یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مارکس، نابهنگام و منتقد
روزنامه ی بهار - فواد شمس


• پنجشنبه گذشته (۷ دی) جلسه نقد و بررسی کتاب «پرسش‌هایی از مارکس» نوشته ‌تری ایگلتون با حضور مترجمان آن صالح نجفی و رحمان بوذری در موسسه پرسش برگزار شد. در ابتدای این نشست رحمان بوذری این پرسش را طرح کرد که چرا نیاز است بار دیگر به مارکس رجوع شود؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ دی ۱٣۹۱ -  ٣۱ دسامبر ۲۰۱۲


پنجشنبه گذشته (۷ دی) جلسه نقد و بررسی کتاب «پرسش‌هایی از مارکس» نوشته ‌تری ایگلتون با حضور مترجمان آن صالح نجفی و رحمان بوذری در موسسه پرسش برگزار شد. در ابتدای این نشست رحمان بوذری با طرح این پرسش که چرا نیاز است بار دیگر به مارکس رجوع شود؟ گفت: «پاسخ این پرسش را باید در مفهوم معاصر بودن مارکس و مارکس معاصر وام‌گرفته از نظر آگامبن در نوشته «معاصر چیست؟» جست‌وجو کرد.» بوذری گفت: «معاصر بودن مارکس را اگر بخواهیم از منظر آگامبن ببینیم باید به نیچه رجوع کنیم. نیچه در تاملات خود می‌گوید معاصر بودن عین نابهنگام بودن است. نابهنگام فردی است که دوران خودش را نقد می‌کند و با خواست‌های دوران خودش همراه نیست. یک فاصله و گسستی از آن می‌گیرد و به زمان حال نگاه می‌کند و در این نگاه تیرگی‌ها و تاریکی‌ها و ابهامات را می‌بیند.» این مترجم در ادامه با اشاره به نظریه اخترفیزیک در مورد رابطه نور و کهکشان‌ها و تاریکی ادامه داد: «فرد معاصر کسی است که با نگاه کردن به همین تاریکی‌ها در عین حال نور و روشنایی را در آن می‌بیند. در واقع فرد معاصر، زمان را دو شقه و تاریخ را بر پایه یک ضرورت احضار می‌کند. در این‌جا وقتی از معاصر بودن مارکس و مارکس معاصر سخن می‌گوییم به این معنا است که مارکس در زمان خود قادر بود که به تاریکی‌ها بنگرد در عین حال به دلیل آن‌که در زمانه خودش حل نشده بود نور را در آن ببیند و چون نابهنگام بوده است، به نقد آن بپردازد.» بوذری در بخش دیگری از سخنرانی‌اش با اشاره به ایراداتی که به مارکسیسم وارد می‌کنند و آن را مساوی با تجربه سوسیالیسم و همچنین استالینیسم می‌گیرند، این‌گونه پاسخ داد: «ایگلتون در این کتاب در مقابل این شبهه پاسخ می‌دهد که مساوی دانستن مارکسیسم با استالینیسم یک اشتباه رایج است. در روایت غالبی که از سوسیالیسم ارائه شده به نبود آزادی و سرکوب اشاره می‌شود. ایگلتون اما آن طرف قضیه را نشان می‌دهد. در این جا باید روایت را کامل بیان کرد. باید گفت در همان جامعه رفاه نسبی وجود داشته است. آب و برق و حمل‌ونقل، آموزش و بهداشت در دسترس همگان بوده است. مفهوم بیکاری به این شکلی که الان وجود دارد، نبوده است. در لهستان بعد از فروپاشی حکومت کمونیستی نرخ بیکاری به ۲۵‌درصد رسید. در سال ۲۰۰٣، ۵۹‌درصد لهستانی‌ها زیر خط فقر بودند. در سال ۲۰۰۶، ۴۰‌درصد نیروی کار جوان زیر ۲۴ سال بیکار بودند. هر چند در حکومت کمونیستی آزادی نبود اما بیکاری هم نبود. این مفهوم زمانی بهتر فهمیده می‌شود که در بحران فعلی ببینیم که چقدر همین بیکاری به مردم فشار آورده است. در کنار آن شوروی و دیگر کشور‌های معروف به کمونیستی طی یکی، دو دهه از جوامع عقب‌مانده به جوامع پیشرفته تکامل یافته‌اند. همین روند در دنیای سرمایه‌داری هم با کشتار و خونریزی فراوانی آن هم طی یکی، دو سده محقق شده است. اتحاد شوروی و کشور‌های سوسیالیستی توانستند برای جمعیت نصف اروپا اشتغال کامل ایجاد کنند. آلمان شرقی یکی از بهترین سیستم‌های مهد کودک و نگهداری کودکان را داشت. اما در کنار تمام این واقعیت‌ها‌ تری ایگلتون این را هم می‌گوید که این‌ها نمی‌تواند جای آزادی و سوپرمارکت را بگیرد.» در ادامه این نشست صالح نجفی دیگر مترجم کتاب «پرسش‌هایی از مارکس» تجربه خواندن این کتاب را با تجربه خواب دیدن مقایسه کرد و در مورد این تجربه گفت: «از نگاه مارکس ماتریالیسم تاریخی یک نوع بیدار کردن جهان از خوابی است که خودش می‌بیند. اگر بخواهیم با وام‌گیری از والتر بنیامین این مفهوم خواب دیدن را توضیح دهیم باید به این تعبیر عامیانه بازگردیم که وقتی خواب می‌بینیم نباید آن را با شکم خالی تعریف کنیم. چون حتی اگر دقایقی از خواب بیدار شده باشیم هنوز لایه‌های خاکستری و هاله خاکستری خواب ما را فرا گرفته است.
    در واقع در این زمان ما همچنان زیر سلطه خواب و گذشته هستیم و باید یک شست‌وشوی درونی ایجاد شود تا خواب را تعریف کنیم. یک نوع گسست در این‌جا لازم است تا یک فضای خالی ایجاد شود تا نیروی انفجاری گذشته را بتوان در زمان حال آورد.» نجفی در بخش دیگری از سخنرانی‌اش به مفهوم تکرار در اندیشه سه متفکر بزرگ قرن ۱۹ کی‌یرکه‌گور، نیچه و مارکس اشاره کرد و گفت: «تنها از طریق تکرار می‌شود امر نو را ساخت. امر بالفعل در حالت بالقوه گذشته مندرج است. ظهور امر نو تغییر تعادل بین امور بالفعل و بالقوه است. در اینجا هم دقیقا تغییر شیوه تولید است. به تعبیر بنیامینی در واقع انقلاب اکتبر تکرار انقلاب فرانسه بود. در واقع تکانه خلاق انقلاب فرانسه را گرفت و آن را تکرار کرد تا دستاورد‌هایی را که انقلاب فرانسه به آن رسید به دست بیاورد. در واقع امر نو تنها از طریق تکرار محقق می‌شود. از این نظر بازخوانی و تکرار مارکس یک ضرورت است البته ما می‌توانیم با دو حالت مارکس را بخوانیم. یکی به صورت ارتدوکس‌ها با توجه به نوشته‌ها و فرم آن‌ها و حالت دیگر، البته به نظر من درست‌تر آن است که هسته اصلی آن را دریابیم که تکانه خلاق آن است و بالفعل کردن این تکانه از راه تکرار و وفادار بودن به تفکر اصلی آن است.» در پایان این نشست مترجمان کتاب به پرسش‌های حاضران پاسخ دادند. کتاب «پرسش‌هایی از مارکس» توسط انتشارات مینوی خرد به بازار آمده است.  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست