یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اعلامیه ی جمعی - درگذشت سیروس آرین پور


• سیروس آرین‌پور در یکشنبه ۱۰ دیماه در پاریس درگذشت. دوستی بزرگوار، همنشینی همدرد و روشندلی بیدار بود. در وجود او آزادگی و بزرگ‌منشی و بخشندگی نمودی تمام داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ دی ۱٣۹۱ -  ۱ ژانويه ۲۰۱٣


سیروس آرین‌پور
(١٣١۷-١٣٩١)

سیروس آرین‌پور در سحرگاه یکشنبه دهم دیماه (سی ام دسامبر) در بیمارستانی در حومهء پاریس درگذشت.
دوستی بزرگوار، همنشینی همدرد و روشندلی بیدار بود. در وجود او آزادگی و بزرگ‌منشی و بخشندگی نمودی تمام داشت. با او که می‌نشستی ژرفای نگاهی دیگر به هستی را می دیدی. حضور و مصاحبت‌اش گیرا و نفس‌اش تأثیرگذار بود.
هیچگاه بی تفاوت نزیست و همواره با نگاه نقد و نظر بر زمان و زمانه نگریست. از نسلی بود که نوجوانی را در امیدهای پرشور سال‌های جنبش ملی شدن نفت و فضا و هوای آزاد آن زیسته بود و جوانی را در فروپاشی امیدها در فرداهای پس از کودتای ٢٨ مرداد. ترانه‍ی "پرستو" سروده‍ی آن روزهای اوست. این ترانه، که با صدای منوچهر سخایی اجرا شد، به یاد و در رثای سرگرد سخائی ساخته شد، مردی که در روز کودتا در کرمان به دست اوباش کشته شد.
سیروس تحصیلات عالی خود را در اتریش به پایان رساند و در آن سال‌ها از فعالان جنبش دانشجوئی بود و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایران از همت و توان پر صمیمیت او بهره‌ور بود. در بازگشت به ابران هرگز به ریزه خواری بر خوان قدرت ننشست. در نگاه و رفتار استقلالی داشت که هیچگاه از نقد و فاصله‌‌گیری خالی نبود.   
سیروس دلی آکنده از مهر به ایران داشت و هیچگاه از کوشش در راه آزادی و سرفرازی میهن بازنایستاد. جزم اندیشی و خودکامگی را بر نمی تافت و رواداری و آزادگی را همیشه ارج می‌نهاد. دلبستگی پایدار به این آرمان‌ها در یکی از خونین ترین سال‌های دوران انقلاب (١٣٦٠) او را به زندان کشاند، اما فضای هولناک آن زندان‌ها را ماه‌ها با آزارها و شکنجه‌ها تاب آورد. در پی آن بود که به غربتی ناخواسته تا پایان عمر تن در داد. اما سال‌های زندگی در غربت برای او سال‌های تولدی دیگر نیز بود.
در این دوران سیروس بیشتر به قلم روی آورد. تسلط او بر زبان آلمانی و هنرمندی‌اش در فارسی‌نویسی جاندار و روشن و روان در این دوران خود را در قالب چند ترجمه نشان داد.، ترجمه‍ی او از رمان وجدان بیدار اثر اشتفان تسوایگ (انتشارات فرزان، ١٣۷٦) از نظر سبک نمونهء گویایی از توانایی او در نویسندگی بود. وی در مقدمهء این ترجمه این سخن سباستین کاستلیو خطاب به کالون، مصلح دینی، را ‌آورد که، "آدمکشی هرگز دفاع کردن از مکتبی نیست، آدم کشتن است و بس!" و خود این گونه در بارهء آن داوری کرد که، "چه رساست این سخن، در راستی و روشنی، نامیراست این سخن و انسانی‌ترینِ کلام‌هاست این سخن." مجموعهء مقاله‌ای از پیشگامان بحث در باره‌ء «روشنگری» را با عنوان روشن‌نگری چیست؟ ترجمه کرد (انتشارات آگه، ١٣٧٦) که محور آن مقالهء نامدار ایمانوئل کانت با همین عنوان بود. در پی آن باز مجموعهء دیگری از همان مباحث در میان فیلسوفان اروپایی را با عنوان روشنی‌یابی چیست؟ (انتشارات آگه ١٣٨١) منتشر کرد. این ترجمه‌ها نمونه‌هایی ارزنده از برگردان متون کلاسیک فرهنگ جهانی به زبان فارسی اند. درامدی که با زبانی روشن و روان بر این کتاب آخرین با عنوان «دوکلمه»، در بارهء بحث‌های دوران روشنگری در آلمان، نوشت نموداری ست گویا از ذهنِ روشن‌اندیش و آزادی‌خواه او.
سیروس می‌کوشید که مسائل زمانه را به دور از توهم و خیال‌پردازیهای رُمانتیک بنگرد و تحلیل کند. در تحلیل‌های او روشن‌نگری و شفافیت ویژه‌ای بود که از هوشمندی و دلیری و راستگویی کم‌مانند او مایه می‌گرفت. بیانی رسا و روشن با تکیه کلام‌ها و اصطلاحات و استعاره‌هایی داشت که خود ساخته و پرداخته بود. پاکدلی و افتادگی راستان را داشت، آزاده بود و نگاه نافذش تا دورها می رفت و به ژرفناها رخنه می‌کرد.
پیام‌آور امیدها بود. ترانهء نامدارش، با صدای ویگن، گلنسا را نوید می دهد که "بارون، بارونه / زمینا تر میشه... زمسّون میره، پشتش بهاره، پشتش بهاره"!
سیروس نمونهء "وجدان بیدار" بود و در حالت و رفتار و اندیشه و برخورد با هر مسئله‌ای شیوه‌ء یگانهء خود را داشت.
یادش در دل‌های یاران و دوستان‌اش همیشه باقی خواهد ماند.

ما دوستانِ دور و نزدیک او در غم نبود او با همسرش مهری مالک و فرزندان‌اش فرهاد و یاسمن و دیگر دوستان و خویشاوندان او شریکیم.

فرهاد آبتین- داریوش آشوری- سیروس آموزگار ـ احمد اشرف ـ ایرج اشراقی ـ بهمن امینی ـ محمد امینی ـ کاظم ایزدی- ناصر پاکدامن- باقر پرهام- امیر پیشداد- تقی تام- محمد جلالی- سیروس جاویدی- ویدا حاجبی- سروش حبیبی - مجید حبیبی - رضا دانشور ـ رضا ربانی ـ علی‌اصغر حاج‌ سید جوادی- کیان حاج سید جوادی ـ مهدی خانبابا تهرانی ـ مهدی خرازی ـ هادی خرسندی- هوشنگ سیاح‌پور- شهلا شفیق- حسین فرهمند- شهرام قنبری- محمد کازرونی ـ کاظم کردوانی- هوشنگ کشاورز صدر- بهزاد کشاورزی- کریم لاهیجی- هدایت متین‌دفتری- فریدون معزی مقدم- علیرضا مناف‌زاده- نعمت میرزازاده ـ ناصر مهاجر- رضا ناصحی- محسن یلفانی - محسن پروین - محمدجواد جوادیان - کامران صدیق - علی شایسته - امیر معالی پور - حمید منجم - فرزین وثیقی - فرهمند رکنی - سیاوش سریع القلم.

تذکر: از آن جا که برای تهیه کنندگان این اعلامیه یادآوری نام یکایک دوستان و دوستاران او و نیز کسب اجازه برای ذکر نام‌شان امکان نداشت، از همهء کسانی که مایل اند نام‌شان در این فهرست باشد و ادای احترامی به او کنند، درخواست می‌کنیم که نام خود را بر این فهرست بیفزایند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست