یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کمیته مرکزی راه کارگر: بیست و دو بهمن نقطه عطفی آموزنده در تاریخ کشور ما!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ بهمن ۱٣۹۱ -  ٨ فوريه ۲۰۱٣


    قیام سراسری بیست و دوم بهمن ۵۷ برگ تازه‌ ای بر تاریخ مبارزات ضد دیکتاتوری و استقلال طلبانه مردم ما افزود. توده های بجان آمده از دیکتاتوری شاهنشاهی با اعتراضات، اعتصابات و جانفشانی های بی مانندی به حیات این دودمان نقطه پایان گذاشتند تا بهار آزادی را در آغوش بگیرند. اما نیروهای درگیر در این قیام که عمدتا بر سر شعار « شاه باید برود » هم صدا شده بودند، بخاطر توهمی که نسبت به مذهب و رهبران مذهبی، مخصوصاً خمینی، داشتند که در تبعید علیه شاه تبلیغ می کرد، رهبری خود را به او واگذاشتند. خمینی به کمک روحانیون، بازاریان و نیروهای متوهم حاشیه تولید، توده ها را در سطحی سراسری متحد کرد و با شعارهای مستضعف پناهی و وعده آزادی، دمکراسی و نان به نیروی اصلی انقلاب تبدیل شد. از درون این اتحاد « همه باهم »، ضد انقلابی مذهبی ــ فاشسیتی سر بر آورد که نه تنها پایه‌ های حاکمیت خود را تحکیم بخشید بلکه توانست از پیشروی و تعمیق انقلاب مردمی جلوگیری کند و آنرا به بیراهه کشاند.

    نگاهی به کارنامه تا کنونی این رژیم، مشخصات زیر را پیش روی ما قرار میدهد:

ــــ همسان سازی استبدادی تمامیت خواه اسلامی با ویژگی‌های :

ـــ : سرکوب زنان و محرومیت آنان از حق مداخله و تصمیم گیری در سرنوشت خود از طریق تحمیل انواع قوانین شرعی ی بدوی تبعیض آمیز.

ـــ : سرکوب ملیت های تحت ستم و انکار هر نوع حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود، حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خود و حتی ممنوعیت آموزش به زبان مادری.

ــــ : مبارزه با هر نوع آزادی خواهی و حق داشتن تشکل و سازمان مستقل با دستاویزهایی چون لیبرال، ملی، ملی ـ مذهبی، منافق، مرتد، باغی، بهایی، غیر خودی، جریان انحرافی، ساختار شکن، جریان فتنه، وابسته به بیگانه و جاسوس اسرائیل و امریکا.

ــــ : مبارزه با جامعه ی مدنی با نادیده گرفتن حق شهروندی و حقوق مدنی و سیاسی متعارف یک جامعه لائیک و پایبند به حقوق بشر و میثاق های بین المللی.

ــــ : سرکوب روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، روزنامه نگاران و دگر اندیشان به اتهام واهی « مبلغین فرهنگ منحط غرب ».

ــــ : کشتار سیستماتیک زندانیان سیاسی و نادیده گرفتن حتی قوانین ارتجاعی خود در مورد زندانیان.

ــــ : گسترش تروریسم دولتی در داخل و خارج و کشتار صدها نیروی اپوزیسیون دگراندیش و آزادیخواه.

ــــ : سردادن شعار های عوام فریبانه علیه اسرائیل و آمریکا بعنوان مبارزه ضد امپریالیستی بهدف فرا افکنی و سرپوش گذاشتن بر بحران های سیاسی و اقتصادی کشور و تداوم جو خفقان و سرکوب.

ــــ : باز گذاشتن در و دروازه به روی کالاهای خارجی و در اثر آن نابودی اغلب صنایع داخلی که فلاکت، خانه خرابی و بیکاری میلیون ها کارگر و زحمتکش را در پی داشته است.

ــــ : اجرای بی چون و چرای دستورات بانک جهانی و دیگر نهادهای بین‌المللی که به بیکاری گسترده و فقر مطلق اکثریت کارگران و مزد و حقوق بگیران کشور منتهی شده است.

ــــ : تاراج و نابودی در آمدها و منابع مالی کشور چه از طریق دزدی های کلان، چه از طریق کمک به کشورها و گروه های اسلام گرای مرتجع تروریست در سطح منطقه و جهان.

ــــ : طرح مقوله « امت اسلامی » بهدف نابودی مظاهر متنوع فرهنگ ایرانی و تبلیغ جهان وطنی ارتجاعی اسلامی برای سرپوش گذاشتن براختلافات طبقاتی در داخل و ازاین طریق کمک به ارتجاع جهانی برای حفظ ستم و استثمار طبقاتی.

چرا نیروهای آزادیخواه و برابری طلب در سال ۵۷ شکست خوردند ؟

ـــ مشخص نبودن صف که بر که و واگذاری بی قید و شرط رهبری انقلاب به دست خمینی.

ـــ نبود یک نیروی بدیل آزادیخواه و دمکراتیک با برنامه آزادیخواهانه و عدالت جویانه مستقل خود.

ـــ پشتیبانی اکثر نیروهای چپ از خمینی و در نتیجه کمک به تحکیم پایه‌ های آن با قائل شدن دو بخش خوب و بد برای رژیم. ( بخش ضد امپریالیست و بخش لیبرال )

ـــ تحلیل طبقاتی نادرست از خمینی و نیروهای متحد او و انقلابی دانستن آنها، ( دفاع از « خط امام » از طرف حزب توده، فدائیان اکثریت و تروتسکیست ها ).

ـــ سازمان نیافتگی طبقه کارگر بمثابه نیروی تا به آخر پیگیر اهداف دمکراتیک و برابری طلبانه و قرار گرفتن آن در کنار خمینی و متحدان او.

    اکنون که رژیم پس از سی و چهار سال چهره ضد بشری، جنایتکارانه و بنیاد برافکن خود را به همگان نشان داده است. اکنون که رژیم با برنامه های سیاسی و اقتصادی نادرست خود نه تنها موجب شده است که محاصره اقتصادی زندگی میلیون ها نفر را به نابودی سوق دهد و وضعیت اقتصادی را به شرایط قحطی و بازگشت به دوران جنگ و پخش کارت معیشت و کوپن نزدیک کرده است. اکنون که رژیم با برنامه‌ هدفمندی یارانه ها و مهندسی امنیتی ــ نظامی کردن همه ارکان جامعه نشان داده است که هیچگونه ظرفیت اصلاح ندارد و اکنون که مردم نه تنها تجارب ارزشمند مبارزات سی و چهار سال را پشتوانه دارند و انقلابات « بهار عربی » را روز به روز از طریق رسانه‌ها شاهدند، وقت آن رسیده است که بیش از پیش و با تمامی توان خود:

ـــ از مبارزات روزمره سیاسی و مطالباتی کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان، ملیت های تحت ستم، بیکاران و گرسنگان حمایت کنیم.

ـــ به مبارزات همه نیروهایی که کلیت رژیم را هدف قرار داده‌ اند و خواهان جامعه‌ ای لائیک، دمکراتیک و توأم با کرامت انسانی اند با تمامی نیرو یاری رسانیم.

ـــ همه ی برنامه هایی که هدفشان نیل به آزادی و دمکراسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است و همین طور گفتمان های ارتجاعی و اسارت‌ بار سیاسی را افشا کنیم.

ـــ افشای همه نیروهای ارتجاعی و بورژوایی که قصد دارند با طرح شعار « همه باهم » یا « آشتی ملی » و بکمک‌ امپریالیسم بین‌المللی، رهبری جنبش های اجتماعی و مردمی را بدست بگیرند و انقلاب آتی را به بیراهه بکشانند را جزئی از وظائف دائمی خود قرار دهیم. آوازه گران شعار « همه باهم » و شعار « آشتی ملی » جز حفظ مناسبات طبقاتی موجود، تغییر مهره‌ های راس هرم نظام سرمایه داری و در نهایت نجات آن از فروپاشی و جلوگیری از یک انقلاب اجتماعی هدف دیگری ندارند. قیام ها و انقلابات « بهار عرب » بخوبی ثابت کرد که نیروهایی که شبکه‌ های اجتماعی خود را سازمان داده بودند، مهر و نشان خود را بر تحولات اجتماعی گذاشتند. اگر نیروهای دمکرات و سوسیالیست نتوانند سازماندهی مستقل خود را پیش از بروز تحولات انقلابی بوجود آورند، رهبری انقلاب بی تردید بدست نیروهای مرتجع و ضد انقلاب خواهد افتاد.

ـــ به عنوان نیروهای چپ معتقد به حاکمیت کارگران و زحمتکشان، وظیفه خود میدانیم به خود سازمانیابی تشکل های مستقل کارگری در محیط کار و زیست به هر طریقی که بتوانیم کمک کنیم. در شرایط کنونی که جنبش های اجتماعی در وضعیت تدافعی قرار دارند، برای تدارک نبرد نهایی با نظام حاکم، از همه ی اشکال مبارزه، از نافرمانی مدنی، اعتصاب و تظاهرات خیابانی تا مبارزه تدافعی و هر نوع ابتکار خلاقه ای حمایت می کنیم.

       بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی کشور، بروز اختلافات در درون جناههای اصولگرا و اصلاح طلب و شکاف هایی که در اثر این اختلافات بوجود آمده است از یک سو، و درس آموزی از تجارب مبارزات مردم کشورهای خاور میانه از دیگر سو، زمینه مناسبی فراهم ساخته است تا جنبش های اجتماعی گوناگون به تعمیق هر چه بیشتر مبارزات رهایی بخش خود اقدام کنند و با طرح هم‌ زمان خواست آزادی و عدالت اجتماعی، مبارزه علیه جنگ و دخالت خارجی با برنامه و سازماندهی مستقل خود، بکوشند و سنت درخشان مبارزان راه آزادی و سوسیالیسم را با تمامی نیرو به پیش برند. ما جزئی از این بی شمار ستمدیدگانیم و به تعهد انسانی خود پایبند.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی !
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم!
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر)
١٧ بهمن ۹۱


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست