یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ بهمن ۱٣۹۱ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱٣


«مبارزه با فساد اقتصادی از حرف تا عمل» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید:
استقرار «عدالت» مهم‌ترین هدف تشکیل نظام اسلامی است و «مبارزه با فساد»، خصوصا فساد اقتصادی از ضروری‌ترین ابعاد تحقق «عدالت» محسوب می‌شود و قطعا وقتی سخن از مبارزه با فساد اقتصادی به میان می‌آید، فسادهای کلان و فساد صاحبان قدرت اولویت پیدا می‌کند.
از افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این بوده و هست که بر مبارزه با فساد همواره تاکید شده است و علاوه بر رهبری نظام که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون سمبل ساده‌زیستی، پاکدستی و پرچمداری مبارزه با فساد بوده است، بسیاری از مسوولان عالی‌رتبه گذشته و حال این نظام، بر این مهم تاکید داشته و در عمل نیز به آن پایبند بوده‌اند البته این واقعیت را نیز نمی‌توان و نباید کتمان‌کرد که بوده و هستند مسوولانی که با سوءاستفاده از موقعیت خود آلوده به فساد گردیده‌اند و متاسفانه غالبا هم با برخورد قاطعی مواجه نشده‌اند.
از خواسته‌ها و مطالبات جدی مردم هم این است که با مسوولان فاسد و با آقازاده‌ها و دیگر بستگان آنها که از منصب پدر، برادر و... خویش سوءاستفاده کرده‌اند و موجبات بدبینی مردم را فراهم می‌سازند و سلامت نظام اسلامی را زیر سوال می‌برند در هر رده‌ای که هستند، برخورد شود.
اهمیت مبارزه با فساد آنقدر بوده است که در اردیبهشت سال ٨۰ منجر به صدور فرمانی هشت ماده‌ای از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به سران سه قوه شد. برخی نکات مهم در آن فرمان که خصوصا برای شرایط امروز توجه به آنها ضروری است، عبارتند از:
ـ حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است، باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصله طولانی خویش با نظام آرمانی علوی و اسلامی بداند...
ـ قوه مجریه با نظارتی سازمان‌یافته و دقیق و بی‌اغماض از بروز و رشد فساد مالی در دستگاه‌ها پیشگیری کند.
ـ قوه قضاییه با استفاده از کارشناسان و قضات قاطع و پاکدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالی کشور بردارد.
ـ بدیهی است نقش قوه مقننه در وضع قوانینی که موجب تسهیل راهکارهای قانونی است و نیز در ایفای وظیفه نظارت، بسیار مهم و کارساز است.
ـ کار مبارزه با فساد را چه در دولت و چه در قوه قضاییه به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپارید. دستی که می‌خواهد با ناپاکی دربیفتد، باید خود پاک باشد و کسانی که می‌خواهند در راه اصلاح عمل کنند، باید خود برخوردار از صلاح باشند.
ـ ضربه عدالت باید قاطع، ولی در عین حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بی‌گناهان یا معامله یکسان میان خیانت و اشتباه یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست.
ـ در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود... هیچ شخص یا نهادی نمی‌تواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب‌کشی معاف بشمارد.
ـ با این امر مهم و حیاتی نباید به گونه شعاری، تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل مشهود شود.
ـ هرگونه اطلاع‌رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید بدون اظهارات نسنجیده و تبلیغات‌گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.
مفاد این فرمان که به بخش‌هایی از آن اشاره شد، گویای این مساله است که مبارزه با فساد باید قانونمند و توسط افراد سالم و امین و بدون تبعیض و به دور از هیاهو و تبلیغات انجام شود؛ بنابر این موضوع با افشاگری‌های خلاف شرع، قانون و اخلاق که اخیرا آغاز شده،‌ هیچ تناسبی ندارد.
افشاگری از سوی هرکس بویژه کسانی که در آستانه انتخابات و با هدف خارج کردن رقبا از صحنه دست به این اقدام می‌زنند و خود برای اطرافیانشان خط قرمز قائل شده‌اند تا اتهامات آنها به همین فساد مالی مورد رسیدگی قرار نگیرد، فاقد ارزش است و بیشتر به استفاده ابزاری از مبارزه با فساد شبیه است تا اقدامی اصیل و با انگیزه‌های صحیح.
و همین رفتار است که نارضایتی رهبر معظم انقلاب از روند این مبارزه را در پی داشت و در سخنان روز شنبه فرمودند: «مکرر می‌گویند فساد اقتصادی، اما این کار به زبان گفتن تمام نمی‌شود؛ بلکه نیازمند مبارزه عملی است. در عمل چه کار کردید؟»
مبارزه با فساد مالی همچنین باید قانونمند و با رعایت همه جوانب از جمله اخلاق صورت گیرد تا خود فسادهای دیگر را موجب نشود.
این نحو مبارزه با فساد نه‌تنها به استقرار عدالت منجر نمی‌شود؛ بلکه منجر به ظلم‌های دیگری خواهد شد. آموزه‌های اسلام ناب محمدی(ص) به ما فرمان می‌دهد که امر به معروف و نهی از منکر هر دو باید به شیوه معروف انجام شود والا خود منکر دیگری است!

کیهان: «احتیاط ! شیاطین مشغول کارند !»
«احتیاط ! شیاطین مشغول کارند !» یادداشت روز کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید:
شیطان، راهزن است و مثل همه راهزن ها در گوشه های تاریک مسیر و نقاط نادیدنی به کمین می نشیند. بسیار مراقب است که دیده نشود و ردپایی از خود باقی نگذارد. او، آدم ها را می بیند ولی خود، دیده نمی شود. «انه یراکم و قبیله من حیث لاترونهم- او و دارودسته اش شما را می بینند، از جایی که شما آنها را نمی بینید». شیطان هم مانند بقیه راهزنان به کاروان می تازد و کاروانیان را لخت می کند. مگر پدر و مادرمان، حضرات آدم و حوا علیهم السلام را لخت نکرد؟! راهزنان به اموالی که از کاروانیان می ربایند قناعت می کنند ولی شیطان دزد ایمان است و اصرار دارد که آدم ها را بعد از لخت کردن در میانه میدان و در مقابل چشم این و آن رها کند تا آبرویی برای آنها باقی نماند.
اصلا کار شیطان، لخت کردن و بی آبرو کردن آدم هاست. شیطان زده ها برای نجات خویش راهی جز توبه ندارند و چنانچه به خدا پناه نبرده و در چنبره فریب شیطان باقی بمانند، نه فقط آخرت که دنیای خود را نیز به تباهی می کشانند. اصلا، شیطان اصرار دارد شکار خود را در همین دنیا هم به خواری و ذلت بکشاند. شیطان، آنگونه که تصویرسازان به تصویر می کشند، قیافه زشت و ترسناک ندارد یا اگر دارد، با ماسک دیگری به میدان می آید. اگر اینگونه نبود که طعمه هایش به جای فرار، جذب او نمی شدند. شیطان پدر و مادر ما را هم با وعده «جاودانی»! فریب داد. نداد؟!
آمریکا به قول امام راحلمان- رضوان الله تعالی علیه- شیطان بزرگ است و مانند «ابلیس» پنهان نمی کند که برای فریب مسئولان نظام الهی و مقدس جمهوری اسلامی ایران، هزاران ترفند در آستین و ده ها هزار دام در دست دارد و چه بسیار کسانی را می توان در عمر سی و چند ساله انقلاب اسلامی آدرس داد که به فریب شیطان بزرگ فریفته شدند و در پی «سراب» که شیطان در نظرشان، «آب» جلوه داده بود، به مرداب افتادند. بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران اسلامی بود، فرماندهی کل قوا را برعهده داشت اما، آنقدر منم منم زد و به توصیه پدرانه حضرت امام(ره) که فرموده بود «این من، شیطان است» بی توجهی کرد تا... امروز به زحمت می توان حقارت و فلاکت او را توضیح داده و تشریح کرد!
چرا راه دور برویم، مگر همین شیطان بزرگ، در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی ٨٨، موسوی و کروبی و خاتمی را به «سراب قدرت» فریب نداد؟! و مگر آنچه از زشتی در دل نهفته داشتند «سواه پنهان» آنها را بیرون نریخت و برملا نکرد؟! و حالا هم که کار از کار گذشته و شکار خویش را لخت و بی آبرو ساخته، آنها را در میانه میدان رها کرده و به «شاه» کار! خود پوزخند می زند.
«کمثل الشیطان، اذقال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک، انی اخاف الله رب العالمین- مانند شیطان که به انسان گفت؛ کفر بورز (تا به آرزویت برسی) ولی هنگامی که کفر ورزید، گفت؛ من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم»(سوره مبارکه حشر-آیه۶۱).
یک نگاه دیگر به میدان بیندازید. چه می بینید؟... آمریکا یعنی همان شیطان بزرگ که سران و عوامل فتنه را به «سراب قدرت» فریب داده و در آرزوی مقابله با نظام اسلامی ایران به میدان آورده بود، امروزه در پی شکست پروژه کودتای مخملی، عوامل شکار شده فتنه را با رسوایی و بی آبرویی در میانه میدان رها کرده و خود به گدایی مذاکره با ایران اسلامی آمده است. این همان شیطانی است که وقتی بازار فتنه آمریکایی- اسرائیلی داغ بود، حمایت از فتنه گران را «یکی از اهداف استراتژیک» خود می دانست و چه رجزها که نمی خواند!...
روز یکشنبه دو هفته پیش، برخی از مسئولان بلندپایه نظام با اقدام ناپسند خویش کام مردم را تلخ کردند و شیطان بزرگ و اعوان و انصار غربی و عبری و عربی آن را با ذوق زدگی به رقص آوردند.
نظریه پردازان آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی هلهله کنان در رسانه های خود به تفسیر و تحلیل آن ماجرا نشستند. رادیو فردا- ارگان رسمی سیا- از آشفتگی زودرس قبل از انتخابات ۲۹ خبر داد و اینکه شیرازه مدیریت نظام به هم ریخته است! دویچه وله، به شکاف در اقتدار ایران اسلامی اشاره کرد و صهیونیست های کودک کش، هریک از بداخلاقان روز یکشنبه را نماد و نماینده بخشی از مردم معرفی کرده و از این که در همبستگی مردم با یکدیگر ترک افتاده است! ابراز خشنودی کردند و امیدوار بودند این ناهمخوانی میان مسئولان به ناهمدلی مردم تبدیل شده و در ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، نشانه های آن دیده شود.
اما، هیچیک از توده های عظیم مردم به هیچکدام از مسئولان بداخلاق «دمت گرم»! نگفتند و روز ۲۲ بهمن که از راه رسید، جمعیت از همه جای کشور جوشید. و حماسه ای بی نظیر با حضوری گسترده تر و متراکم تر از همیشه خلق شد. همه آمده بودند با تصاویری از امام راحل(ره) و خلف حاضر او که روی دست برافراشته بودند. در حضور حماسی ۲۲ بهمن امسال، علاوه بر شعارهای الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل که شعارهای ثبت شده در شناسنامه اینگونه حماسه های حضور است، بیشترین شعار که نشانه بصیرت و شعور عمیق مردم بود و با اصرار فریاد زده می شد این بود؛ «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده» یعنی آقایان مسئول، بداخلاقی های شما - صرفنظر از آن که کدام کمتر و کدام بیشتر- در نگاه مردم به اسلام و انقلاب و نظام کمترین تاثیری ندارد و مردم مثل همیشه چشم به رهبری انقلاب دوخته و ایشان را قطب نمای صراط مستقیم می دانند. به بیان دیگر، مسئولان نظام در هر جایگاه و رده ای که باشند فقط تا آنجا قابل احترامند که همراه با توده های عظیم مردم، پیرو بی چون و چرای رهبری باشند.
خوشبختانه نهیب حضرت آقا و اتمام حجت آمیخته به نصیحت ایشان لبیک مسئولان محترم را درپی داشت و سران محترم سه قوه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه و صدور بیانیه، بر همراهی خویش با مردم در پیروی از رهبر معظم انقلاب تاکید ورزیدند و با این اقدام خود، ملت را خشنود و خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را به کابوس تبدیل کردند.
و بالاخره بعد از اقدام قابل انتظار مسئولان محترم و توبه آنان- که در مواردی باید به صراحت اعلام می شد و نشد!- توقع آن است که اکنون به قول حضرت آقا «همه توان و نیروها را برای حل مشکلات مردم متمرکز کنند و حالا که دشمنی های دشمن شدت یافته، آنها هم رفاقت هایشان را شدت دهند...» و این کلام خداوند تبارک و تعالی درباره پذیرش توبه را نصب العین خویش قرار داده و به آن جامه عمل بپوشانند که؛ «الاالذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا... مگر آنان که توبه کردند و به اصلاح آمدند و آنچه را پنهان داشته بودند، آشکار ساختند...»

جمهوری اسلامی: «پیامدهای تأخیر بودجه»
«پیامدهای تأخیر بودجه» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
تأخیر در ارائه لایحه بودجه سال ۹۲ به مجلس همچنان ادامه دارد. سخنان مسئولان دولتی در این مورد هم چندان واضح نیست و گاه متناقض می‌نماید. رئیس‌جمهور از زیر چاپ بودن لایحه خبر می‌دهد ولی معاون معاونت راهبردی رئیس جمهور، ارائه لایحه تا آخر هفته جاری به مجلس شورای اسلامی را وعده داده است. در میان اینهمه ابهام و نااطمینانی آنچه مسلم و قطعی است، تأثیر ناگوار تأخیر ارائه لایحه بودجه بر اقتصاد کشور است.
این درست است که در تعریف و رویکردی حداقلی، سند مالی و دخل و خرج دولت و سایر نهادهای حکومتی است و به این اعتبار شاید تأخیر در تصویب آن چندان دخلی به سایر ارکان اقتصاد نداشته باشد اما واقعیت این است که در اقتصاد ایران، بودجه جایگاه و نقش بسیار پررنگ‌تری دارد.
نقش غیرقابل تردید نفت و درآمد حاصل از صادرات آن در اقتصاد و بودجه ایران به حدی است که عملاً بخش عمده‌ای از تبادلات مالی و اعتباری در اقتصاد کشور ما بدون درآمدهای نفتی قابل تصور و تعریف نیست. از این رو هرگونه تغییر معناداری در بودجه کشور،‌ تمامی ارکان و لایه‌های اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
به عنوان مثال می‌توان به موضوع پیمانکاران بخش خصوصی اشاره کرد؛ دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و حکومتی، بسیاری از طرح‌های عمرانی تعریف شده را با استفاده از توان اجرایی پیمانکاران بخش خصوصی انجام می‌دهند. بدیهی است که تعداد طرح‌های تعریف شده، روند انجام طرح‌ها و... بستگی به اختیاراتی دارد که دستگاه‌ها و نهادها در قالب ردیف هزینه‌های عمرانی مصوب در بودجه سالانه دریافت می‌کنند.
در سال‌هایی که ردیف هزینه‌های عمرانی دستگاه‌ها در بودجه کاهش می‌یابد یا ثابت می‌ماند طبیعتاً امکان تعریف و اجرای طرح‌های عمرانی جدید محدود می‌شود و طرح‌های دردست اجرا نیز احتمالاً با دیرکرد در پرداخت اعتبارات روبرو می‌شوند. به این ترتیب پیمانکاران بخش خصوصی و نیروی انسانی در استخدام مستقیم آنها دچار مشکل می‌شوند. از سوی دیگر مشاغل متعددی که در ارتباط غیرمستقیم با این پیمانکاران قرار دارند هم از این کاهش اعتبارات عمرانی متضرر می‌شوند. ممکن است پیمانکارانی که با احتساب دریافت به موقع طلب‌های خود از دولت به دریافت تسهیلات بانکی دست زده‌اند. با تأخیر در دریافت مطالبات از دولت، در بازپرداخت تسهیلات گرفته شده دچار مشکل شوند و...
به این ترتیب به راحتی می‌توان دید که تحولات و تغییرات بودجه‌ای تأثیر فراوانی در سایر ارکان و لایه‌های اقتصاد کشور دارد.
با این تفاصیل، تصور پیامدهای نامطلوب تصویب و ابلاغ بودجه که از دیر ارائه شدن آن از سوی دولت نشأت می‌گیرد، چندان دشوار و پیچیده نیست.
به نظر می‌رسد با توجه به ادامه تأخیر دولت در ارائه لایحه بودجه و سخنانی که رئیس و نمایندگان مجلس بیان می‌کنند، برای سال آینده باید علاوه بر لایحه کلی، لایحه‌ دیگری به مجلس ارائه شود که برمبنای آن نمایندگان به دولت اجازه دهند حداقل دو ماه نخست سال ۹۲ را با استناد به قانون بودجه سال ۹۱ و به صورت تنخواه از خزانه برداشت کند تا بودجه تصویب و ابلاغ شود.
مجموعه این فرایند که احتمالاً تا خرداد سال ۹۲ به طول می‌انجامد معنایی جز بلاتکلیفی پیمانکاران بخش خصوصی، خواب سرمایه، افزایش مطالبات معوق شبکه بانکی، افزایش قراردادهای موقت سفید امضاء و... برای فعالان اقتصادی ندارد.
از این رو به نظر می‌رسد دولت باید با درک حساسیت و اهمیت اقدامات خود که بی‌تردید یکی از عمده‌ترین آنها، تدوین بودجه است، هرچه سریع‌تر نسبت به ارائه لایحه بودجه سال آینده به مجلس اقدام کند چرا که جلوی ضرر را هر وقت بتوان گرفت، منفعت است!

رسالت: «نعمت انتخابات در مسیر صحیح»
«نعمت انتخابات در مسیر صحیح» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی‌حیدری از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که در آن می خوانید:
مقدمه: اکنون، در آغاز گشایش خطوط تبلیغاتی نیروهای سیاسی برای رقابت‌های انتخاباتی، خیلی مهم است که عاملیت‌های این تبلیغات، ذهنیت درستی در مورد کار خود داشته باشند.
اصل ماجرا اینجاست که انتخابات، مانند هر کار دیگر، موقعی درست و مثمر ثمر است که در مجموع، در جهت تعالی امت باشد. هر چه فعالان این میدان، به این گزاره بدیهی متوجه باشند، آسیب‌های ناشی از رقابت منافع فردی تقلیل می‌یابد.
در مجموع، همه، قرار است کمک کنیم که تراز انرژی این جامعه یک سطح بالا بیاید. نظام سیاسی نفس تازه‌ای بگیرد، ایده‌های تازه‌ای به میدان اجرا راه یابد و کاستی‌های همه دوره‌های پیشین، مرتفع گردند.
مطلب اول:
از این قرار، اولین کارکردی که باید رقابت‌های انتخاباتی به بار آورد، افزایش آگاهی سیاسی است.
مردم، هر یک، در میدان کار خود اطلاعات خوبی دارند. یک آهنگر ماهر، اطلاعات گران‌قدری در مورد فلزات و ساختمان و حیطه‌های مرتبط دارد. یک جراح قلب، اطلاعات بسیاری در مورد جراحی و عضو صنوبری دارد ولی همه اینها که در جای و گاه خود محترم‌اند، از سیاست اطلاعات محدودی دارند. این، در حالی است که «اگر آنها با سیاست کار ندارند، سیاست با آنها کار دارد».
هنگامه‌های انتخابات، موقعیت‌هایی است که سطح قابل ملاحظه‌ای از اطلاعات سیاسی به سوی مردم گسیل می‌شود. مردم در این زمینه لازم، اطلاعاتی را دریافت می‌کنند.
مهم‌تر از آگاهی از «اطلاعات»، آگاهی از جنس «دانش» است. در جریان رقابت‌های انتخاباتی، کاندیداها، کارشناسان، رسانه‌ها و گفتگوهای اتوبوسی به کار می‌افتند و اطلاعات سیاسی را در تار و پود ذهنیت‌ها و سنت‌ها و عقاید از پیش موجود افراد می‌بافند. پس از این تحلیل‌ها، سطح «دانش» سیاسی افراد بالا می‌آید، به این معنا که آنها اطلاعات تازه‌ای از میدان سیاست دریافت می‌کنند و این اطلاعات را در جدول دانسته‌های قبلی خود جاسازی می‌نمایند.
در مورد بسیاری از افراد، این فرآیند آموزش سیاسی، آغاز یک خودآموزی سیاسی هم هست. این شانس هست که افراد در جریان دخیل شدن در انتخابات، این واقعیت را که «اگر تو با سیاست کار نداری، سیاست با تو کار دارد» درک کنند، و «اهتمام به امور مسلمین» را وارد برنامه هر روزه خود کنند.
‏‏مطلب دوم:
یک کارکرد دیگر، تبلیغات سیاسی سالم دم انتخاباتی، شناخت و «به ‌رسمیت ‌شناسی» هویت خود و دیگران است.
در جریان گفتگوهای پرشور، و در عین حال، پرتحمل و بالغ انتخاباتی، افراد، آزادانه و در چهارچوب‌های صحیح، عقاید خود را بیان می‌کنند و با حوصله، نظرات دیگران را می‌شنوند.
به این ترتیب، موسم انتخابات، هنگام طرح ایده‌های گران‌قدری در مورد سیاست است که در مواقع عادی، شانس زیادی برای بیان و مورد توجه واقع شدن ندارند. خب؛ در مواقع معمول، اغلب، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران، ایده‌های سیاسی را مطرح می‌کنند، ولی به وقت انتخابات، ایده‌های نابی از میان اقشار مختلف مردم ابراز می‌شود که خوراک فکری سال‌های سال حرفه‌ای‌ها را تأمین می‌کند.
البته این شکوفایی به شرطی است که همه، چه مردم غیر سیاسی و چه حرفه‌ای‌های سیاست، واقف باشند که رقابت‌های انتخاباتی، نه برای حذف حریفان، بلکه برای چرخش سالم ایده‌ها برای ارتقاء امت است. در این صورت است که افراد «به ‌رسمیت‌شناخته می‌شوند» ، حرف‌ها شنیده می‌شود، و نیت‌ها را به سنگ تهمت نمی‌زنند.
این موضوع، فقط برای شناخت بهتر دیگران مفید نیست، بلکه «خویشتن» خویش هم در این میان بهتر نمود می‌یابد، و تمایزها طوری روشن می‌شوند که فرد می‌فهمد که نقاط قوت و ضعف کارش کجاست. این، باعث تقویت ارزش‌های خود شخص می‌شود و دستیابی به الگوهای رفتاری را تسهیل می‌کند.
مطلب سوم:
با بالا آمدن سطح دانش سیاسی و اجتماعی مردم، و همچنین آشنایی بیشتر آنان با یکدیگر، و تفصیل یافتن دانش افراد از ارزش‌ها و ابعاد شخصیت خودشان، کارکرد دیگری سر بر می‌آورد؛ زندگی اجتماعی پر رونق‌تر و پر پیمان‌تر می‌شود.
اگر رقابت‌های انتخاباتی سالم باشند، به جای آن که به خصومت منجر شوند، هماهنگی بیشتر افراد با یکدیگر را تسهیل می‌کند. علی‌الاصول، پس از انتخابات سالم، باید بنای دوستی‌های جدیدی گذاشته شود، نه آن که دوستی‌های قدیم بگسلند.
افرادی که دانش اجتماعی بیشتری دارند، بهتر می‌توانند همنوعان را درک کنند. می‌توانند علت رفتارهای دیگران را تجزیه و تحلیل نمایند، و منصفانه، خود را در موقعیت‌های سایر کنش‌گران تصور کنند. بدین ترتیب، فردگرایی‌ها ضعیف می‌شوند، و همدلی‌ها افزون می‌گردند.
‏‏فرجام کلام:
همه این‌ها به شرطی است که عاملیت‌های رقابت‌های سیاسی انتخابات، در همین آغاز کار، دید مناسبی نسبت به موضوع اتخاذ کنند و برای مصالح امت قیام کنند. همین.‏

مردم سالاری: «لایحه بودجه ۹۲ و مشکلات مردم»
«لایحه بودجه ۹۲ و مشکلات مردم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم ابوالقاسم کواکبیان است که در آن می خوانید:
گر چه مسئولان باید همه، سخنان مقام معظم رهبری در دیدار پرشور مردم تبریز را با گوش جان شنیده ضمن تغییر رویه‌های غلط با اجرای دقیق راهکارهای ارائه شده سعی در اصلاح امور نمایند زیرا در بعضی مواقع با روش غلطی که قبلا داشتند باعث هدر رفتن انرژی مثبت می‌شدند و به مسائل پوچ و حاشیه‌ای می‌پرداختند اکنون لازم است روش خود را تغییر دهند. به نظر نگارنده این سطور می‌رسد که مهمترین مسئله ای که نباید مغفول بماند همانا سفارش رهبری در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی است.
حال که ایشان دستور دادند به جای بگومگوهای بی حاصل تلاش خود را متمرکز مشکلات اقتصادی نمایید و گره‌های پیچیده اقتصاد کشور را باز کنید به طور قطع خواسته‌های مردم نیز همین است لذا اینک که تورم و گرانی نفس اقشار کم درآمد را بریده و هم اکنون شکاف بین غنی و فقیر روز به روز عمیق‌تر می‌شود و آرامش روانی در برخی خانواده‌ها به علت فقر و مسائل اقتصادی حکم کیمیا پیدا کرده و در کنارش برخی از خدا بی‌خبران در فکر رانت و ویژه خواری هستند همه مسوولین باید عزم خود را جزم نموده تا علاوه بر مهار تورم و مبارزه با فساد، وضعیت موجود را به سمت وضعیت مطلوب ببرند.
صاحب این قلم از سه قوه کشور هر کدام تقاضایی دارد. درخواست از قوه محترم قضائیه این است حال که حکم اعدام چهار متهم اول اختلاس ٣۰۰۰ میلیارد تومانی یعنی همان مه آفرید خسروی و همکاران وی تایید شده است برای عبرت تروریست‌های اقتصادی وی و چند تن دیگر از دزدان بیت المال در ملأ عام به دار مجازات آویخته شوند.
چرا که اثر جرم اینگونه افراد خیلی بیشتر از زورگیران و ایجادکنندگان رعب و وحشت است. به هر حال اعدام آن زورگیران که در ملأ عام اجرا شد چون مخل آرامش جامعه بودند کاری درست بود ولی نباید فراموش کنیم آنها افرادی جاهل و نادان بودند تصورشان این بود چون مردم را می‌ترسانند آدم‌های مهمی هستند ولی برخی تروریست‌های اقتصادی که میلیاردر هستند و با فکر و اندیشه قبلی دست به اختلاس و دزدی زده‌اند و می‌زنند و موجب اخلال در بهداشت روانی جامعه می‌شوند با توجه به این ضرب‌المثل «چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا» مجازات آنان ضروری است.
تقاضای دیگر ما از قوه مجریه است گرچه تاکنون قانون رعایت نشده و تقدیم لایحه بودجه به تاخیر افتاده ولی هر چه زودتر بودجه ای جهت بهبود وضع افراد کم درآمد و رونق اقتصادی آنان آماده و تقدیم مجلس نمایند.
بودجه ای که تا حدودی فاصله‌های طبقاتی را کم کند و آنچه که منظور نظر بزرگان ما و مردم است لحاظ شود. از قوه مقننه و نمایندگان تقاضا داریم حال که ارائه بودجه اینهمه تاخیر دارد در صورت ارائه شما ایثار کنید از تعطیلات خود صرف نظر کنید و شبانه روز به حک و اصلاح آن پرداخته و تحویل شورای نگهبان دهید تا لااقل التیامی ‌باشد بر احساسات جریحه دار شده رهبر انقلاب و مردم شریف ایران.

تهران امروز: «راه پسندیده قوه قضائیه»
«راه پسندیده قوه قضائیه» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم عزت‌الله یوسفیان‌ملا عضوکمیسیون برنامه و بودجه است که در آن می خوانید:
اعلام مقامات قضایی مبنی بر تایید حکم متهمان پرونده فساد مالی بزرگ،خبر خوشی در راستای مبارزه قاطع و همه جانبه با مفاسد اقتصادی محسوب می‌شود. رسیدگی به اینگونه پرونده‌ها به لحاظ حجم و پراکندگی در شمار پرونده‌های سنگینی محسوب می‌شود که زمانی بیشتر از آنچه صرف آن شد را می‌طلبد. قوه قضائیه با تمام توان در حل این پرونده کوشید تا با کامل کردن این پرونده سرانجام آن را زودتر مشخص کند.
از آنجا که تخلفات در سطح کشور رخ داده است استعلامات این پرونده از شهرهای مختلف بسیار مشکل بوده است. متهمین پرونده در سمت‌های مختلف در جای جای کشورفعال بوده‌اند و مقدار وجوه جابه‌جا شده و از بین رفته نیز بسیار بوده است. تمام موارد به بی‌نظیربودن امر رسیدگی به این پرونده صحه می‌گذارد.
مسئله قابل توجه آن است که وجود این حکم‌ها گرچه بسیار عادلانه و درست بوده است اما نباید این انتظار را به وجود آورد که با تمام شدن کار رسیدگی به این پرونده دیگر ماجرای مبارزه با مفاسد اقتصادی تمام شده است بلکه این آغاز راهی است که انتظار می‌رود دستگاه قضایی درخصوص پرونده‌های مشابه به کار گیرد و همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی روز شنبه خود بدان اشاره کردند با جدیت و عملگرایی بیشتری به خشکاندن ریشه فساد مالی و اقتصادی در کشور اقدام کند البته ناگفته پیداست که برای حل مشکل فساد مالی باید هر سه قوه در کنار هم اقدام کنند وهم‌پوشانی و هم‌افزایی داشته باشند و از قالب شعار خارج شوند. مشخص‌ترین را ه‌حل آن است که یکسری از مسیر‌های اجرایی با سختگیری‌های بیشتری بسته شود.
به عنوان مثال اختیارات یک شعبه بانکی در یک شهرستان نباید به‌گونه‌ای باشد که بتواند کل سرمایه این بانک را با استناد به سود فردی از چرخه بانکی خارج کند.از آنسو انتظار می‌رود،سیستم نظارتی سختگیرانه‌تری به اجرا گذاشته شود تا پیشگیری از وقوع جرم و تخلف به حداکثر ممکن برسد و نیاز کمتری به برخوردهای قانونی پس از وقوع جرم باشد.
پیش از این در مورد فساد‌های مالی با مواردی چون اختلاس ۱۲٣ هزار میلیارد تومانی مواجه بوده‌ایم لیکن چون سیستم پیشگیری از وقوع جرم قوی نبوده است لذا تکرار آن را شدیدتر شاهد بودیم این نشان‌دهنده ضعف ما در پیشگیری از اینگونه مسائل است. در پرونده اخیر ضعف سیستم نظارتی و مکانیسم جلوگیری از وقوع تخلف و جرم دیده می‌شود و ای بسا اگر مکانیسم قوی داشتیم این تخلف رخ نمی‌داد یا دست‌کم ابعاد آن تا این حد گسترش پیدا نمی‌کرد و زودتر از اینها کشف و خنثی می‌شد.
دست آخر اینکه مبارزه همه‌جانبه و بدون توجه به جایگاه احتمالی متهمان می‌تواند امیدواری مردم به جدی بودن نظام برای پاکیزه کردن این سیستم اقتصادی کشور را بیش از پیش کند.

ابتکار: «عالمی را یک سخن ویران کند؟!»
«عالمی را یک سخن ویران کند؟!» سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هادی وکیلی است که در آن می خوانید:
چگونه سخن گفتن،کی گفتن،با کی گفتن مهمترین پیام آموزه‌های دینی و عرفانی است.چگونه سخن گفتن آنقدر مهم است که به ملاک قضاوت پیرامون شخصیت تبدیل شده است.هنر آدمی به سخن گفتن او گره خورده است. بر غم این اهمیت در کشور ما ایران سخن گفتن هیچ هزینه ای ندارد هر کس هر جوری می‌خواهد می‌گوید و همه جور می‌گویند.
