یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تفاوت های بنیادی
انتخابات اینده با انتخابات گذشته و فرصت ها


حمید شیرازی


• اگر ج.ا بخواهد همچنان با اتکا به دلارهای نفتی که دیگر وجود ندارد با روش هایی مانند ایجاد خفقان حداکثری داخلی، خریدن نیروهای خشونت طلب در خارج مرزها، انداختن گناه همه مشکلات به گردن نیروهای خارجی، و یا استفاده از چماق نداشته سلاح هسته ای به حیات خود ادامه دهد به قول مارکس "دیگر غار وغور غازها نیز قادر به نجات کاپیتول (ام القرا) نخواهد بود" ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ دی ۱٣۹۱ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱٣


بحث در باره اتثخابات پیش رو با نزدیک تر شدن ان در داخل و خارج از کشور روزانه داغتر میشود. گمانه زنی در مورد این که انتخابات در شرایط بحرانی فعلی به چه صورتی خواهد بود بازار گرمی دارد و در این مرحله با اما و اگر های فراوان همراه است که فضای مه الودی را ایجاد کرده که به روشنی نمیتوان پیش بینی کرد که در خرداد اینده چه اثفاقی روی خواهد داد. بیشتر این گمانه زنی ها بر مبنای تناسب و ائتلاف نیروهای داخل حاکمیت و تغییر روزانه موضع گیری های بازیگران عرصه سیاسی داخلی صورت میگیرد. در این میان توجه چندانی به ریشه های واقعی این تغییر مواضع، تولد و مرگ زودرس ائتلاف ها، و نقشی که مردم میتوانند و باید به عهده داشته باشند صورت نمیگیرد. ادامه این بحث ها ضروری است ولی از ان جائیکه زمانه ابستن حوادث است در این زمان هنوز زود است که بتوان در باره ای انتخابات به جمعبندی روشنی رسید. بررسی تفاوت های این انتخابات با انتخابات گذشته و فرصت های بوجود امده ناشی از تغییر شرایط، یکی از روش هایی است که میتواند به روشن تر شدن اوضاع و طراحی استراتژی نیرو های داخل و خارج از حاکمیت در حهت دموکراتیزه کردن بیشتر انتخابات و دموکراتیزه کردن اینده کشور کمک کتد.
در زیر تفاوت های بنیادی انتخابات اینده با انتخابات گذشته بر مبنای واقعییت های موجود که برخی از ان بسیار تلخ هستند اورده شده. امید است که سا یر فرهیختگان و کنشگران سیاسی موارد تفاوتی را که به فکر نگارنده نرسیده یاداور شوند تا بتوان استراتژی بهتری برای برخورد به انتخابات طراحی کرد :
۱- کاهش مشروعیت داخلی ، از نظر مشروعیت داخلی ج.ا در نازل ترین سطح مشروعییت در طول حیات خود و در بن بست کامل سیاسی-اقتصادی- ایدئو لوژیک قرار دارد. تا کنون بحث های زیادی در مورد کاهش مشروعییت داخلی ج.ا شده و لزومی به تکرار ان ها نیست. در شرایط کنونی میتوان اثرات این کاهش مشروعییت شدید را در ائتلافات گونگون داخل حاکمییت و بدون حضور مردم برای تداوم حاکمییت دید. در طول هفت سال گذشته عرصه سیاست داخلی کشور شاهد تشکیل ائتلاف های سیاسی گوناگونی با عمر کوتاه بوده که مهمترین ان پشتیبانی ولی فقیه دوم از احمدی نژاد بود که در ابتدا حالت رئیس و مرئوسی داشت سپس تندیل به ائتلاف شد و پش از ان تبدیل به مواجهه شد. در سطوح پائین تر نیز این گونه نزدیکی و در بین جناح های گوناگون به شدت مشاهده میشود. ان چه در عرصه عمومی اجتماع از سوی بازیگران این ائتلاف ها در مورد دلائل ان ارائه میشود دلایل ظاهرالصلاح نظیر حفظ نظام، حفظ حقوق مردم، مبارزه با امپریالسم، احقاق حقوق ملی، حفظ تمامیت ارضی، حفظ اسلام و..است. ولی دلایل پشت پرده عبارتند از حفظ قدرت، تقسیم مجدد غنائم نفتی، کنترل منابع مالی کشور، یک پارچه کردن قدرت ، حذف رقبا،و...جهت رعایت صداقت باید گفت در گیری های جناح های داخلی سیستم های سیاسی به خاطر حفظ منافع گروهی و یا پیش برد نظرات سیاسی خود یک واقعییت است که مختص ج.ا نیست، ان چه مهم است توازن متطقی بین این در گیری های سیاسی و وسیاست هایی است که پایه های معنوی ادامه حاکمییت است. در ایران کنونی مسایلی نظیر نفع عمومی و اینده کشور و مسائلی از این دست که پایه های معنوی یک حاکمیت است در برابر چپاولگری گروه های حاکم بسیار کم رنگ است به همین خاطر با قاطعییت میتوان گفت مردم هیچ گونه اهمییتی برای این ائتلاف ها قائل نیستند. در زمان روی کار امدن اصلاح طلبان ج.ا این روی برگرداندن مردم را به قهر مردم با ج.ا تعبیر میکرد که اصلاح طلبان توانستند برای قدرت گرقتن از ان استفاده کرده و مجموعه ج.ا نیز با ان نظر موافق داشت.   
۲- کاهش درامد نفت و و ضع بد اقتصادی، در طول شش دهه گذشته درامد های حاصل ار فروش نفت مهمترین منبع درامد دولت های ایران در رژیم پهلوی و ج.ا بوده. در طول چهار دهه گذشته به ویژه از ابتدای دهه هفتاد میلادی رشد این درامد ها چنان نجومی بوده که اثرات ان بر بسیاری از تحولات داخلی و سیاست های خارجی هر دو رژیم قابل مشاهده است. تاریخ چهار دهه گذشته نشان میدهد افزایش قیمت نفت در افزایش یا کاهش دیکتاتوری داخلی بسیار موثر بوده. در فاصله زمانی۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹ بر ثر افزایش بهای نفت در ایران نا گاه ابعاد دیکتاتوری افزایش یافت، گارد دانشگاهی در دانشگاه های ایران تشکیل شد که تا ان زمان بی سابقه بود، تک حزبی شدن کشور و تغییر گاه نمای کشور و .. مثال هایی است که از انبوه مثال ها در این مورد میتوان ذکر کرد. در زمان روی کار امدن اصلاح طلبان کاهش شدید بهای نفت یکی از دلائل اصلی باز شدن فضای سیاسی کشور بود که اصلاح طلبان از ان سود جستند. افزایش بهای نفت بعد از ان زمان دوباره به اقتدار گرایان کمک کرد تا دیکتاتوری داخلی را افزایش دهند تا سرانجام به سرکوب وحشیانه جنبش سبز ختم شد. توجه به این نکته که در هفت سال کذشته درامد های کشور از فروش نفت تقریبا نیم درامد کشور از فروش نفت از زمان اولین روزهای استخراج ان تا کنون بوده و دیکتاتوری حداکثری که در این هفت سال شاهد ان بودیم نشان از رابطه مستقیم بین افزایش در امد نفت وافزایش دیکتاتوری در کشور دارد. در همین چند ماه اخیر شاهد ان هستیم که لحن ج.ا در برخورد به مسائل داخلی بسیار نرم تر شده و برای اولین بار میبینیم که حاکمییت در مورد مرگ ستار بهشتی حاضر به صحبت کردن است و یا احمدی نژاد که معترضین جنبش سبز را خس و خاشاک میخواند لحن خود را عوض کرده.
٣- انزوای خارجی ، در طول حیات ج.ا هیچ گاه انزوای خارجی ج.ا تا این حد نبوده. اگر نگاهی به گذشته اندازیم میبینیم که اصلاح طلبان بعد از دادگاه میکونوس که اولین اخطار جدی غرب به ایران در مورد توقف کشتار مخالفین در سرزمین کشور های غربی بود روی کار امدند و متعاقب ان بحث کفتگوی تمدنها بوسیله خاتمی راه هایی بود که رژیم برای ترمیم وجهه خارجی خود احتیاج داشت. در ان زمان اقندارگرایان که جبهه خارجی را برای کشتار مخالفین از دست داده بودند عصبانیت خود را با قتل های زنجیری نشان دادند به عبارت دیگر دیکتاتوری داخلی را افزایش دادند. چماق تحریم ها باعث شده که حداقل تا کنون نه تنها ج.ا از افزایش دیکتاتوری استفاده نکرده و یا به کلام بهتر نمیتواند استفاده کند بلکه روش ملایم تری در مسائل داخلی در پیش گرفته.
۴- تحریم ها، انتخابات اینده اولین انتخاباتی است که در زمان تحریم ها ی گسترده صورت میگیرد . ج.ا در طول عمر خود همواره با تحریم روبرو بوده و توانسته به نوعی ان ها را دور بزند و همواره لاف این را زده که یک رژیم تحریم شکن است بدون ذکر این که شکستن این تحریم ها چه هزینه ای برای مردم وکشوردر بر داشته. علیرغم این تجربه طولانی در مبارزه با تحریم های محدود، تحریم های جدید از سنخ دیکری است که ج.ا امادگی برخورد به ان ها را نداشته . تجربیات گذشته تحریم شگنی کمکی به حل معضل نخواهد کرد. داده های اماری نشان میدهد که متجاوز از هفتاد درصد تحریم ها در عمل کارا نبوده. ولی برخی دیگر از امار نشان میدهد تحریم هایی که هدفمند بوده، تعداد کشور های تحریم کننده زیاد بوده، و نهاد های مالی یک کشور را به جای تحریم تجارت مد نظر داشته اند بسیار موفق بوده اند، هر سه این موارد را در تحریم های کنونی میبینیم. علیرغم این که تحریم ها رنج و مشقت فراوانی برای مردم ما داشته و در ذات خود محکوم است از دیگر سو واقعییت تلخی است که باید ان را قبول کرد. نیروهای دموکراتیک باید در پی ان باشند که چه استفاده بهینه ای میتوانند از این بلای ناخواسته در رابطه با پیشبرد اهداف دموکراتیک خود کنند. به عنوان مثال اگر تحریم ها بر قرار نشده اقتدار گرایان با پشتیبانی ولی فقیه دوم تا کنون برنامه حذف پست ریاست جمهوری از قانون اساسی را پیش برده بودند. این مسئله نشان میدهد در نزاکت سیاسی فعلی کشور، ریاست جمهوری در برابر سایر اصول قانون اساسی بیش از هر اصلی مورد هجوم اقتدارگرایان بوده زیرا اتکا به رای مردم همواره قدرتی فرا قانونی به روسای جمهوری داده تا مانعی در برابر اقتدارگرایان باشند. این تجربه در دوران بنی صدر، خاثمی، و دوره دوم احمدی نژاد تکرار شده.
۵- احمدی نژادیسم، از زمان تولد ج.ا اصل ولایت فقیه هیچ گاه از سوی نیروهای دموکراتیک و مخالف با عقاید گوناگون خارج از حاکمییت به رسمیت شناخته نشد. گذشت زمان نشان داد که این اصل از جانب برخی از نیروهای داخل حاکمییت نیز چندان مقبول نبوده و سعی بر ان بود که علیرغم زندگی کردن با ان تا جاییکه امکان دارد دامنه اختیار ولی فقیه را محدود کنند. در این زمینه تاکتیک های سیاسی مختلفی به کار گرفته شد. بحث مشروطیت نظیر ان چه در زمان انقلاب مشروطییت در مور تحدید قدرت شاه مطرح بود یکی از این تاکتیک ها بود، به این معنی که اصل پذیرفته شده است ولی اختیارات ولی فقیه محدود گردد. بحث تشکیل شورای فقاهت از جانب رفسنجانی که به کنار گذاری او منجر شد یکی دیگر از این تاکتیک هابود که اصل ولاییت فقیه پذیرفته شده است ولی به جای یک نفر چند نفر باید این اختیارات را داشته باسند. برخی از روسای جمهور نیز در این زمینه زورازمایی کردند، اولین ان ها بنی صدر بود که قصد درکیری رویارو با ولی فقیه اول داشت که موفق نشد. از ان به بعد تا زمان خاتمی به علت اینکه پست ریاست جمهوری انتصابی و خانوادگی بود و دست اندرکاران بالای ج.ا به نوعی تقسیم کار و قدرت داخلی رسیده بودند این درگیری فروکش کرد. در زمان خاتمی با توجه به بن بست های رژیم شعار قانون گرایی مطرح شد که هدف ان تحدید اختیارات ولی فقیه نبود ولی درخواست این بود که ولی فقیه در محدوده اختیارات خود عمل کند و نه فرا قانونی. این تاکتیک نیز در عمل موفق نشد و باعث حذف اصلاح طلبان شد. چنین به نظر میرسید که قدرت ولی فقیه روزانه در حال گسترش است و حتی نمیتوان ترکی در این دیوار محکم ایجاد کرد. تاکتیک احمدی نژاد در این مورد به کل با تاکتیک های گذشته فرق داشت. او و همفکرانش به عنوان سیاستمداران عملی که در مکتب سیاسی ج.ا تعلیم دیده بودند به طور غریزی دریافته بودند که باید با اصول حاکم بر سیاست ایران که دروغ ، تزویر، بی اصولی، خشونت، عدم احترام به قانون، خود رایی و.... پایه های اصلی ان در سی سال گذشته بوده با این مسئله روبرو شوند. اواز تکنیک نفوذی با استفاده از همسویی فکری با ولی فقیه دوم که میدانست به سرعت در پی محکم کردن مبانی حکومت فردی است، عدم عدالت اجتماعی –اقتصادی به منظور جذب مردم ، امتیاز دادن به سپاه، نزدیکی به روحانیونی که در زمان خمینی محلی از اعراب نداشتند، استفاده از نا امیدی مردم و تلقین غیر مستقیم این مسئله که ظهور امام زمان تنها راه نجات است، و. ریاست جمهوری را بدست اورد. این تاکتیک ها بسیار شبیه تاکتیک هایی اشت که رضا شاه در بدست اوردن قدرت به کار گرفت. قدرت گیری احمدی نژاد یا رضا شاه مثال بارز ان چیزی است که از ان با عنوان طنز تاریخ نامبرده میشود، کسی که در اسمان یک ستاره هم ندارد ناکهان میدرخشد و ماه مجلس میشود. در هر صورت صرف نظر از این که چه عقیدهای در باره احمدی نژاد داشته باشیم دو مورد رانمیتوان منکر شد. او توانست با بند بازی های سیاسی شخصیت جدیدی برای ریئس جمهوری ج.ا بوجود اورد و باعث شد که رئیس جمهور دیگر تدارکات چی نباشد، چیزی که اقتدارگرایان از یک ر.ج انتظار داشتند. دوم اینکه اقتدار ولی فقیه دوم را علیرغم احترام ظاهری به او در هم شکند، ولی فقیه دوم بعد از دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد دیگر ان ولی فقیه قبلی نخواهد بود. این مسئله از منظر رشد جنبش دموکراتیک مردم ایران حائز اهمیت است.
۶- حضور گسترده نظامیان، از زمان انتخابا ت دوره اول احمدی نژاد حضور نظامیان در عرصه سیاسی-اقتصادی کشور به ارامی شروع شد و روزانه گسترده تر شده. امروزه میتوان دید که در گیری هایی بین ان ها شروع شده و نمونه ان درخواست اخیر احمدی نژاد برای برگرداندن بخشی از اموال سپاه به دولت بوده. این حضور در جهت رشد روابط دموکراتیک در ایران نیست و باید ان را به عنوان یک واقعییت پذیرفت و متناسب با ان تاکتیک های انتخاباتی را سامان داد.
۷- درگیری های داخلی جناح های حاکم، تا کنون در هیچ انتخاباتی جناح های حاکم چنین با یکدیگر در گیر نبوده اند. این درگیری باعث شده که توافق بر سر یک یا چند نفر که به عنوان کاندید معرفی شوند بسیار مشکل شده تا حدی که بعضی از تحلیل گران به این انتخابات عنوان انتخابات سرگردان داده اند.   
٨- بازگشت به نسل اول انقلاب، تجربه فدرت گیری نسل دوم انقلاب و یا نسلی که به قول رفسنجانی با مشکلات انقلاب دست وپنجه نرم نکرده و تجربه لازم را ندارد، تجربه موفقی در هفت سال گذشته نبود. به ویژه احمدی نژاد و همفکرانش نشان دادند که هیچ ایده پیش رو برای اداره کشور ندارند و هدف اصلی انان گرفتن غنائمی بوده که دیگران میبرده اند. معمولا جوان گرایی در ساختار حکومتها با هدف ورود افکار جدید به حاکمییت صورت میگیرد ولی این گروه نشان دادند که نه تنها هیچ ایده جدیدی ندارند بلکه با تزریق ایده هایی بسیار عقب مانده تر از اسلاف خود به جامعه نظیر ظهور قریب ااوقوع امام زمان، دیدن هاله نور، مدیریت تحول طلب، دعوت از جهانیان به یاد گرفتن مدیریت از احمدی نژاد، و...باعث شدند که کشور به وضع فعلی دراید. هر چند که برخی معتقدند لزوم نفوذ در سیستم سیاسی ایران این گونه بند بازی های سیاسی را طلب میکرد ولی عقب ماندگی فکری این گروه که محصولات واقعی جمهوری اسلامی هستند و از جوانی سیاست را در فساد یاد گرفته اند بیش از ان است که بتوانند در جامعه با شعور فعلی ایران قدمی به جلو بردارند. همگامی با سیاست های بانک جهانی در حذف یارانه ها و از بین تولیدات داخلی از بزرگترین اشتباهات این گروه اگر نگوئیم خیانت های این گروه بوده است. لذا بازگشتن به نسل اول هر چند مطلوب نیست ولی مینواند از شرایط فعلی بهتر باشد به همین خاطر نام هایی مثل ولایتی، ناطق نوری، حسن روحانی مطرح شده اند.
۹- کاهش اقتدار ولی فقیه دوم، علیرغم این که ولی فقیه دوم که توانسته بود تا حدودی اقتدار معنوی خود را حفظ کند و حداقل چهره از خود نشان دهد که دستش به پول الوده نشده ولی در گیری های داخلی جناح های حاکم و افشا گری ان ها در مورد بیت ولی فقیه دوم و فرزند ایشان باعث شد که این پرده نیز دریده شود و عملا اقتدار معنوی ایشان بسیار کاهش یابد. از دیگر سو تصمیم ایشان برای حمایت از احمدی نژاد که باعث تولد جنبش سبز شد و سایر سیاست های اشتباه و قلدری های احمدی نژاد باعث کاهش اقتدار سیاسی ایشان شد. در شرایط فعلی اقندار معنوی و سیاسی ولی فقیه دوم در پائین تری حد خود قرار دارد و قابل ترمیم نیز نیست. این فرصت خوبی در اختیار نیروهای دموکراتیک تر داخل وخارج رژیم برای باز کردن فضای سیاسی قرار میدهد
۱۰- از دست دادن متحدان منطقه ای، از دست دادن نسبی متحدان منطقه ای که مبنای اتحادشان با ج.ا دلار های نفتی بود و در راس ان ها سوریه از تفاوت های دیگر است . این تفاوت نیز در جهت پیشبرد فرایند دموکراتیک سازی کشور است.
اثرات تفاوت ها بر دموکراتیک کردن انتخابات و اینده کشور
بررسی اثرات مثبت و منفی تفاوت های ذکر شده بر اننخابات میتواند در سامان دهی یک استراتژی بهینه در مورد انتخابات اینده کمک رسان باشد. در جدول زیر سعی شده اثرات تفاوت ها بررسی شود، در یک ستون تفاوت ها امده و در ستون دیگر علامت + به معنی اثر مثبت، - به عنوان اثر منفی، و +/- به عنوان این که هم میتواند مثبت و هم میتواند منفی امده است. در این مرحله با توجه به ناروشنی های موجود این بررسی صرفا از نظر کیفی میتواند مطرح باشد.



به باور نگارنده ٨ تفاوت از این تفاوت ها در جهت دموکراتیک کردن انتخابات و اینده کشور دارای اثر مثبت است، یک تفاوت میتواند اثر مثبت و منفی داشته باشد و یک تفاوت هم قطعا اثر منفی خواهد داشت. نگاهی به جدول فوق نشان میدهد تفاوت های ۲ ، ٣، و ۱۰ به طور مستقیم ناشی از تفاوت ۴ یعنی تحریم هاست. بحثی در این نیست که تحریم ها اثرات مشقات باری برزندگی مردم داشته ولی با توجه به این که یک واقعییت موجود است، ان چه مهم است استفاده بهینه از ان در دموکراتیک سازی کشور در مرحله کنونی است. اگر ازا ین فرصت استفاده نشود به احتمال زیاد مداخله نظامی خارجی و یا فلج کردن حداکثری کشور را شاهد خواهیم بود. تفاوت های ۱،۴،۵ ،۶،۷، و ۹ عمدتا ناشی از سیاست های غلط داخلی رژیم است و ربط چندانی به تحریم ها ندارد و تحریم ها در چند ماه گذشته این عوامل را تشدید کرده اند.   
در این جا میتوان نتیجه گرفت که هیاهوی ج.ا که تحریم ها مسبب همه نابسامانی های کشور است بی اعتبار میشود و در خوش بینانه ترین حالت میتوان نتیجه گرفت که هفتاد درصد از مسائل کنونی ناشی از سیاست های غلط خود رژیم است. مضافا به این که عواملی نظیر حضور نظامیان در عرصه سیاسی و سرکوب جنبش سبز از مهمترین عواملی هستند که باعث اعمال تحریم ها شدند که ج.ا سعی میکند با دادن صد در صد حق به خود و شعار هایی نظیر منافع ملی و مبارزه با امپریالیسم ، مطلوم نمایی، پیش کشیدن پای بیماران،و... از ان سخنی به میان نیاورد.
در شرایطی که کشور در بحرانی ترین وضعییت خود در چند دهه گذشته قرارر دارد بطوریکه میتوان گفت "از منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد" ( خنده اور است که ج.ا از میان ان همه فتنه یکی از منابع امید کشور را که جنبش سبز است فتنه میداند ) انتخابات اینده فرصتی است که اگر نیروهای دموکرات و معتدل داخل و خارج رژیم از ان بدرستی استفاده کنند میتوان امید داشت که شرایط بطور نسبی بهتر شود. روی سخن این نوشتار با نیروهایی نیست که قصد دارند از تحریم ها استفاده کرده و ان را وسیله سرنگونی ج.ا قرار دهند. این استراتژی ممکن است به سرنگونی ختم شود ولی حاصل ان میتواند باقی ماندن سرزمین سوخته ای به نام ایران باشد، نظیر خرابه ای که امروز به نام سوریه باقی مانده.
پیشنهاد هایی برای برخورد به انتخابات
در زیر با توجه به تجربیات گذشته انتخابات و شرایط بحرانی کنونی پیشنهاد هایی در مورد برخورد به انتخابات ارائه شده با ااگاهی لز اینکه موارد دیگری وجود دارد که امید است سایر دلسوزان به کشور ان ها را متذکر شوند:
۱- با توجه به تجربه انتخابات گذشته ان چه در توان است باید در شش ماه اینده و قبل از انتخابات جهت م.کراتیزه کردن تنتخابات باید انجام گیرد و نه بعد از ان. ج.ا مانند فروشنده نابکاری است که ان چه در توان دارد برای خام کردن خریدار قبل از فروش انجام میدهد و به ناگاه بعد از فروش و یا گرفتن رای از مردم تبدیل به موجود خبیثی میشود که اگرمردم ادعای غبن کندند با انان ان میکند که در خیابانها کشور و کهریزک بعد از انتخابات گذشته کرد.
۲- سر مایه گذاری فراوانی بر روی حذف عاملی که اثر منفی در روند دموکراتیزه کردن کشور دارد یعنی حضور نظامیان در عرصه سیاسی باید به عمل اید. سنت های سیاسی همین ج.ا این امر را تسهیل میکند، وصییت نامه سیاسی اقای خمینی نمونه ای از ان است. در ضمن همین مورد از مطالبات سیاسی جنبش سبز و میر حسین موسوی در انتخابات گذشته بود که هنوز تازه است.
٣- همانطور که امد احمدی نژادیسم میتواند اثرات + و – در روند دموکراتیزه کردن داشته باشد. این جریان نقش مثبت تاریخی خود را علیرغم همه صدمات وارده به کشور یعنی کاهش اقتدار ولی فقیه را به انجام رسانده و در اینده نمیتوان نقش + دیگری برای ان در نظر گرفت، لذا تلاش برای حذف حداکثری این جریان ضروری است.
- سرمایه گذاری بر روی یکی از مواردی که جنبش سبز به درستی بر ان انگشت گذاشت و ان تشکیل نهادی برای "صیانت از رای" است. هر چند این کار با دشمنی اشکار ج.ا با رای مردم کار ساده ای نیست ولی مطرح کردن ان و بردن ان به میان مردم کاملا شدنی است. به عبارت دیگر گفتمان سازی در این زمینه کاملا ضروری است و اگر اثر انی نداشته باشد در اینده با و بی ج.ا از ارکان اصلی دموکراتیک سازی کشور است.
۴- سرمایه گذاری بر روی مشارکت و درخواست مطالبات درست انتخاباتی توسط مردم در شش ماه اینده حیاتی است. به عنوان مثال نوشتن نامه به سردمداران رژیم و درخواست مطالبات در حد میلیونی. نیروهای سنتی سیاسی ایران چندان روی خوشی به این روش ندارند و رهبران این نیروها سعی میکنند از این روش به صفت فردی و یا گروهی استفاده کنند نطیر نامه اخیر شش فعال ملی-مذهبی به ولی فقیه دوم. نیروهای مدرن تر اجتماعی- سیاسی اقبال بیشتری به این روش دارند به ویژه جنبش زنان با استفاده از این روش توانسته به برخی از خواست های خود دست یابد و یا حداقل این روش را که در کشور های دموکراتیک دارای پیشینه طولانی است به روش عملی و کم هزینه در مطالبات سیاسی تبدیل کند. مسلما این نامه ها صرفا سر از سطل زباله درنخواهند اورد ومیتواند اثرات مثبتی داشته باشند. در جهان امروز مبارزات افقی که هنوز نیروهای سیاسی سنتی ایران که عمدتا در شرایط غیر دموکراتیک شکل گرفته اند به ان عنایتی ندارند بسیار کار امد است. تجربیات فراوان جنبش زنان در این مورد باید به شدت مورد توجه قرار گیرد. در شرایط احتماعی-سیاسی ایران نه تنها دوران قیمومییت حداکثری ج.ا بر مردم به سر امده بلکه دوران قیمومییت نیرو های سیاسی که صرفا بخواهند با اتگا به سابقه مبارزاتی خود بر مردم قیمومیت داشته باشند نیز به سر رسیده.
۵- در شش ماه اینده مسئله گفتمان سازی اجتماعی-سیاسی در سطح مردم و حتی با ج.ا در مورد همه موارد گفته شده که میتوانند اثر مثبت در انتخابات داشته باشند باید در دستور کار قرار گیرد. در داخل کشور برخی از این گفتمان سازی ها شکل گرفته و یا در حال شکل گیری است در خارج از کشور نیز باید به این گفتمان سازی ها دامن زد.
۶- با توجه به شرایط بحرانی فعلی دوران مماشات حداکثری با ج.ا به طریقی که در گذشته که نیروهای معتدل سیاسی با استراتژی انجام تغییرات حشونت پرهیز دنبال میکردند گذشته. در داخل کشور شاهد برخورد های بسیار جدی با این استراتژی هستیم که ضمن باور به تغییرات ارام با صراحت وشجاعت بیشتری مسائل را مطرح میکنند تا جائیکه که خاتمی با صراحت اعلام میکند نامه ای از سوی او به ولی فقیه دوم ننوشته نشده واین شایعه یک توطئه انتخاباتی است، امری که درگذشته معمولا با سکوت روبرو میشد. لذا برخی از نیروهای سیاسی خارج از کشور باید از سیاست کاسه داغتر از اش بودن دست شسته و با توجه به موقعییت ضعیف ج.ا که مسبب ان خود ج.ا بوده دیگر لزومی به ادامه این سیاست نیست.
۷- تلاش جهت احیای جنبش سبز به عنوان جریانی با پشتوانه مردمی به عنوان یک گزینه ارجح ( علیرغم خواست اقتدارگرایان) در برابر بها دادن زیاد به نیروهای داخل حاکمییت که بحث روز است نیز از تاکتیک هایی است که میتواند موثر باشد. پیوستن نیروهای دیگر به این جریان و یا یک ائتلاف قوی به جای فعالیت مستقل یکی از راه های اثر گذاری حداکثری بر انتخابات است که فقط در صورت همدلی دلسوزانه رهبران این جریانات امکان پذیر است.

اگر ج.ا بخواهد همچنان با عینک توهمات گذشته با اتکا به دلارهای نفتی که دیگر وجود ندارد با روش هایی مانند ایجاد خفقان حداکثری داخلی، خریدن نیروهای خشونت طلب در خارج مرزها، انداختن گناه همه مشکلات کشور به گردن نیروهای خارجی، و یا استفاده از چماق نداشته سلاح هسته ای به حیات خود ادامه دهد فقط به قول مارکس میتوان گفت "دیگر غار وغور غازها نیز قادر به نجات کاپیتول (ام القرا) نخواهد بود".


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست