یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سرودن


یوسف صدیق (گیلراد)


• تو می سرایی، نقدی نیست.
من می سرایم، حرفی نیست.
او می سراید، سخنی نیست. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۰ دی ۱٣۹۱ -  ٣۰ دسامبر ۲۰۱۲


 
 تو می سرایی، نقدی نیست.
من می سرایم، حرفی نیست.
او می سراید، سخنی نیست.
. . . . . .
شاعر،
از گذرگاه یلدا
به خانه ی واژه هایش بازمی گردد
و از دریچه ی پرسش ها
به کوچه می نگرد:
زمستان
آیا همه ی رهگذران را
با خود برده است ؟ !
. . . . . .
تو به واژه های یخ زده ات می اندیشی،
من به پریشان گویی هایم
و او به زندگانی
که بودن یا نبودن قلب
مشکل شان نیست...
و شاید در انتهای همین شعر
کسی بیاید و بنویسد:
اندیشیدن دشوار است
اما با اینهمه جهان ذهنی تاریک در شعر،
چه باید کرد ؟

شب یلدا ، زمستان ١٣٩١




اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست