معجزه ای به نام گالوپ - آرش لرستانی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٣ بهمن ۱٣۹۱ -
۱۱ فوريه ۲۰۱٣
امروزه کم نیستند دولتها، موسسات و پژوهشگرانی که ایران را به محیط آزمایش تبدیل کرده و نظریات خود را بدون حضور واقعی در ایران به جامعه جهانی ارائه می دهند فارغ از اینکه این گفتارها و پژوهشها تا چه حد می تواند افکار جامعه ایران و مردم جهان را تحت تاثیر قرار دهد و خواسته و یا ناخواسته وضعیت بحرانی درون ایران را برای مردم ایران و همچنین نیروی اپوزیسیون وخیم تر می کنند. جمهوری اسلامی نیز به راحتی با استفاده از ابزار نیرومند رسانه از گفتار و تحقیقات آنها در جهت بسته تر کردن فضا استفاده می کند.
علم جامعه شناسی و تحقیقات علمی همواره نیازمند حضور فیزیکی و یا رابطه مستقیم پژوهشگران با محیط آزمایش است اما موسسه گالوپ علیرغم فاکتورهای فوق به طرح سوال و نظر سنجی پرداخته که با توجه به اصول بسیار ساده ای صحت آن باطل می گردد. در این تحقیق و نظرسنجی با توجه به معلوم نبودن محل زندگی نظر دهنده ها و میزان مشارکت آنها در چرخه ی اقتصادی، نتیجه نظر سنجی مخدوش شده و همچنین فراموش کردن این موضوع که اصولا مردم ایران وقتی درون سیستم دیکتاتوری و سرکوبگر جمهوری اسلامی زندگی می کنند و همچنین فضای بسیار شدید امنیتی، هنگامی که شخص و یا اشخاصی تحت عنوان نظر سنجی با مردم تماس می گیرند و درباره ی سیستم حاکم و تاثیرات تحریمها و مساله ی هسته ای سوال می پرسند، مردم درون جامعه ایران طبیعتا یا از پاسخگویی امتناع کرده و یا در صورت جوابدهی اظهارنظر درباره ی مقصر بودن جمهوری اسلامی را مساوی با رویارویی سیستم اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی میدانند. کشتار، شکنجه و مفقود شدن و خروج منتقدین جمهوری اسلامی به روشنی تایید کننده این مطلب است و شاید بهتر است از موسسه گالوپ و محققین پرسید آیا مشکلات ٣۴ ساله دوران حکومت جمهوری اسلامی نیز همگی مربوط به آمریکا و نیروهای خارجی است؟ طولانی شدن جنگ ایران و عراق، کشتار و ترور مخالفان و همچنین خط فقر کمر شکن، اختلاس های چندین میلیاردی آیا مربوط به آمریکاست؟ وقتی که در سیستم جمهوری اسلامی به قانون اساسی که حتی با موازین حقوق بشری سازمان ملل با وجود عضویت ایران در این سازمان، عمل نمی شود و از ورود احمد شهید و ناظران بین المللی جلوگیری می شود، مقصر خارجی است؟ وقتی که پس از زلزله هایی که در شهرهای ترک و آذری نشین رخ داد و انسانهای بیگناه بسیاری کشته، مجروح و بی خانمان شدند و جمهوری اسلامی هیچ گونه اطلاع رسانی انجام نداد و همچنین وقتی رئیس جمهور ایران با خانواده های دانش آموزان کشته شده آمریکایی اظهار همدردی میکند ولی به خانواده های داغدار فاجعه شین آباد و سایر مدارس ایران هیچ پیام تسلیتی نمی دهد و هیچ اقدامی نمی کند، مقصر کیست؟
جامعه شناس و محقق باید بخوبی با فضای آزمایش آشنا باشد و اطلاعات لازم را جمع آوری کردی و استانداردهای لازم را برای تحقیق و نظر سنجی به کار گیرد. قدرت طلبی و سعی در کسب منافع و مصالح سیاسی – اقتصادی بودن آمریکا و اسرائیل، روسیه و چین و ... بر کسی پوشیده نیست اما خلط مبحث نباید کرد، جمهوری اسلامی بهانه های لازم و کافی را در اختیار آمریکا قرار داده و محیط مساعد بهره برداری و تحریم بوده است که نتیجتا از ابزارهای تحریم و فشار بر ضد جمهوری اسلامی استفاده شده است، هر چند که این تحریمها به شدت فشار دولت را بر مردم جامعه و خصوصا اقشار بی بضاعت تحمیل کرده است و بسیاری از باندهای فرصت طلبی و مافیایی درون سیستم و بازار نه تنها از تحریم ها ناراضی نبوده بلکه به سودهای هنگفت باد آورده ای رسیده اند که در شرایط عادی حصول آن غیر ممکن بود.
موسسه گالوپ هم سهوا یا عمدا سوالی را طرح کرده که حتی در بین فعالان سیاسی و اقتصادی محل نزاع است، حال به نظر شما مردم جامعه که با مبانی سیاسی و اقتصادی بصورت عمقی و حرفه ای آشنا نیستند چگونه می توانند پاسخ درست برای مقصر دانستن آمریکا و تبرئه ی جمهوری اسلامی دهند؟
البته اینگونه اشتباه ها از سوی غرب و موسسات غربی تازگی ندارند، به عنوان نمونه اظهارات مسئولین سازمان " سیا " را درباره ی قضاوت و تحلیل اشتباه درباره ی انقلاب ۵۷ و کسب قدرت خمینی و یارانش بر کسی پوشیده نیست و بارها در رسانه ها به آن اعتراف کرده اند البته صحبتهایی در رابطه با نشستهایی آمریکائیان با خمینی وجود دارد که ظاهرا به دلیل عدم دستیابی به تفاهم از مرحله ای این ارتباط قطع شده و شعار " مرگ بر آمریکا " یکی از رئوس فعالیتهای خمینی و یارانش شد.
البته فعالان و احزاب اپوزیسیون ایرانی هم بی تقصیر نبوده و سالهاست که از واقعیت اجتماع دور افتاده اند و حاضر نیستند اصول دمکراسی و اخلاق سیاسی را پذیرفته، با تشکیل اتحاد و ائتلاف به فکر پاسخگویی به مشکلات مردم و راه برون رفت از مشکلات فوق که نهایتا شکل دهی آلترناتیو جایگزین جمهوری اسلامی است، فشار و رنج مردم را کاهش دهند. انقلاب ۵۷ به علت عدم اتحاد اپوزیسیون شکست خورد و امروز پس از گذشت ٣۴ سال همچنان هیچ اتحادی در کار نیست. به قول انگلیسیها " شما می توانید کاری را انجام ندهید اما نمی توانید از نتایج آن فرار کنید ".
بهتر است از خود بپرسیم ، تا کی باید خارجی ها و کسانی که کوچکترین وابستگی با جامعه ایران ندارند بر روند سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما تاثیر بگذارند؟ امروزه وقتی که دولتها و موسسات خارجی برای اهداف مشخص فرصت طلبانه و یا بشر دوستانه سعی در فعالیت و تاثیر گذاری دارند آیا ما نیز نباید نقش خود را بصورت واقعی ایفا کنیم؟ واقعیت امروز اینست که هر کسی حق دارد در هر حوزه ای که بخواهد تحقیق کرده و نظر دهی کند اما معقولانه اینست که دلسوزان و فعالان جامعه ایران نیز گزینه های خود را بصورت روشن معرفی کنند و از فضای بین المللی نهراسیده، از نتایج مثبت آن استفاده کرده و آثار و نتایج منفی آن را کم رنگ کرده و یا بزداییم.
|