یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سازمان یابی سیاسی در راه گذار به دموکراسی
بحثی پیرامون ساختار تشکیلاتی در اتحاد جمهوری خواهان


احمد هاشمی


• تنها راه باقی مانده ایجاد هماهنگی در میان نهادهای مدنی در ایران است و تجربه گذار به دموکراسی در موج سوم و رل نهادهای مدنی در مسیر این گذارها موید این نکته است که با توجه به وضعیت ایران تنها راه باقی مانده ایجاد سازمانی دموکراتیک و سیاسی-مدنی است که توان هدایت و تصمیم گیری داشته باشد، و بتواند به این ضرورت روز پاسخ دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ بهمن ۱٣۹۱ -  ۷ فوريه ۲۰۱٣


از بدو تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران، موضوع ایجاد کمیته های محلی (کشوری، منطقه ای) همواره مسئله مورد بحث بوده است. از همان ابتدا در چند شهر اروپایی و آمریکا این کمیته ها شکل گرفت و فعالیت های محدودی نیز داشته اند. اما به مرور زمان بخشا از کارائی آنها کاسته شد و اهمیت خود را در ساختار تشکیلاتی از دست دادند. بعد از همایش پنجم "اجا" هیئت سیاسی- اجرائی" فعالیت های منظم و پیگیرانه ای را برای توسعه و نوسازی کمیته ها در دستور کار قرار داد در این راستا، تامل در نقش و جایگاه کمیته های محلی در تشکیلات اجا می تواند در جهت احیا، ایجاد و یا تحکیم این کمیته ها راهگشا باشد.

۱- نقش کمیته های محلی در ساختار تشکیلاتی اجا چیست؟

هیئت سیاسی – اجرائی اتحاد جمهوری خواهان احیا و گسترش و توسعه و نوسازی کمیته های محلی را در دستور کار قرار خود داده است. در شهرهای مختلف اروپا و همچنین در آمریکا کمیته ها احیا شده و در حال توسعه و گسترش می باشند. در شهر وین نیز اکنون فعالیت های متعددی در دستور کارکمیته محلی قرار دارد. ما در مورد نقش کمیته های محلی در اجا ابتدا باید دید که فعالیت ها و کارزار های سیاسی   اجا در چارچوب بیانیه و مصوبات سیاسی همایش ها و بخصوص همایش پنجم در چه سطوح و میدان هایی جریان دارد.
در شهرها و کشور های که اعضای اجا حضور ندارند و یا بیش از یک یا دو نفر نیستند، ولی حامیان و یا کسانی که بیانیه اجا را امضا نموده اند، حضور دارند. در این شرایط می توان ارتباطات محفلی را بوجود آورد و ارتباط با ارکان های رهبری اجا را نیز برقرار نمود.
در شهر ها و کشور های که کمیته های محلی حضور دارند، در سطح فرا ملی ارگان های رهبری اجا فعالیت ها و کارزار های سیاسی اجا را هدایت می کنند.
بحث نقش کمیته های محلی در واقع چگونگی ارتباط ارگانیک مابین کمیته های محلی و ارگان های رهبری اجا می باشد.
کمیته های محلی اجا مانند شبکه های باز عمل میکنند. آنها در عرصه فعالیت های محلی خودمختار هستند و دموکراسی درونی این کمیته ها بر مبنای مشارکت جمعی، وفاق سیاسی می باشد.
کمیته های محلی مانند شبکه های شناور و منعطفی، که از یکطرف جزئی از اجزای جنبش ها و حرکت های اجتماعی و نهاد های مدنی هستند، اما از سوی دیگر از ماهیت یکسان با آنها برخوردار نیستند. تلاش برای ائتلاف و وفاق اجتماعی با حرکت ها و جنبش ها و نهاد های مدنی در سر لوحه فعالیت آنها باید قرار داشته باشد و به همین دلیل ویژه، کمیته ها میتوانند با احزاب و سازمان های سیاسی فعالیت و کارزار های مشترک هم داشته باشند. در حقیقت کمیته های محلی اجا "هسته های نرم" اجا را تشکیل می دهند.
اما در سطح سوم اولا ارگان های رهبری در سطح فراملی و کلان سیاسی فعالیت می کنند ثانیا واکنش سریع به تحولات سیاسی- اجتماعی در ایران و در کنار آن دور اندیشی و تعیین مسیر های آینده و امکان دخالت در آنها یک هیرارشی بسته را طلب می کند و به این دلیل می توان ارگان های رهبری اجا را " هسته های سخت " نامید. در واقع ساختار تشکیلاتی اجا ترکیبی است از هسته های سخت و نرم است.

۲- خطوط اصلی فعالیت کمیته های محلی کدام است؟

فراهم سازی پیش شرط ها و توسعه فضا ها و امکانات لازم برای فعالیت های محتوایی و اکسیون ها و کارزار های اعتراضی
هدایت و مدیریت موضوعات، تم ها و گفتمان های سیاسی
تبلیغ و ترویج و توضیح و انتقال مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران در بین گروه های مخاطب اصلی
تلاش برای یافتن اعضای جدید به خصوص در میان زنان و جوانان
تلاش برای گسترش اعتماد و اعتبار اجا و تقویت چهره و تصویر آن در میان ایرانیان
کمک به توسعه و تکوین جامعه ایرانیان در راستای یک جامعه شهروندی
مشاوره، توضیح موضوعات، گزارش دهی به جامعه ایرانیان

۳- ساختار تشکیلاتی مناسب وضعیت اجا کدام است ؟

ابتدا توضیح یک نکته که اهمیت اساسی دارد ضروری است. اولا اجا و همه سازمان های مهاجرین سیاسی در یک وضعیت منحصر بفردی قرار دارند و وضعیت منحصر بفرد، نو آوری در تشکیلات را طلب می کند. این بحث در سال های گذشته در آتاک وجود داشته است در آنجا این سئوال مطرح بود که آتاک چگونه سازمانی است؟ مسئله این بود که آتاک نه یک سازمان سیاسی است که طبق معمول در دموکراسی های پیشرفته باید در انتخابات شرکت کند و در واقع در جهت کسب قدرت سیاسی باشد و نه یک نهاد مدنی معمولی. جواب این بود که: آتاک ، آتاک است.   سازمانی است غیر متمرکز و فاقد هیرارشی مرکزی و فراملیتی برعکس صلح سبز ، که سازمانی کاملا هیرارشیک است. در واقع آتاک یک نوآوری تشکیلاتی در شرایط جهانی شدن در پاسخ به یورش نئولیبرالی بوده است.
در اینجا وارد بحث نظری نمی شوم . نقطه اتکا من سه تجربه مشخص است:
الف- تجربه اجا در ده سال گذشته که کم و بیش مانند تشکیلاتی فراملیتی و هیرارشیک عمل کرده است یعنی هسته ای سخت بدون کمیته های محلی( هسته های نرم)
ب - تجربه مهاجرین سیاسی در سایر کشور ها در اینجا: کرد های ترکیه، سومالی، اریتره، هائیتی و غیره
و ج - تجربه سازمان های فراملیتی مانند آتاک، صلح سبز، رابین هود و ...
تجربیات بالا نشانگر این موضوع هستند که سازمان های ملی یا فراملیتی که تنها در عرصه های سایبری سازماندهی شده اند و فاقد هرگونه سازمان پایه ای در فضای واقعی هستند به دلایل زیر ناموفق می باشند:
رابطه سازمان های سیاسی در فضای سایبری با مخاطبانش مانند رابطه شرکت های فروش کالا یک رابطه یک جانبه می باشد. این رابطه فاقد ارتباط معنوی و فرهنگی است و امکان مشروعیتی برای ارگان های رهبری به وجود نمی آورد و در نتیجه ارتباطات سست و کم دوام می باشد و افراد به مرور زمان از صحنه خارج می گردند.
مهمترین فعالیت شناخته شده در عرصه سایبری جمع آوری امضا و فرستادن آن به آدرس مشخصی است که معمولا بی جواب می ماند. تجربه نشان می دهد که اگر این فعالیت نرم افزاری با فعالیت های سخت افزاری مانند آکسیون ها، اجتماعات و غیره همراه نباشد، به مرور زمان اهمیت خود را از دست می دهند.
فعالیت ها اعتراضی در فضای سایبری کوتاه مدت و کم اثر هستند، زیرا براساس فعالیت داوطلبانه افرادی که همدیکر را نمی شناسند شکل می گیرد و به سرعت مانند موجی به انتها می رسد. تنها با نهاد های پایه ای که در آنها تقسیم کار و بازخوردها ( فیدبک) و ارزیابی از فعالیت ها وجود دارد می توان این موج ها را زنده نگه داشت.
ارگان های هدایتی در فضای سایبری به دلیل فقدان بازخورد ها و ارزیابی از نتایج فعالیتها در دور تسلسل گفتمانها باقی می مانند و از واقعیت به دور می شوند. ناگفته نماند که فضای سایبری نقش منفی در جهت دو قطبی و رادیکالیزه کردن نظرات ایفا می کند.
فعالیت های مهاجرین سیاسی سایر ملتها و بخصوص تجربه ما ایرانیان در خارج از کشور موید این است که در فضای سایبری شخصیت ها و رجال سیاسی نقش برجسته پیدا می کنند و اگر این فعالیت در خارج از مرز ها طولانی گردد، ما شاهد دور بی پایانی از جدال های سیاسی – ایدولوژیک خواهیم بود.
حتی جدید ترین تلاش حزب پیرات در آلمان که با استفاده از نرم افزارها در فضای سایبری از یکسو امکان بازخورد (فیدبک ) و از سوی دیگر با استفاده از دموکراسی دیجیتالی ترکیب جدیدی از دموکراسی نمایندگی، مشارکتی و پایه ای ایجاد کند ناموفق ماند.

۴- ترکیب هسته سخت و هسته های نرم چه امکاناتی برای اجا فراهم می سازد؟

اجا باید ترکیبی از یک ساختار سلسله مراتبی هیرارشیک و یک ساختار باز باشد. این ساختار هیرارشیک ارگان های انتخابی رهبری هستند و ساختار باز کمیته های محلی اجا هستند که مابین شبکه های اجتماعی، نهاد های مدنی، و حرکت ها و جنبش ها قرار دارند و می توانند سیال فعالیت کنند.
این ترکیب به اجا این امکان را می دهد که با هماهنگی و تعیین خطوط راهبردی از یکسو سریع و پیگیر در فعالیت هایش باشد و از سوی دیگر با فیدبک ها و ارزیابی ها از جانب کمیته های محلی این فعالیت ها را محک زند. اما مشکل اساسی ما اولا چکونگی انتخاب ارگان های رهبری است که حداکثر ارتباط ارکانیک   مابین این دو بخش را تضمین کند و ثانیا برقرای سطحی از دموکراسی درونی که مدیریت   اختلاف در میان اعضا را ممکن سازد و همچنین یافتن مکانیسم های دموکراتیک که اداره روابط بین سطوح تشکیلاتی را تسهل نماید. لازم به تاکید است که در این طرح اجا سازمانی از اعضا است. و سازمانی سیاسی- مدنی است.

۵- واحدهای محلی به کدام نیاز جنبش در شرایط کنونی پاسخ می دهند؟

این موضوع را می پذیریم که نهاد های مدنی و شهروندان سازمان یافته در چارچوب کانون ها و کمیته هاو... نقش برجسته ای در عرصه فعالیت ها و مبارزات سیاسی و اجتماعی در دنیای امروز دارند. اما همه نهاد های مدنی در شرایط یکسان فعالیت نمی کنند. معمولا نهادهای مدنی در سه شرایط مختلف سیاسی – اجتماعی فعالیت می کنند:
گروه اول نهادهای مدنی یا سیاسی-مدنی هستند که در کشور های پیشرفته دموکراتیک و یا کشور های که دموکراسی تا حدودی استحکام یافته و نهادینه شده است. در این کشور ها احزاب و سازمان های سیاسی حلقه واسط میان دولت و شهروندان هستند. این احزاب یا سازمانها یا در دولت هستند و یا ا ینکه در موضع اپوزیسون تلاش می کنند که قدرت را تصاحب کنند. وظیفه احزاب تنها کشف نارسائی ها و ارائه راه حل ها نیست، بلکه با کسب قدرت باید راه حل های ارائه شده را عملی نمایند.
نهادهای مدنی به قدرت فکر نمی کنند و کمتر در فکر کشف و توضیح نارسایی ها هستند اما مطالبات معینی را دنبال می نمایند و برای آن مبارزه می کنند.
نهادهای سیاسی – مدنی تلاش شان در جهت کشف و توضیح نارسایی ها است و مطالباتشان در مجموع سیاسی است، اما درفکر کسب قدرت نیستند. در این جا نهاد های مدنی یا سیاسی- مدنی گاهی بر سر این یا آن موضوع به توافق می رسند و آکسیون های مشترک و متحد برگذار می کنند اما در مجموع در کنار هم و موازی هم فعالیت می نمایند و نیازی به اتوریته خاصی نیست.
گروه دوم نهادهای مدنی یا سیاسی- مدنی هستند که در کشور هایی که فاز های معینی از گذار به دموکراسی یعنی تغییر فرم قدرت سیاسی را پشت سر گذاشته و برای استحکام و نهادینه کردن موکراسی مبارزه می کنند، تشکیل می شوند. در این شرایط   هرچه احزاب سیاسی توسعه یافته تر باشند، نهادهای مدنی تنها نقش واقعی خود را ایفا میکنند. ایفای نقش بازوی کمکی احزاب برای نهادینه کردن دموکراسی بسیار کمرنگ می شود .
اما آنجا که احزاب سیاسی ضعیف و توسعه نیافته هستند، بدون ایفای نقش نهادهای مدنی، استحکام و نهادینه کردن دموکراسی دشوار است. در این صورت یا باید در راس نهادهای مدنی شخصیت های برجسته ای قرار داشته باشند که قادر به ایجاد هماهنگی و هدایت آنها باشند و یا اینکه نهاد های مدنی در قالب یک سازمانی سیاسی- مدنی فعالیت کنند، که از قدرت هماهنگی و اتوریته لازم برخوردار باشد.
در جاهایی که احزاب سیاسی ضعیف و توسعه نیافته اند و نهادهای مدنی کم تاثیر و فاقد هماهنگی و اتوریته لازم هستند، نهادینه کردن دموکراسی کار طاقت فرسا و دشواری است و از آنها به عنوان دموکراسی های معیوب نام می برند. پروسه نهادینه شدن دموکراسی در کشورهای شیلی، کره جنوبی و تایلند نشانگر این سه حالت می باشد.
گروه سوم نهادهای مدنی یا سیاسی- مدنی هستند که در کشور های مانند ایران که در پیش فاز های گذار به دموکراسی قرار دارند، تشکیل می شوند. احزاب و سازمانهای سیاسی ضعیف و توسعه نیافته و فرسوده هستند سندیکا و اتحادیه های صنفی یا وجود ندارند و یا بسیار ضعیف هستند. نهاد های مدنی حتی اگر هم توسط شخصیت و یا شخصیت های معتبر حمایت گردند، از یک سو به دلایل سرکوب و تهدید به دستگیری و زندان و از سوی دیگر به دلیل کمبود امکانات (مالی، زمان، پرسنل ) نقش فوق لعاده ای را نمی توانند بازی کنند. اما مهمتر از همه این است که مبارزه در چنین شرایطی به هماهنگی از یکسو و تعیین خطوط راهبردی فعالیت از سوی دیگر نیاز دارد. موضوعی که فقدان آن در دوره ۸ ساله اصلاحات و جنبش سبز در ایران و خارج از ایران بوضوح مشخص شد.
نهادهای مدنی در گذار به دموکراسی در کشورهای اروپای شرقی بخصوص در لهستان و چکسلواکی نقش تعیین کننده ای داشته اند و ایفای این نقش بدون وجود شخصیت های مانند لخ والسا و واسلاو هاوال غیر ممکن بوده است.
نهادهای مدنی در ایران و همچنین در خارج از کشور از وضعیت بهتری از احزاب و سازمان های سیاسی برخوردارند. اما پیچیدگی وضعیت سیاسی- اجتماعی در ایران این شانس را که شخصیت ها به تنهایی بتوانند رل تعیین کننده پیدا کنند، کم است. تنها راه باقی مانده ایجاد هماهنگی در میان نهاد های مدنی در ایران است و تجربه گذار به دموکراسی در موج سوم و رل نهاد های مدنی در مسیر این گذار ها موید این نکته است که با توجه به وضعیت ایران تنها راه باقی مانده ایجاد سازمانی دموکراتیک و سیاسی-مدنی است که توان هدایت و تصمیم گیری داشته باشد، و بتواند به این ضرورت روز پاسخ دهد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست