یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چهار شعر زمستانی


عسگر آهنین


• نگاه کن چه واژگان سپیدی
بر کاج های پشت پنجره می بارند؟
این ناسروده ترین شعر شاعران
در وزن سکوت است.
(در صبحدم برفی) ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ دی ۱٣۹۱ -  ۱۹ ژانويه ۲۰۱٣


 
 
• آغازی نو

سالی دگر سپری شد
من چار فصل جهان را
در پای پنجره سر کردم

آنجا به یاد تو پر از شکوفه ی گیلاس شد
آنجا به پای تو امواج نرمخوی دم صبح بوسه نشاندند
آنجا به انتظار تو بر نیمکت برگپوش نشستم
آنجا نشستم و دیدم که برف می بارد

سالی دگر آغاز شد
من پای پنجره ام زمزمه ی باران را می شنوم
من پای پنجره ام، همچنان، پی رویاهایم هستم
من پای پنجره ام منتظر آغازی نو
با یاد تو، با تو.

اول ژانویه ۲۰۱٣


• با آه گل سرخ

هم برف در سکوت پشت پنجره می بارد
هم من کنار پنجره ام،
بی هیچ واژه ای،
مهر نهان خود را
با آه گل سرخ زیر برف می سرایم.
شاید شبی
در خلوت شرابخانه ای
آن را به زمزمه در گوش تو بخوانم.

۱۵ ژانویه ۲۰۱۲


• با قطاری در برف

باید به فکر یک لباس تازه باشم
یک دفتر سپید یادداشت بردارم
آنگاه، زیر برف تازه راه بیافتم
با اولین قطار راهی شهری دگر شوم
دستی تکان دهم به رسم خداحافظی
برای نیمکتی خالی ...
در فرصتی که نمی دانم تا کی هنوز باقیست
بگذار ندانم کسی که روبروی من نشسته کیست
یا نام ایستگاه آخر من چیست؟

۱۷ ژانویه ۲۰۱٣



• در صبحدم برفی

نگاه کن چه واژگان سپیدی
بر کاج های پشت پنجره می بارند؟
این ناسروده ترین شعر شاعران
در وزن سکوت است.

این شعر ناسروده را به تو تقدیم می کنم
کافیست، صبحدمان، در کنار پنجره ام باشی.

۱٨ ژانویه ۲۰۱٣


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست