•
تو می سرایی، نقدی نیست.
من می سرایم، حرفی نیست.
او می سراید، سخنی نیست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۰ دی ۱٣۹۱ -
٣۰ دسامبر ۲۰۱۲
تو می سرایی، نقدی نیست.
من می سرایم، حرفی نیست.
او می سراید، سخنی نیست.
. . . . . .
شاعر،
از گذرگاه یلدا
به خانه ی واژه هایش بازمی گردد
و از دریچه ی پرسش ها
به کوچه می نگرد:
زمستان
آیا همه ی رهگذران را
با خود برده است ؟ !
. . . . . .
تو به واژه های یخ زده ات می اندیشی،
من به پریشان گویی هایم
و او به زندگانی
که بودن یا نبودن قلب
مشکل شان نیست...
و شاید در انتهای همین شعر
کسی بیاید و بنویسد:
اندیشیدن دشوار است
اما با اینهمه جهان ذهنی تاریک در شعر،
چه باید کرد ؟
شب یلدا ، زمستان ١٣٩١
|