در فقدان یدالله خسروشاهی، سه سال گذشت!
علی مبارکی
•
روز پنج شنبه چهارم فوریه ۲۰۱۲ مصادف با پانزدهم بهمن ۱۳۸۸ قلب رفیق یداله خسروشاهی فعال برجسته ی جنبش کارگری برای همیشه از تپش باز ایستاد. نزدیک به سه سال از فقدان این فعال و سازماندهنده جنبش کارگری میگذرد. طی این سه سال جای خالی او، به ویژه در سازماندهی حرکات اعتراضی در خارج کشور در راستای حمایت از جنبش کارگری در ایران محسوس است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲ بهمن ۱٣۹۱ -
۲۱ ژانويه ۲۰۱٣
روز پنج شنبه چهارم فوریه ۲۰۱۲مصادف با پانزدهم بهمن ۱٣٨٨ قلب رفیق یداله خسروشاهی فعال برجسته ی جنبش کارگری برای همیشه از تپش باز ایستاد. نزدیک به سه سال از فقدان این فعال وسازماندهنده جنبش کارگری میگذرد . طی این سه سال جای خالی او، به ویژه در سازماندهی حرکات اعتراضی در خارج کشور در راستای حمایت از جنبش کارگری در ایران محسوس است.
یدالله عزیز! آه که چقدر دلم میخواهد میشد دوباره درکنار هم می نشستیم ومثل گذشته درباره همه چیز صحبت میکردیم ،افسوس، افسوس، افسوس که زود ونابهنگام رفتی و امروز باید در سالگرد تو بنویسم ،باور کن یک روز نیست که از نظرم دور بوده وباشی . در سومین سال فقدان یدالله قصد ندارم خاطره نگاری کنم هر چند برایم شیرین ترآن بود اگر در این رابطه مینوشتم.
خاطرات شخصی از یدالله البته مملو از لحظات شیرین و حسرت آمیزی است که در جای خود باید به آن پرداخت اما در این فرصت میخواهم به گوشه هایی از ارث ارزشمندی که یدالله برای فعالین کارگری بجا گذاشت بپردازم.
یدالله طی سالهای متمادی و طولانی تلاش نمود تا تجربیات گرانقدر خود در جنبش کارگری را به کارگران ،فعالین کارگری، همفکران وهمراهانش انتقال دهد. تلاش برای انتقال تجارب چه بصورت شفاهی و چه کتبی و صوتی و تصویری، یکی از سنت های ارزنده ای است که یدالله در تقویت آن میان فعالین کارگری سهم مهمی داشت. مهم ترین تجربه ای که یدالله به فعالین کارگری منتقل کرده و با فعالیت های مستمر و مداوم آن را به دستاوردی غیرقابل برگشت تبدیل کرد ایده و طرح ایجاد تشکلات مستقل کارگری توسط خود کارگران بود. به همین دلیل باید یدالله خسروشاهی را باید بعنوان یکی ازاولین طراحان و بنیانگذاران تشکلات مستقل کارگری در ایران نام برد. یدالله با صبر و شکیبایی و پشتکار برازنده فعالین کارگری صادق و مبارز و بی اعتناء به تفسیرها و نقدهای غیرمنصفانه و مغرضانه برای جا انداختن این طرح میان فعالین کارگری ایران بویژه در سالهای آخر عمر و با وجود بیماریهای متعدد تلاش و سهم رشک انگیزی داشت.
در مبارزات کارگری نیم قرن اخیر نام یدالله خسرو شاهی به عنوان یکی از سازماندهندگان کارگران پالایشگاهای آبادان وتهران برجسته است، همانگونه که در یک قرن اخیر نام علی امید در صدر مبارزات کارگری می درخشد. این برجستگی بخاطر یک ویژه گی مهم این دو شخصیت یعنی رفتارو موضع مستقل و طبقاتی بوده است. البته در این سنت فعالین بیشماری در جنبش کارگری وجود داشته است که انصافآ تلاشهای فراوانی نیز در مبارزات کارگری انجام داده ومیدهند. فعالینی که در داخل ایران از جان مایه گذاشته اند و با تحمل بی حقوقی و محرومیت های اجتماعی، زیر چکمه پاسداران سرمایه داری له میشوند وزندان و شکنجه را به سخره گرفته و در مقابل حکومت فاسد وضد کارگری جمهوری اسلامی و با وجود بیماری ومشکلات فراوان مانند سرو ایستاده اند. این باعث خوشنودی و امیدواری است که باورکنیم که تلاش های پیشینیان به بار نشسته است و علی امیدها و
یدالله های فراوانی بارور شده و در میان ما حضور دارند.
اینکه جنبش کارگری ایران چند سالیست به خود باوری رسیده ،تشکل یابی واستقلال تشکلات کارگری مورد توجه و حساسیت کارگران وبخصوص فعالین جنبش کارگری قرار گرفته ، پدیده مهم وحیاتی است که حاصل تلاش بی وقفه وشبانه روزی فعالین وسازماندهندگان درون جنبش کارگری بوده وهست! در این رابطه است که از سهم یدالله خسروشاهی بعنوان یکی از برجسته ترین فعالین کارگری در این عرصه نام برده میشود. وی بخش زیادی از زندگی خود را صرف سازماندهی وتشکل یابی کارگران نموده و نقش ارزنده ای در این راه ایفاء کرده است. یکی از مهمترین اهداف او ایجاد تشکلات کارگری توسط خود کارگران بود.
اواز هیچ کوششی در این راه دریغ نمی نمود. یدالله مانند هزاران فعال کارگری به این نتیجه رسیده بود که دیگران نمیخواهند و نمیتوانند منافع وحقوق کارگران را برسمیت بشناسند و ما باید با اتکاء به نیرو و قدرت خود آن را بدست بیاوریم.
تمامی کسانیکه با فعالیتهای یدالله و همراهانش طی این سالها آشنایی داشته ودارند به این مهم اذهان میکنند که یدالله نقش بسیار تعیین کننده ای درایجاد تشکلات مختلف داشت و در هر مجلس و مجمعی نقش تاثیر گذار خود را ایفاء مینمود! صداقت ،تجربه کار کارگری ، رفاقت و روحیه وحدت گرایانه او شور خاصی به گردهمایی ها و جمع ها می داد. من که سالهاست بابسیاری از فعالین کارگری آشنایی داشته واز نزدیک با آنان زندگی کرده ام ،ازفعالین سندیکای پروژه ای آبادان تا صنایع پتروشیمی و نفت وفولاد وچند سالی است که در خارج از ایران هستم ، با یدالله و تعداد دیگری از فعالین کارگری همراه بوده و هستم براین باور رسیده ام که فعالین واقعی جنبش کارگری علیرغم اینکه از یک جنس و در کلیات دارای تجربیات گوناکون از گذشته و سرکوب وتحقیر وبهره کشی هستند ،اما بعضی از این دوستان ورفقاء از ویژه گی های خاصی برخوردارند. آگاهی طبقاتی، شهامت،جسارت ،انعطاف پذیری درمقابل اشتباهات قابل اصلاح همراهان، انتقادپذیری واعتراف به اشتباهات خود، استقلال فکری ،قدرت سازماندهی و حفظ وحدت تشکیلاتی و... یدالله این ویژه گی ها را عموما داشت. او همواره تلاش میکرد که فعالین کارگری را به وحدت مبارزاتی تشویق نماید. هیچگاه فراموش نخواهم کرد زمانی که سندیکای کارگران خباز سقز، سندیکای واحد یا سندیکای هفت تپه اعلام موجودیت نمودند با چه وسواسی مسائل آنها را پیگیری میکرد وبا چه تلاش بی وقفه ای سعی بر آن داشت که درکنار و یار ویاور آنها باشد. یدالله همیشه براین مسئله مهم تاکید داشت که ما صرف نظر از نام تشکل یا کسانیکه در این مجموعه هستند باید از تشکلات مستقل دفاع و حفاظت از استقلال کارگری را به آنها مرتبآ یاد آوری کنیم. او در مقابل اخبار حاکی از تاثیرات فرقه گرایانه و انحرافات و ایجاد چند دستگی در این تشکلات بشدت غمگین شده و واکنش نشان میداد. یادم میاد روزی که بر اثر تلاشهای چند ساله یدالله و رفقای دیگر در حمایت از کارگران ایران برای یکی از رهبران
سندیکایی ایران توسط اتحادیه های کارگری آی تی اف ویزا صادر شد و این نماینده سندیکا به انگلیس آمد یدالله با چه شوقی برای دیدار با او به محل کنفراس رفت ولی این نماینده که اکنون معروف ش بود با محاسبات غیر کارگری رفتار نامناسبی از خود نشان داده و سفره خود را از فعالین واقعی کارگری در آن اجلاس جدا کرده بود. یدالله که واقعآ از این منش متاثر شده بود همان روز بمن زنگ زد وجریان را تعریف کرد. ناراحتی یدالله بیشتر از رفتار این نماینده با خود مملو از نگرانی از سرنوشت تشکلات مستقل کارگری در آینده بود. من از پشت تلفن فضایی را که او در آن قرار داشت می فهمیدم و اشک در چشمانش را و قلب شکسته اش را حس میکردم. میگفت چگونه بعضی آدمها وقتی شرایط شان عوض میشود خود را گم میکنند. من دلداریش میدادم و به او گفتم که خودت همیشه میگفتی ما از شخص یا اسم خاصی دفاع نمیکنیم و حالا هم همانروز است. همه کسانیکه
خود را با ما همراه نشان میدهند ممکن است تا آخر در کنار ما یا بالعکس ما در کنار آنها نباشیم. هستند فرصت طلبانی که در ابتدا خود راگونه دگر نشان داده و تا فرصت مناسبت برای رسیدن به نیات خود را پیداکنند به فعالین مستقل کارگری که در حمایت آنها صمیمی ترین و پیگیرترین بوده اند پشت می کنند. ما از اساس تشکلات مستقل کارگری و آزادی فعالین کارگری دفاع میکنیم و نه از هرکسی بنام فعال کارگری ویاهر تشکل بنام سندیکا یا شورا وانجمن و...کارگری.
شاید بجرات بتوان گفت او از اولین کسانی بود که طرح تشکلات مستقل کارگری را مطرح وتا آخرین روز حیاتش آنرا تبلیغ و از آن دفاع نمود ودر این راه او و فعالین کارگری مانند او مورد بی مهری بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی و احزاب وسازمانهای کمونیستی نیزقرار گرفتند. همانگونه که سرمایه داری با تمام توان و با قصد نابودی تشکلات وفعالین مستقل کارگری از هیچ اقدامی فروگذار نمی کند، متاسفانه بعضی دوستان نابالغ! طبق یک باور غلط تشکلات مستقل کارگری را کفر محض دانسته و در مقابل آن ایستادگی نموده وکماکان هنوز نیز بر این باور غلط و سنگ اندازی اصرار دارند.آنها معتقدند که تشکلات کارگری باید توسط آنها و تحت نظر وقیومیت آنها باشد. این دلیل اصلی مخالفت های آنان است. خوشبختانه با پایداری واستقبال فعالین کارگری در ایجاد تشکلات مستقل کارگری آنها مجبور به پذیرش این مهم شده اند که هر چیزی باید در جای خود قرار گرفته وتشکلات واقعآ مستقل کارگری نه تنها هیچ تقابلی با احزاب وسازمانها وجریانات کمونیستی و مدافع آزادی و حقوق زحمتکشان ندارند بلکه درصورت احترام به استقلال وحمایت از این تشکلات میتوان همسو ودر کنار یکدیگر مبارزات طبقاتی
وضد سرمایه داری را بهتر به پیش برد. سرمایه داری در ایران همواره با این بهانه که فعالین کارگری وابسته به تشکلات سیاسی هستند آنها را سرکوب نموده است. از طرف دیگر وقتی احزاب و تشکلات سیاسی چه وابسته به دولت وسرمایه داری و چه چپ و کمونیست وضد سرمایه داری با الویت قرار دادن منافع حزبی وتشکیلاتی در درون تشکلات کارگری حضور داشته باشند هر دو تاثیرشان مخرب است. اولی با قصد خنثی نمودن تشکلات کارگری وفرمایشی نمودن آن نفوذ میکند ودومی با آوردن اختلافات و رقابت های سیاسی نامربوط به کارگران بدورن جنبش کارگری تشکلات کارگری را دچار چند دستگی و حتی انحلال میکند. تجربه تلخ یک قرن اخیر این مسله را اثبات نموده است. تجربه تلخ شوروی و کشورهای بلوک شرق، تجربه تلخ چین و بردگی کارگران در چین امروز، تجربه تلخ حاکمیت یک تشکل (سندیکایی) با نام اتحادیه همبستگی که وابسته به سولیدارتی سنتر امریکا و کشورهای سرمایه داری بود در لهستان، فعالین کارگری را هوشیارتر نموده که باید از این تجربیات تلخ بخوبی استفاده کرد. در تقویت و حفاظت از سنت مستقل و طبقاتی کارگری است که نقش فعالین و سازماندهندگان کارگری مانند یدالله برجسته شده و نبود آنان خلاء ای جبران ناپذیر میگردد.
یاد یدالله خسروشاهی را گرامی میداریم! او همیشه در قلب ما زنده است یاد! اوست که مرتبا وظایف ما را بما یادآوری میکند!
این شعر بسیار زیبای شاملوشاعر انسانیت وآزادگی را که بیانگر احساسات قلبی من نیز هست تقدیمش میکنم.
به جست و جوی تو
بر درگاه کوه میگریم
در آستانه دریا و علف
به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم
در چار راه فصول
در چار چوب شکسته پنجره ئی
که آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تاچند
تا چند
ورق خواهد زد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد
پس به هیئت گنجی در آمدی
بایسته وآزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان
دلپذیر کرده است
*
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آفتاب می گذرد
- متبرک باد نام تو
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
سویس ۱۷.۰۱.۲۰۱٣
علی مبارکی
نماینده سابق سندیکای پروژه ای آبادان واز فعالین اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران درایران
|