حزب سوسیال دموکرات: بیست و دو بهمن نقطه عطفی در اندیشه براندازی رژیم جنایتکار اسلامی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۶ بهمن ۱٣۹۱ -
۱۴ فوريه ۲۰۱٣
قیام سال ۵۷ هرچند منجر به سرنگونی رژیم شاه گردید ولی آزادی و دمکراسی را در ایران نتوانست به مستقر کند .
نخست اینکه آنچه مسلم است بعد از کودتای ۲٨ مرداد ،شاه رسما" از شرکای کوتاچی ۲٨ مرداد علیه دکتر محمد مصدق میخواهد تا مستقیما" در سیاست گذاری و سیاست دخالت مستقیم نمایند.دستگاه شاه و رژیم او نه تنها قشر فاسد روحانی را در قدرت سهیم میکند بلکه امکانات اقتصادی را در اختیار آنها میگذارد .منبرها مساجد دیگر بار فعال و روحانیت فاسد شیعه با جاه طلبی های عدیده ای در پوشش حمایت همه جانبه نهادهای دولتی به توسعه نفوذ خود در همه ابعاد اجتماعی جولانگاه را آزاد میبیند .ترور مخالفان دستگاه عریض و طویل اسلامیست ها، تبلیغات علیه بهائی ها و دیگر ادیان در دستور کار همیشگی دستگاه های تروریستی اسلامیست ها در ایران قرار میگیرد.احزاب در ایران در چنین شرایطی ممنوع و هیچ نیروئی تشکیلاتی که بتواند اعتراض علنی کند در ایران نمیتواند فعال باشد .نیروهای روشنفکری به خانه های خود میخزند و از ترس ارعاب دستگاه پلیس توان نقد سیاسی و اجتماعی خود را سرپوش می نها دند.ارعاب در افکار نسلی از روشنفکران اندیشیدن را سانسور میکند .شکنجه و زندان منتقدین در راه هر نوع مقابله را جرعت را میرباید . در چنین شرایط است که بخشی از طیف بظاهر روشنفکران ایران از سال ۴۲ نیروی معترض خود را در چهره عنصری عقب مانده و متحجر میبینند.خمینی در سال ۴۲ به یک عنصر بظاهرمخالف شاه پرچم ارتجاعی ضد رفرم های شاه را به دست میگیرد .عوامل سر سپرده قدرت های استعمار به ویژه باند های وابسته به روسیه شوروی با او متحد میشوند.افکار ارتجاعی و قرون حجری این عنصر عقب مانده را نادیده میگیرند.عنصری که حقوق زنان و آزادی آنها را نادیده میگیرد وبا آن مخالفت میورزد و درمقابل اصلاحات ارزی شاه مقاومت میکند.هرچند که اصلاحات ارضی شاه بی نقص نبود ولی عناد باند اسلامیست های جنایتکار با هر نوع نو آوری در کشور نمایان بود .
اینکه جامعه ما از هر نوع نو آوری و تجدد بدور ماند، علل آن تنها در وجود نیروهای اسلامی خلاصه نمیشود، به اصطلاح روشنفکران خود اکثر پدیده ای از عقب ماندگی جامعه بوده و هستند. بخشی از این طیف ،دینی وخرافی بودنند و هیچ مرزبندی با اسلام فاشیستی و ضد بشری نداشتند .از حداقل های شعور جمعی جوامع پیشرفته بشری بری بودنند نه اعتقادی به لائیسیته داشتند ونه دیدی به سکولاریسم . بیشتر نیروی خود را در اختیار جریانها ارتجاعی اسلامی میگذاشتند ، هیچ نقدی به نیروهای ارتجاعی اسلامی نه تنها نداشتند بلکه در مورد آنها گزافه گوئی های متملقانه میکردنند.صفوف ارتجاع را در جامعه آنچنان پاشیده و پراکنده بودنند، که هرگز به وجود یک جریان جنایتکار که میتوانست ایران را به جهنم اسلامی تبدیل کند را، نه به آن می اندیشیدنند و نه اینکه خطرات احتمالی را از طرف فاشیست های اسلامی ،جدی میگرفتند .هر چند که از قتل های جنایتکارانه اسلامیست ها در مورد روشنفکران در تاریخ ایران مطلع بودنند، که چه گونه تروریست های اسلامی روشنفکران ایران را با ترور های خود هدف قرار میدادنند.
فراموش نباید کرد که احزابی که خود را ملی میدانستند ،خود با عناصر ارتجاعی اسلامی در ارتباط مستقیم و برای آنها برای گرفتن قدرت بستر سازی میکردنند.در خارج از کشور عوامل این جریان ها در کنگره های کنفدراسیون جهانی هم ،همیشه در هر کنگره ها ،برای جنایتکار خمینی پیام میفرستادنند.نه روشنفکرهای درون ایران و نه برون مرز با عامل ارتجاعی و باند های فاشیستی اسلامی به سرکردگی خمینی و بازرگان ها هیچ مرزبندی شفاف نداشتند.
نیروهای متوهم چپ و روشنفکری هر گز برای تغییرات به عوامل ذهنی و عینی جامعه نمی اندیشیدنند.بخشی از این عناصر عقب مانده به دنبال قبله گاه مسکو و دیگری پکن و جمعی هم بدنبال تیرانا بودند ولی از فکر به ایران و خطرات احتمالی که کشور ما را تهدید میکرد غافل ماندنند.
آنها فاقد هرنوع بر آورد و توانائی منتقی از ذهنیت توده های عقب مانده و روستائیان کوچ کرده به شهرهای بزرگ بودنند.
این جماعت فقط به صرف اینکه شاه را باید سرنگون کرد هم صدای مرتجعترین و فاسد ترین طیف های عقب مانده کشور شدنند.جالب اینکه بخشی از این عقب مانده های حراف بدون مرز بندی ، در وصف مقام خمینی و اسلام یاوه گوئی های بسیاراغراق آمیزی کردنند و حال میکوشند ،آموزگار سکولاریسم و دمکراسی در صفوف اپوزیسیون باشند.
حتی امروز هستند کسانی که بدون احساس مسئولیت به جامعه ایران کنونی ،ترجیح میدهند رژیم تبهکار و جنایت پیشه بر قدرت بماند ولی در ایران تغییراتی به وجود نیاید ؛ از بیم آن که رژیم گذشته دیگر بار با چهره دیگر بر قدرت برگردد.این افراد هرچند در گذشته فعالان سیاسی بودنند ،خود را در مقابل مردم ایران مسئول نمی دیدنند ،ولی میکوشند" دنیای بهتری" را برای ما با قلمشان ترسیم کنند. به ما بیاموزند که کدامین راه کار ها برای خوشبخت شدن مردم کشورمان بهتر است .
فراموش نباید کرد که اکنون هم تعداد از این قماش، به پیکره اپوزیسیون ضد رژیمی خود را آویزان کرده اند .آنها برای حفظ رژیم و حفظ منافع اقتصادی خود و خانواده و به ویژه موئسسات تجاری خود و برادران با تئوریزه کردن جنایات رژیم حاکم و توجیهه انبانی از تبهکاری های حکومت کنونی همگام با تزویر و ریا را ،بکار میگیرند، تا که رژیم را دلگرم و منافع آنها در ایران حفظ شود.
با این جریان های ستون پنجم رژیم چه باید کرد و چگونه خط فاصل را باید نیروهای برانداز با در نظر گرفتن دریائی از پلیدی ها، از جنایات رژیم و همکاران پنهان وآشکار آن به پیش برند:
رژیم حاکم باید برانداخته شود چون که هیچگونه ظرفیت اصلاحات نداشته و ندارد .بعد از براندازی کلیت رژیم اسلامی است که، با تأسیس مجلس موئسسان، لائیسیته به یک اصل محوری و اختیارات استانی به اصل دیگری تبدیل خواهد گردید .
چرا براندازی ؟: براندازی رژیم حاکم فاشیستی اسلامی در تمامیت و کلیت آن اجتناب ناپذیر و به اعتقاد ما باید صورت گیرد :
نگاهی به کارنامه ٣۴ سال رژیم با مشخصات زیر گزینه دیگری برای نیروهای مخالف رژیم ملی و میهنی
نمیگذارد جز بر چیدن بساط رژیمی خون خوار با ایدولوژیک فاشیستی اسلامی .
ــــ :همسان سازی استبدادی تمامیت خواه اسلامی با ویژگیهای :
ـــ:آتش زدن سینما رکس و به هلاکت رساندن و سوزاندن بیش از ۴۰۰ نفر از هم میهنان ما به دستور و دست عوامل اسلامی .
ـــ: تبانی و برنامه ریزی و عدم پیشگیر ی از جنگ و ادامه جنگ ٨ ساله و بکشتن دادن جوانان ایران در جبهه های جنگ و میلیارد ها دولار خسارات جنگی به ایران، با هدف فتح بغداد و قدس..
ـــ: قتل های سیستماتیک سال های ۶۰ و ۶۷ از زندانیان سیاسی و عقیدتی
ـــ : سرکوب زنان و محرومیت آنان از حق مداخله و تصمیم گیری در سرنوشت خود از طریق تحمیل انواع قوانین شرعی بدوی تبعیض آمیز و اکنون با قانونی دیگر از مسافرت زنان پائین ۴۰ سال بدون موافقت مردی از خانواده ممنوع گردیده است .در بخش دانشگاهی تقسیم های جنسیتی و محرم کردن ۵۰% از رشته های تحصیلی برای زنان دانشجو در دانشگاه های ایران .
ـــ : سرکوب قوم های ایرانی ،و مخالفت با حفظ فرهنگ و آداب و رسوم و زبان و فرهنگ آنها و تحمیل جنگ و کشتار به آنها .
ــــ : مبارزه با هر نوع آزادی خواهی و حق داشتن تشکل و سازمان مستقل با دستاویزهایی چون لیبرال، ملی، ملی ـ مذهبی، منافق، مرتد، باغی، بهایی، غیر خودی، جریان انحرافی، ساختار شکن، جریان فتنه، وابسته به بیگانه و جاسوس اسرائیل و امریکا.
ــــ : مبارزه با جامعه ی مدنی با نادیده گرفتن حق شهروندی و حقوق مدنی و سیاسی متعارف یک جامعه لائیک و پایبند به حقوق بشر و میثاق های بین المللی.
ــــ : سرکوب روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، روزنامه نگاران، گارگردانان و هنرمندان سینما و تأتر و دگر اندیشان به اتهام واهی « مبلغین فرهنگ منحط غرب ». قتل وبلاک نویسان و نویسندگان ایرانی و دیگر منتقدین در دیگر کشورهای جهان .
ــــ : سرکوب کارگران ،ارعاب و تعقیب، زندان و شکنجه آنها در سیاه چالهای رژیم . جلوگیری از فعالیت های تشکلات کارگری و سندیکائی وایجاد نهادهای کارگری
و دیگر تشکلات اجتماعی و سندیکائی برای مشاغل دیگر مثل اتحادیه صنفی آموزگاران در سرتاسر ایران. .
ــــ : تجاوز،شکنجه و قتل سیستماتیک زندانیان سیاسی و نادیده گرفتن حتی قوانین ارتجاعی خود در مورد زندانیان
ــــ : به گروگان گرفتن خانواده های زندانیان سیاسی برای به زیر فشار بردن اسرای زندانی در سیاه چال های رژیم .
ایجاد فشار به همسران زندانیان سیاسی برای متارکه و یا طلاق از همسران خود با هدف فروپاشی کانون خانواده ها زندانیان سیاسی و مخالفین رژیم ..
ــــ :قتل کودکان ،سنگسار زنان و مردان ،تعقیب و ارعاب پیروان ادیان در ایران به ویژه بهائیان، مسیحی ها زردشتیان ، کلیمی ها ، دراویش و دیگر شهر وندان ایرانی و غیره... ...
ــــ : مصادره اموال شهروندان ایرانی و هستی مخالفان رژیم توسط دستگاه فاسد قضائی رژیم و فروش املاک مردم به نفع قدرت حاکمه و از هستی ساقط کردن خانواده ها از خانه و کاشانه شان .این امر جنایتکارانه راهزنان اسلامی در رژیم به یک قاعده تبدیل شده است .این عمل چون قتل های حکومتی جرمی بیش نیست. .
ــــ : گسترش تروریسم دولتی در داخل و خارج و کشتار صدها نیروی اپوزیسیون دگراندیش و آزادیخواه.
ــــ : سردادن شعار های عوام فریبانه علیه اسرائیل و آمریکا بعنوان مبارزه ضد امپریالیستی بهدف فرا افکنی و سرپوش گذاشتن بر بحران های سیاسی و اقتصادی کشور و تداوم جو خفقان و سرکوب..
ــــ : باز گذاشتن در و دروازه به روی کالاهای خارجی و در اثر آن نابودی اغلب تولیدات صنایع داخلی که فلاکت، خانه خرابی و بیکاری میلیون ها کارگر و زحمتکش را در پی داشته است.نابودی صنعت کشاورزی از برنجکاران تا چای کاران و کشاورزانی که در تولید گندم سهم چشمگیری داشتند و بخشی از نیازهای ایران را پاسخگو بودنندو ایجاد فقر معیشتی در طیف کشاورزان ایران.تخریب طالاب ها و یا مهار کردن آب رودخانه ها به مجراهای دیگری که محیط زیست و دریاچه های ایران را چون دریاچه ارومیه را تخریب و صد ها هزار نفر را در پیرامون آن که در کشاورزی اشتغال دارند را بیکار و به کوچ نشینی اجبار کرده است .
ــــ : اجرای بی چون و چرای دستورات بانک جهانی و دیگر نهادهای بینالمللی که به بیکاری گسترده و فقر مطلق اکثریت کارگران و مزد و حقوق بگیران کشور منتهی شده است.
ــــ : به تارج بردن میلیاردها دولار از در آمدهای نفتی به حسابهای شخصی و تاراج ذخایر نفتی و گاز ایران توسط مافیای نفتی و گاز ، وابسته به رژیم اسلامی حاکم..
تاراج و نابودی در آمدها و منابع مالی کشور چه از طریق دزدی های کلان، چه از طریق کمک به کشورها و گروه های اسلام گرای مرتجع و تروریست در سطح منطقه و جهان.پراخت میلیارد ها دولار به رژیم اسد در سوریه و حال قول کمک های مالی به رژیم جنایتکار مرسی برای سرکوب نیروهای غیر اسلامی و مخالفین باند اسلامیست های اخوان المسلمین . این در حالی است که تروریست های اسلامیست حاکم در مصر علنا" سخن از خلیج غیر پارس به میان آورده اند .آن کسانی که در کشور های عربی از خلیج عرعر به یاوه گوئی میپردازند را رژیم جنایت پیشه اسلامی ضد ایرانی ، با دادن میلیاردها اعتباری مالی ، که سخن از آن است ،مشوق میدهد..
ــــ : طرح مقوله « امت اسلامی » با هدف نابودی مظاهر متنوع فرهنگ ایرانی ، میهن دوستی و هویت فرهنگی و شهروندی ، تخریب آثار فرهنگی و باستانی و به یغما بردن این آثار از موزه ها و فروش آن در بازارهای جهانی .
و تبلیغ جهان وطنی ارتجاعی اسلامی برای سرپوش گذاشتن براختلافات طبقه حاکم با توده مردم در داخل و ازاین طریق کمک به ارتجاع جهانی برای حفظ ستم و استثمار طبقاتی و چپاول توده های زحمتکش است .
چگون میتوان و باید در شتاب و هدف گرفتن رژیم در براندازی در تمامیت و کلیت اش آن را نشانه گرفت: :
ــــ : حمایت از جنبش دانشجوئی و مبارزات آنها علیه رژیم که در شکل ارعاب دانشجویان و پادگانی کردن دانشگاه ، محرم کردن دانشجویا ن و ستاره دار کردن آنها از تحصیل و به ویژه دانشجویان بهائی و دانشجویان مخالف رژیم، صورت میگیرد . .
ـــ: دفاع و حمایت از مبارزات روزمره سیاسی و مطالباتی کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان و قوم ها ، بیکاران و گرسنگان....
ـــ: به مبارزات همه نیروهایی که کلیت رژیم را هدف قرار داده اند و خواهان جامعه ای لائیک، دمکراتیک و توأم با کرامت انسانی اند با تمامی نیرو یاری باید یاری رساند ..
ـــ همه ی برنامه هایی که هدفشان نیل به آزادی و دمکراسی در چارچوب رژیم اسلامی است و همین طور گفتمان های ارتجاعی و اسارت بار سیاسی را باید اافشا کرد ..
ـــ :افشای همه نیروهای ارتجاعی و سرمایه داری که قصد دارند با طرح شعار « همه باهم » یا « آشتی ملی » و بکمک امپریالیسم بینالمللی، رهبری جنبش های اجتماعی و مردمی را بدست بگیرند و انقلاب آتی را به بیراهه بکشانند را جزئی از وظائف دائمی خود قرار دهیم. آوازه گران شعار « همه باهم » و شعار « آشتی ملی » جز حفظ مناسبات طبقاتی موجود، تغییر مهره های راس هرم رژیم فاشیستی اسلام و یا اشکالی از آن و در نهایت نجات آنند..
ـــ:در هیچ کدام از ائتلاف هائی که شعار آن براندازی کلیت رژیم اسلامی را در رأس و محورآن نیست ، باید بخشی از کوشش های مزبوهانه رژیم و وابستگان آن تلقی کرد و از هر نوع همکاری و مشارکت با آنها باید خود داری جست .
سال ۵۷ نشان داد که بدون شناخت از آینده و برنامه های قدرت های امپریالیستی برای آوردن دست نشاندگان خود در ایران بر قدرت از عقب ماندگی ذهنی توده ها استفاده کرده،
عنصر جنایتکاری را بر قدرت گماردنند که بنیاد رژیمی تروریستی و ضد بشر و ضد ایرانی را شکل دادنند.این تجربه تلخ را در حال حاضر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در حال آزمایش و لمس آنند.آمریکا با آوردن مزدوران اسلامیست خود در ایران بر مصدر قدرت آکنون آن را به تونس، لیبی ،مصر انتقال داده است .حکومت های دیکتاتوری فردی را از میان برداشتند.
و حال رژیم های اسلامی که جنایات را سازمان یافته و کلکتیف علیه مردمان این کشورها به اجرا میگذارند را بر مصدر قدرت نشاندنند. در این ٣ کشور مخالفان سکولار و لائیک را باندهای حاکم اسلامی شکنجه و ترور میکنند.با احتمال فرآوان آمریکا و متحدینش خواهند کوشید دیگر بار رژیم اسلامی دیگری با چهره بزک کرده نوئی که عوامل دست نشانده این قدرت اند بر مردم ما تحمیل کنند ، تراژدی ۵۷ نباید تکرار شود.از هم اکنون مردم ایران باید حکومتی که در آینده بر قدرت سیاسی در ایران خواهد رسید را بشناسند و تصویری از آن برای خود داشته باشند.نیروهای اسلامی ،و نیروهای ایدئولوژیکی از هر قماششان مانع ثبات سیاسی و امنیت ایران در جهان خواهند شد. اسلام در هر شکلش حامی ترور و ترویسم ،استبداد، خفقان ،زن ستیزی و کودک آزاری است .لذا سیاست خارجی آمریکا و متحد ینش که در بستر سازی تروریسم اسلامی در ٣۴ سال گذشته بعد از تجربه ایران ، فعال بوده است را نباید دست کم گرفت..
در مقابل رژیم اسد تروریست های القاعده و بن الادن در حال جنگند و نه جریانات مترقی و پیشرفته از اینروتغییر در سوریه از یک رژیم دیکتاتور به یک رژیم فاشیستی القاعده مثل افغانستان در دوران طالابان برای مردم سوریه هرگز پایامی خوش ای با خود نخواهد داشت ..
ـــ :به عنوان نیروهای ملی و میهنی مداافع منافع زحمتکشان ایران ،حزب سوسیال دمکرات ایران ، وظیفه خود میداند به خود سازمانیابی تشکل های مستقل کارگری در محیط کار و زیست به هر طریقی که بتوانیم کمک کنیم. در شرایط کنونی که جنبش های اجتماعی در وضعیت تدافعی قرار دارند، برای تدارک نبرد نهایی با رژیم حاکم، از همه ی اشکال مبارزه، از نافرمانی مدنی، اعتصاب و تظاهرات خیابانی تا مبارزه تدافعی و هر نوع ابتکار خلاقه ای حمایت می کنیم.
پیش بسوی براندازی کلیت و تمامیت رژیم جنایتکار اسلامی
حزب سوسیال دمکرات ایران ۱۰ ۰۲ ۲۰۱٣
|