پیام شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۵ دی ۱٣۹۱ -
۴ ژانويه ۲۰۱٣
خجسته باد پنجاهمین سالگرد تأسیس
کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور
دی ماه امسال مصادف است با پنجاهمین سالگرد تأسیس کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور. یکی از درخشانترین سنگرهای نبردِ جنبش پرافتخار دانشجویی ایران علیه تمامیّت دیکتاتوری، ارتجاع و امپریالیسم. تجربهای منحصربه فرد از یک سازمان دانشجویی پیشگام که نه تنها به مدت دو دهه فریاد مبارزهی مردم ایران را به گوش جهان رساند بلکه از مرزهای جغرافیای سیاسی کشور خود فراتر رفته و در صحنهی بینالمللی نیز نقشی پیشرو و بس مهم در مبارزه علیهی امپریالیسم و سرمایه بر عهده گرفت و همچنین منشاء عروج و برآمدن نسل نوینی از انقلابیون کمونیست و رهبران جنبش انقلابی و کمونیستی ایران شد.
کنفدراسیون در سالهای آغازین دههی ۴۰ از دل مبارزات آشتیناپذیر جنبش دانشجویی ایران علیه دیکتاتوری آریامهری بر آمد. خفقان و سرکوب سیاسیِ حداکثری، امکان یک مبارزه و افشاگری وسیع علیه رژیم شاه در داخل کشور را از جنبش دانشجویی ایران سلب کرده بود و لاجرم دانشجویان ایرانی در خارج از کشور دست به کار بنیانگذاری یک تشکیلات سیاسی سراسری و مقتدر شدند. اگرچه محیط تحرک اصلی کنفدراسیون در خارج از مرزهای ایران قرار داشت، اما نبض سیاسی و مبارزاتی آن همواره با مبارزات مردم ایران وسازمانهای انقلابی داخل ایران میزد و جهت اصلی فعالیت آن همانا رو به داخل کشور بود. همچنانکه بعدها بسیاری از فعالین کنفدراسیون به رهبران و کادرهای سازمانهای انقلابی و کمونیستی در داخل ایران تبدیل شدند و مبارزهای خونین و غرورآفرین را علیه رژیم جمهوری اسلامی به پیش بردند.
اما کنفدراسیون از همان روز نخست، تشکیلاتی با جهتگیریها و حساسیتهای انترناسیونالیستی بود. جنبش بینالمللی کمونیستی بهویژه جنبش نوین کمونیستی در دههی ۶۰ میلادی در اوج پویایی و تحرک و شکوفایی بود. هنوز صدای نبوغ و جهش به پیش گاردهای سرخ انقلاب کبیر فرهنگی پرولتری چینِ سوسیالیستی به گوش میرسید و آتش جنگهای رهاییبخش ملی علیه سلطهی استعمار و امپریالیسم در جای جای جهان از آمریکای لاتین تا خاور دور و از آفریقا تا خاورمیانه فروزان بود و کارگران، زنان و دانشجویان در کشورهای امپریالیستی هرکدام به شکلی وضع موجود را به چالش میطلبیدند. زمانه، زمانهی شورش و عصیان علیه جهان کهن و نظم پوسیدهی استثماری و حامیان آن بود و این وضعیت و روحیهی انقلابی حاکم بر جهان نقش مهمی در برآمدن و تثبیت کنفدراسیون داشت. به عبارت دیگر تشکلاتی از جنس کنفدراسیون و میزان رادیکالیسم و جدیّت مبارزاتی آنها خود معلول شرایط کلیتر و عام بینالمللی بود و در دل چنین شرایطی بود که دانشجویان ایرانی جزء پیشگامان جنبش ضد جنگ ویتنام، یا دفاع از مبارزات خلقهای فلسطین، ظفار، الجزایر و .... میشدند و حتی گاهاً به هم زدن جوّ سیاسی حاکم بر جامعه به نفع نیروهای کمونیست و انقلابی در کشورهای گوناگون به همت و ابتکار فعالین کنفدراسیون صورت میگرفت. اعضای کنفدراسیون در هر کجا که بودند متحد عینی و عملی جنبش کمونیستی و طبقهی کارگر و زحمتکشان کشور میزبان خود میشدند و این یک اتحاد انترناسیونالیستی عالی بود. کنفدراسیون همچنین در رابطه با ملل تحت ستم داخل ایران نیز موضعی روشن و انترناسیونالیستی داشت.
کنفدراسیون تجربهای موفق و تقریباً بیمانند از یک تشکیلات جبهه متحدی تودهایِ ایرانی بود که اعضای آن به رغم وابستگی به خطوط فکری و سیاسی مختلف و برخورداری از حق تبلیغ و ترویج خط خودشان، در شناخت قوانین و قواعد یک تشکیلات جبهه واحدی و رعایت مکانیزمهای درونی این اتحاد تا حد زیادی موفق عمل کردند. مبارزه دو خط و رعایت حقوق اقلیت و و اکثریت درون سازمان به عنوان ذاتی هر تشکیلاتی بهویژه یک تشکیلات جبهه متحدی بر حیات سیاسی و سازمانی کنفدراسیون حاکم بود. خطوط درون جنبش بینالمللی کمونیستی درون جناحها و شعبات گوناگون این تشکیلات بازتاب مییافت و مبارزه بین این خطوط به اشکال مختلف درون کنفدراسیون نیز جاری بود. مبارزهی دو خط بین رویزیونیسم روسی با گرایش کمونیسم انقلابی به رهبری مائوتسهدون و حزب کمونیست چین، مباحثات تئوریک و سیاسی میان هواداران مشی چریکی مدل آمریکای لاتین با هواداران تئوری جنگ خلق، مبارزه بر سر تئوری رویزیونیستی سه جهان و ... همه از مواردی بودند که تقریباً در تمام طول دوران حیات کنفدراسیون وجود داشت و اتفاقاً این مبارزات خطیِ عمدتاً رفیقانه، ضامن پویایی سیاسی و فکری درون این تشکیلات بود.
کفدراسیون اگرچه یک تشکیلات دانشجویی بود، اما افق مبارزاتی آن هرگز به مسائل صنفی و صرف دانشجویی و حتی مبارزات سیاسی کوتاه مدت و مبارزات روزمرهی تودههای مردم محدود نمیشد. چشمانداز وسیع انقلابی و مسالهی محوری سرنگونی رژیم شاه همواره پیش چشم جریانات اصلی رهبری کنندهی آن بود و این نیروها با گسست از رفرمیسم جبهه ملی و رویزیونیسم حزب توده ضرورت سرنگونی تمامیّت رژیم شاه با اتکا به جنگ انقلابی، مبارزهی مسلحانه و قیام قهرآمیز را مورد تأیید قرار میدادند و همواره حول آن تبلیغ، ترویج و سازماندهی میکردند. با عطف به این خصلت رادیکال و این ویژگی انقلابی کنفدراسیون است که باید گفت جای بسی تأسف است که برخی از اعضای سابق آن در پنجاهمین سالگرد تأسیساش و در بیانیهای که به این مناسبت منتشر کردهاند هیچ بحثی دربارهی رژیم جمهوری اسلامی و مبارزه علیه آن و سرنگونی قهرآمیزش نمیکنند و بر ضرورت مرزبندی قاطع با دو قطب پوسیده و ارتجاعی امپریالیسم و جمهوری اسلامی تأکید نمیکنند.
کنفدراسیون دانش جویان و محصلین ایرانی به نسبت زمانهی خود در قبال زنان به عنوان نیمی از جامعه مواضع مترقی و رادیکالی گرفت و عطف توجه ویژه به مساله و مبارزات زنان را تا حدودی سرلوحهی کار خود قرار داد و از این نظر به دستآوردهای مهم و گسست مترقیای دست یافت. کنفدراسیون در این مساله متأثر بود از تئوریها و جنبشهای فمنیستی اروپا و آمریکا و همچنین از دستآوردهای انقلاب فرهنگی پرولتری چین در رابطه با رهایی زنان و رفقای زن در سطوح گوناگونِ تشکیلات، فعال بودند و نقشهای کلیدی ایفا میکردند.
اگرچه کنفدراسیون سمتگیریهای انترناسیونالیستی و جهانوطنی پر رنگی داشت اما یک رگهی ناسیونالیستی با درکها و چاشنیهای مختلف همواره در تئوری و پراتیک آن دیده میشد. مباحث و اصطلاحاتی چون ملیّت و ملیگرایی، میهنپرستی، ایرانیگری، مامِ وطن و غیره در جای جای نوشتهها و حتی تولیدات فکری، هنری، ادبی و سرودهای کنفدراسیون و در نزد جناحهای گوناگون آن دیده میشد. مهم نیست خاستگاه این گرایش و تفکر و تبارزات آن، جبههی ملی ایران و محمد مصدق باشد یا میراث التقاطی و ناسیونالیستی کمینترن و بینالملل سوم، مساله این است که ناسیونالیسم در هر شکل و رنگی به هر رو نمادی است از یک گرایش غلط و از اساس غیر کمونیستی که باید با آن مبارزه و مرزبندی بشود.
یکی دیگر از خطاهای استراتژیک و کاستیهای بینشی و خطی کنفدراسیون موضع آن در قبال پدیدهی خمینی و روحانیت شیعه بود. کنفدراسیون به صرف ضدیت خمینی با شاه و حتی با امپریالیسم و بدون توجه به منشأ تاریخی این تضاد و بیتوجه به برنامهی سیاسی و طبقاتی خمینی، او را جزء جبههی خلق قلمداد کرده و به تعریف و تمجید از «مبارزات» وی و روحانیت شیعه با شاه و آمریکا و اسرائیل پرداخت. نتایج زیانبار این خطای استراتژیک و بینشی و این عدم تشخیص درست صف دوستان و دشمنان پرولتاریا و تودههای زحمتکش خلق، برای انقلاب و برای آیندهی مبارزهی طبقاتی در ایران زمانی خود را نشان داد که بسیار دیر شده بود و کمونیستها عملاً رهبری انقلاب و رهبری جامعه را از دست دادند. این انحراف البته فقط مختص کنفدراسیون نبود بلکه دامنهی درک غلط از ماهیت تاریخی و سیاسی این جریان، بسیاری از احزاب و سازمانهای جنبش چپ و کمونیستی ایران را شامل میشد و همین انحراف خطی بود که به شکست قطعی انقلاب بهمن یاری رساند. این مساله در اساس بیانگر عدم تشخیص اوضاع و تحلیل غلط از ضرورتهای مبارزاتی است.
با این وجود، تجربهی تشکیلاتی و مبارزاتی کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور در مجموع مثبت، الهامبخش و آموزنده است. امروزه که جنبش دانشجویی به تبع افول مبارزات و افت روحیهی مبارزاتی کل جامعهی ایران در یک رکود و رخوت موقت به سر میبرد، نسل نوین جوانان و دانشجویان انقلابی و کمونیست جهت احیاء مجدد یک جنبش رادیکال و مبارز به جمعبندی هرچه بیشتر تجارب گذشتهی جنبش دانشجویی از جمله تجربهی کنفدراسیون نیاز مبرم و ضروری دارند. با توجه به چنین ضرورتی بود که شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران در پروسهی تشکیل و تکوین اولیهاش به بازخوانی آن تجربه پرداخت. گرچه آگاه بودیم که نه مطلوب است و نه میتوان تجربهی کنفدراسیون را دگر بار به همان سیاق و در همان ابعاد تکرار کرد اما با تحلیل نقاط قوت و ضعف و دستآوردها و کاستیهای پروسهی مبارزاتی کنفدراسیون باید مبنایی هرچه محکمتر و هر چه اصولیتر جهت خیزهای بعدی مبارزه و انقلاب برداشت و این وظیفه هم اینک بر عهدهی تمامی دانشجویان و جوانان مبارز و انقلابی و کمونیست است.
خجسته باد پنجاهمین سالگرد تأسیس کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور!
گرامی باد یاد و خاطرهی رفقای فعال کنفدراسیون که به دست دو رژیم ضد بشری شاه و جمهوری اسلامی جان باختند!
برافراشته باد پرچم سرخ جنبش پرافتخار دانشجویی ایران!
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
دی ماه ۱٣۹۱ – ژانویه ۲۰۱٣
|