• مثل شهری تو بارون
اشک ریزونه قلبم
این چه گرفتگیه
چنگ می زنه به قلبم؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ دی ۱٣۹۱ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱٣

 
پل ورلِن، زاده شهر مس (در شرق فرانسه) ، دانشجوی هر چند کوتاه مدت در رشته حقوق در پاریس و ازمشتریان کافه های ادبی اش بخصوص در محله معروف به کارتیه لاتن بود که وی را با شعرای به نام بسیاری از جمله شارل بودلر معاشر کرد . اما آشنائی او با آرتور رامبو که از دوستان خانواده گی همسرش بود انقلاب بزرگی در زندگی اش ایجاد کرد و مانند حکایت دلداده گی مولانا به شمس، وی را به ترک شهر ودیار واداشت. هر چند از عاقبت عشق مولانا به شمس کمترمیدانیم اما پل ورلن به ظاهر به دلیل سوء قصد به آرتور رامبو، که جان سالم از ان بدر برد، ا ما در واقع به دلیل عشق ناباب به دو سال زندان محکوم می شود. دوران محبس او بر حجم تلاطمات روحی شاعر می افزاید و سر آغازی می شود برای بازگشت به گذشته و به دوران طفولیتش و نیز به عرفان و اعتقادات دینی اش که کاتولیلک بود قبل از انکه با شکستهای دیگر عاطفی به الکل پناه برد که سفر بی بازگشتی را برای او رقم زده، به زندگی اش پایان می دهد. با این وجود تاثیر گذاری اشعار وی برمحیطش چنان بود که دو سال قبل از مرگش به لقب ملک الشعرائی مفتخر گشت.

منتقدین ادبی وی را در کنار شارل بودلر و آرتور رمبو از پیش قراولان مکتب سمبولیسم می شناسند که وجه مشخصه ان در کنارزایش افکار و عقاید جدید ومقابله با سنتهای محافظه کارانه بورژوازی ، خلق اوزانی روان و بسیار موزون با زمینه یاس و اندوه می باشد.
پیشاپیش ازخدمت ادیبان و منتقدین شعر و بزرگواران این ستون به دلیل استفاده از لفظ خودمانی برای ترجمه شعری از قرن نوزدهم پوزش می طلبم.


Paul Verlain (۱٨۴۴-۱٨۹۶)
Il pleure dans mon coeur
اشک ریزونه قلبم
مترجم، فریبا عادل خواه

مثل شهری تو بارون
اشک ریزونه قلبم
این چه گرفتگیه
چنگ می زنه به قلبم؟

ای ارامش بارون
روی زمین، روی بوم!
بهر گرفته قلبی،
خوش نم نوای بارون!

بی چرا اشک می باره
در قلبی که بیماره
چی! خیانت هیچی؟
این سوگ چرا نداره.

بدتر از این نیست درد
ندونیم برای چی،
بی عشق و بی خیانت
می کشم اینهمه درد!