یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در سوگ مادر پرتوئی


• مادر از آن دسته انسانها بود که تمام تلاش خود را کردند که با سیاست فراموشی جمهوری اسلامی مقابله کنند - یادداشت جعفر بهکیش به مناسبت درگذشت مادر پرتوئی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ بهمن ۱٣۹۱ -  ۲٣ ژانويه ۲۰۱٣


در روزها و ماه های اخیر گاه به یاد این نکته افتاده ام که بسیاری از بستگان قربانیان نقض حقوق بشر در ایران بیش از چهار دهه است که در پشت در زندانها و یا در گورستانها به دنبال فرزندان خود هستند. مادر پرتوئی یکی از آن بسیاران بودند. اولین بارکه ایشان را دیدم، سال ۵۶ بود. گاه که به ملاقات محمود، برادرم که در زندان اوین دوران محکومیت حبس ابدش را تحمل می کرد، می رفتم، مادر پرتوئی را که برای ملاقات محمد علی، فرزندش که ابد شاهی بود، یعنی با یک درجه تخفیف اعدام نشده بود و به حبس ابد محکوم بود، می امدند، می دیدم. گاه سری هم به خانه اشان می زدم.

چهره مادر را همیشه مهربان به یاد دارم، مانند همین عکس که در اردیبهشت ۶۹ برداشته شده است. انقلاب شد. محمد علی از زندان آزاد شد. چند باری به همراه محمود به خانه مادر رفتیم. اما برای سالهای متمادی از مادر خبر نداشتم. می دانستم که نازلی و محمد علی دستگیر شده اند، اما نمی دانستم که مادر با این فاجعه چه می کنند. چنان شرایط دشواری به وجود آورده بودند که شاید کمتر فرصت آنرا داشتم که به فکر دیگران باشم. به خاطر ندارم که مادر را در چه زمانی برای اولین بار پس از سال ۶۰ ملاقات کردم، اما به خوبی به خاطر دارم که مادر هم مانند دیگر بستگان اعدام شدگان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ با این گمان که محمد علی، که جزو قربانیان آن جنایت بود، در گورهای جمعی گورستان خاوران دفن شده است، به خاوران می آمدند.

دیگر مادر را بیشتر می دیدم. برجسته ترین خاطره من چهره مهربان مادر بود. گاه مادر را در خاوران می دیدم. به خانه مادر که می رفتم با مهربانی از میهمانانش پذیرائی می کردند. علیرغم آنکه موهای سپیدش نشان از گذر سالیان داشت ، اما چابکی خود را حتی در آخرین بارها که ایشان را دیدم، هر چند به تدریج کمرشان خم شده بود، حفظ کرده بودند.

مادر از آن دسته انسانها بودند که با آرامی تمام تلاش خود را کردند که با سیاست فراموشی جمهوری اسلامی مقابله کنند. نه اینکه گمان کنید که هیاهوئی داشتند، آرام به خاوران می آمدند و ساعتی را در آنجا، زیر چشمان حریص ماموران، می گذراندند، بر گورهای جمعی اعدام شدگان گلی می گذاشتند و باز می گشتند. جمهوری اسلامی فرزندان آنان را از گورستان رسمی شهر رانده بود. در گورستان آنان غیر مسلمانانی چون محمدعلی پرتوئی جائی نداشت. آنان با دفن کردن محمدعلی و بسیاری دیگر از خداناباوران در تکه خاکی به نام گورستان خاوران، قصد داشتند که حرمت آنان را لگد مال کنند. کسانی مانند مادر پرتوئی بودند که با پایمردی خود، بر این نکته تاکید کردند که آن مکانی که انسانهای شریفی مانند محمد علی پرتوئی دفن شده اند، به همین دلیل شریف و قابل احترام است. گورستان خاوران با همت همین مادرانمان که بی هیچ هیاهوئی عکسهای فرزندان خود را در دست گرفتند و در اطراف گورستان خاوران چرخیدند، به یکی از مهمترین نشانه های نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران تبدیل شد.

یاد مادر پرتوئی را گرامی میدارم و امیدوارم نازلی، ملوس و اشرف فرزندان عزیزش مرا هم در غم از دست دادن مادر عزیز و مهربانشان شریک بدانند.

جعفر بهکیش


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست