خفته ی دشت
سروده آرتور رامبو مترجم: فریبا عادلخواه
- مترجم: فریبا عادلخواه
•
با دهانی نیم باز و سری برهنه
و گردنی غرق در شاهی های سبز وحشی
دراز کشیده در چمن،
به زیر گنبد نیلی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۷ بهمن ۱٣۹۱ -
۱۵ فوريه ۲۰۱٣
درکنار عنوان بسیار لطیفش، سروده "خفته ی دشت" که برگردان ان تقدیمتان می شود حکایتی است ازانزجار از جنگ که بدون بیان مسئولیت ها، مرزها، ملیتها، و فقط از نگاه قربانیان بی دریغ و گمنام ان، سربازان جوان اعزام به خدمت، ابراز می شود.
تاریخ سرودن این غزل مصادف است با اشغال پاریس توسط ارتش پروس و نیز الحاق مجدد ولایت الزاس (۱٨۷۰) و در پی ان قسمتی از ولایت لورن که در مجاورت زادگاه شاعر(شهر شارل ویل در ولایت آردن) قرار داشت به امپراطوری آلمان که تا سال ۱۹۱۹ به طول می انجامد.
این روحیه بیزاری از جنگ در اثر شاعری جوان و بی بدیل که تمام اشعارش را درطی چهار سال ( شانزده تا بیست سالگی) سروده مانع از ورود او در اواسط زندگی اش به حیطه سودای اسلحه و درکنار آن حتی به نظر بعضی سودای برده فروشی نشد که در کنار تجارت قهوه زندگی کوتاه شاعر را میان کشور یمن و منطقه شاخ افریقا رقم زد. هر چند هیچ کدام از این اصناف برایش با اقبال همراه نشد چرا که عمر کوتاه و بسیار غم انگیز این شاعرادیب وسوداگر در سن سی و هشت سالگی بعد از قطع پا و زمین گیرشدنش خاتمه می یابد.
هر حکایتی در پشت این اشعار خوابیده باشد، این سروده را می توان غزل حیات نامید زیرا که اشاره به قدرت لایزالش دارد از ورای مدح زیبائی اعجاب انگیز زندگی، که از نگاه جوانی شانزده ساله پیروز ابدی است خواه سبز با شد یا سرخ حفره ای که از ان جاری است.
آرتور رامبو
Le dormeur du Val
خفته ی دشت
نجوا می کند
از حفره سبزی
آوای رود،
تنیده مهربان
به پاره تکّه چمنزار نقره فام
می درخشد آنجا
خورشیدِ قلّه های سراپا غرور:
دشت کوچکی است
که می دمد قلیان نور
با دهانی نیم باز و سری برهنه
و گردنی غرق در شاهی های سبز وحشی
دراز کشیده در چمن،
به زیر گنبد نیلی
سرباز جوانی
پریده رنگ،
در بستری سبز
که نورمی باردش فرو
پاها کشیده
در سوسن زرد،
به خواب رفته
با لبخند، همچو لبخند طفلی نحیف،
چرت میزند
و می نوازد ش طبیعت
با گرمی:
یخ کرده.
نمی لرزد پره های بینی اش
در عطر و بوی فضا،
خفته
در آفتاب، راحت،
دست برسینه اش.
دو حفرهی سرخ
دارد او
در کنارهی راستش.
|