدیل به مکانی تجاری و برج های عظیم شود و حتی قسمتی از این مکان به همین دلیل تخریب شد. اما در سال ۱٣٨۶ با دستور مستقیم شهردار تهران، جهت حفاظت و صیانت از یادمان های انقلاب اسلامی و گذشته سیاسی ایران و همچنین تراکم بالا و نیازمندی منطقه به اماکن تفریحی و مراکز فرهنگی تصمیم به تبدیل این زندان به باغ-موزه شد.
زندانی که موزه شد
الان دیوار های زندان برداشته شده است، اما درب اصلی زندان را نگاه داشته اند که درب اصلی ورودی باغ موزه زندان قصر باشد. در پشت در یادواره ای از برخی زندانیانی سیاسی محبوس در این زندان بر پا شده است. روی دیوار نام آنان را با فلز چسبانده اند. اما اولین چیزی که نظر هر بیننده ای را در این باغ موزه جلب می کند مجسمه های زیبایی است که در گوشه گوشه ی پارکی که روزگاری حیاط و باغ زندان بوده است و الان یک پارک عمومی است به چشم می خورد. مجسمه هایی که همه یک مفهوم را در ذهن تداعی می کند رویای آزادی یک محبوس در زندان!
این باغ موزه علاوه بر داشتن یک پارک عمومی که استفاده از آن برای همگان رایگان است، از دو بخش عمده تشکیل شده است یکی زندان قدیمی تر که به بند عمومی مشهور است و دیگر زندان سیاسی که ساختمان بتن آرمه است. برای بازدید از این بخش ها نیاز به تهیه بلیط است . در بخش ورودی زندان عمومی نمایشگاهی از تاریخ معاصر ایران برپا است. به این شکل که سلول های زندان را تبدیل به گالری کرده اند. راهنمایان این بخش بسیار خوش برخورد هر اطلاعاتی که بازدید کننده می خواهد را ارائه می دهند. در کنار آن راهروی سلول های انفرادی است که هر سلول به یک شخصیت برجسته تعلق داشته است. از جالب توجه ترین این سلول ها سلولی است که به یاد و خاطره فرخی یزدی بازسازی شده است و دیوار های آن از شعر های وی پر است. در یک راهروی دیگر سلول های دسته جمعی است که در میان آنان ۲ سلول بیش از دیگران جلب توجه می کند.
یکی سلولی است که عکس محمدعلی عمویی و صفرخان قهرمانیان از اعضای برجسته حزب توده ایران در آن نصب شده است که زیر ان با یک طرح گرافیکی مقدار زندان این دو زندانی پر سابقه سیاسی را علامت گذاری کرده اند. سلول روبروی آن نیز مخصوص یادمان تمام کتاب هایی است که نویسندگانش روزگاری را در زندان قصر گذرانده اند که از معروف ترین این نویسندگان و شاعران می توان از احمد شاملو شاعر، محمود دولت آبادی داستان نویس، بزرگ علوی داستان نویس و عضو ۵٣ نفر، موسوی گرمارودی شاعر، اخوان ثالث شاعر، به آذین مترجم عضو حزب توده، پرویز شهریاری ریاضی دان عضو حزب توده، سحابی و مهندس بازرگان از اعضای برجسته نهضت آزادی و همچنین آیت الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی نام برد.
در راهروی روبروی این بخش نمایشگاهی بر پا است از اسناد و مدارک مربوط به زندان همچنین کتابخانه ای از کتاب های زندانیان که در نوع خود بی نظیر است. در یک بخش نیز فیلمی از آزادی زندانیان سیاسی در آبان ماه سال ۵۷ با اوج گیری انقلاب مردم ایران پخش می شود که به واقع حس نوستالژیک تمامی بازدیدکنندگان را بر می انگیزد و اشک در چشمان همگان حلقه می زند. در کنار این همه در قسمت انتهای این قسمت نمایشگاه آثار هنری به پاسداشت تمامی زندانیان سیاسی برپا است.
در این میان اما بخش مهم تر باغ موزه زندان قصر قسمت زندانیان سیاسی معروف به بتن آرمه است. در این بخش ابتدا تصاویر زندانیان سیاسی محبوس در این زندان نصب شده است. در قسمت ورودی آن اتاق بازجویی بازسازی شده است و البته بخش تاثر بر انگیز ان اتاق شکنجه است با بازسازی صدا و افکت های نوری و صوتی که تا حدی فضای رعب انگیز را نشان می دهد. در کنار آن سالن ملاقات بازسازی شده است که نشان می دهد در چه فضایی زندانیان سیاسی با خانواده هایشان دیدار می کردند.
در بخشی از راه روی های زندان یک تایم لاین (خط زمان) از تحولات سیاسی دوران معاصر ایران که منجر به انقلاب سال ۵۷ شد به چشم می خورد که وقایف مهمی همچون کودتای ۲٨ مرداد، ۱۶ آذر و کشته شدن دانشجویان معترض، قیام ۱۵ خرداد ۴۲، قیام مسلحانه سیاهکل، اعتصابات مردمی و کارگری در سال ۵۶-۵۷ و در نهایت قیام مردمی بهمن ۵۷ به چشم می خورد. این راهرو منتهی به هواخوری زندان می شود که در محوطه ای کوچک طراحی شده بود. در کنار این ها سلول های انفرادی که هر کدام به یکی از شخصیت های زندانی اختصاص داده شده است.
برای بخشیدن نه فراموش کردن
بسیاری از زندانیان سیاسی آن دوران یا در میان ما نیستند یا الان خود مسئولان مملکتی و دولتی شده اند. شاید این موزه یادآور این مهم باشد که هر چند شاید بتوان زندان سازان و زندان بانان را بخشید اما هیچ گاه نباید فراموش کرد. نباید فراموش کرد که دورانی بوده است که کسانی برای خواست تغییر و خواست بهتر شدن زندگی توسط دیکتاتور وقت به زندان افکنده شده اند.
به نظر می رسد با راه اندازی باغ موزه زندان قصر بخشی از تاریخ این سرزمین باقی مانده است برای کسانی که ان دوران را ندیده اند. کسانی که تصوری از زندان و زندان سیاسی ندارند یا اگر دارند متفاوت تر از آن چیزی است که واقعا بوده است. زندان قصر یادگار دورانی است که این روزها برخی خصوصا رسانه های فارسی زبان خارج از کشور می خواهند ان را دوران خوش گذشته نشان دهند. در حالی که همین زندان و واقعیتی که در ان جاری بوده است و اکنون تبدیل به موزه شده است نشان می دهد که رضا خان میر پنج معروف به رضا خان پهلوی اولین زندان ساز ایران بوده است. کسی است که مفهوم زندان سیاسی را وارد ایران کرد. پسرش هم دیکتاتوری بود که گام در راه پدر نهاد. البته موزه شدن زندان قصر این نوید را هم می دهد که شاید فرداروزی در دامنه های البرز در تهران دیگر زندانی نباشد و زندان ها همه تبدیل به باغ موزه هایی شوند که برای بخشیدن اما فراموش نکردن بمانند.
|