بخش مهمی از محتوای روزانه روزنامه‌ها به تکذیب،توجیه و تفسیر سخنانی اختصاص پیدا می‌کند که اصولاً نباید گفته می‌شدند و حالا که پیامدشان دامن کشور را گرفته، مجبور به توجیه و تکذیب می‌شوند جالب است که دیواری کوتاه برای حاشای مسئولان کشور ما وجود دارد.
خبرنگاران و رسانه‌ها دیوار حاشای آنان می‌باشند گوینده سخن، پشت این جماعت بی پناه سنگر می‌گیرد و با متهم کردن آنان به تحریف، خود را مبرا و انگشت هارا به سمتشان نشانه می‌رود.در هفته گذشته سخن عجیب یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری در خصوص الحاق کشورهای آسیای میانه به ایران، موجی از اعتراض همسایگان را بر انگیخت.
این جمله حساب نشده و نسنجیده آثار زیانباری برای منافع ملی به همراه دارد و عجیب است که هیچ مرجعی برای نظارت و بازخواست این سخنان وجود ندارد. در هیچ کجا کسی اجازه ندارد به این شیوه برای منافع ملی یک کشور هزینه سازی نمایدو بهانه به دست دیگران دهد. باز در هفته گذشته مقایسه ای عجیب از جناب طائب در خصوص سوریه و خوزستان موجی از نگرانی،حیرت و واکنش را در جامعه ایجاد کرده است.
اگر چه او تلاش کرد به شکلی توجیه کند و تقصیر را بر گردن رسانه‌ها بیندازد ولی متاسفانه سخن تاثیر خود را گذاشته و تلاشهای بعدی موضوع را پیچیده تر می‌کند. این جناب شیخ اگر ذره ای توجه می‌کردند که در ابتدای دفاع مقدس هنگامی که عده ای از پاسداران تصمیم گرفتند برای دفاع از لبنان در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی به آن کشور سفر نمایند با مخالفت تند و صریح امام(ره) روبرو شدند و فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد.
به هر حال بی توجهی به آثار سخن و هرج و مرج در سخن گفتن و اینکه هر کس اجازه داشته باشد پیرامون هر موضوعی به اظهار نظر بنشیند،بسیار زیانبار، غیر حکیمانه و دودش به چشم منافع ملت است خلاصه درشت گویی،همه چیز گویی،هر جور گویی سنت رایجی است که باید با آن مقابله کرد.
در پایان بهتر است در محضر مولانا بنشینیم و خسارت بی توجهی به سخن گفتن را بشنویم:
این زبان چون سنگ و هم آهن وش است
و آنچه بجهد از زبان چون آتش است
زآن که تاریک است و هر سو پنبه زار
در میان چون باشد شرار
ضالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالمی راسوختند
عالمی را یک سخن ویران کند
رو بهان مرده را شیران کند
جانها در اصل خود عیسی دم اند
یک زمان زخم اند و گاهی مرهم اند
گر حجاب از جانها برخاستی
گفت هر جانی مسیح آساستی
گر سخن خواهی که گویی چون شکر
صبر کن از حرص این حلوا مخور
صبر باشد مشتهای زیر کان
هست حلوا آرزوی کودکان
هر که صبر آورد گردون بررود
هر که حلوا خورد و اپس تر
دستگاه تکلم مانند سنگ آتش زن و آهن است که از برخورد آنها جرقه بر می‌خیزد.یک سخن می‌تواند بیجا گفته شود و عالمی را ویران کند و یا بجا گفته شود و از وجود ناتوان یک سالک (روباه مرده) شیر مرد راه حق بسازد.

حمایت: «فصل الخطابی برای پایان تنش‌ها»
«فصل الخطابی برای پایان تنش‌ها» عنوان یادداشت روزنامه حمایت به قلم سید علی‌محمد بزرگواری است که در آن می خوانید:
فرمایش‌های اخیر مقام معظم رهبری حاوی نکات مهم و ارزشمند فراوانی است، اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های صحبت‌های ایشان آن بخش بود که برای بار چندم از مسئولان قوا خواستند از اختلافات دست بردارند و وحدت بین خود را بیش از گذشته کنند.
متأسفانه اتفاقاتی که اخیرا در کشور به وجود آمده است، باعث نگرانی مردم و دلسوزان نظام شده است؛ مردم از ما سوال می‌کنند چرا با وجود هجمه‌های دشمنان برای ضربه زدن به نظام و تاکید مقام معظم رهبری به وحدت و همدلی، مسئولان اختلافات و بگومگوهای بین خود را کنار نمی‌گذارند و به مشکل اصلی کشور که حل معضلات اقتصادی است رسیدگی نمی‌کنند؟ مقام معظم رهبری که از حدود یک ‌سال پیش نصیحت به مسئولان را آغاز کرده‌‌اند و در هر سخنرانی بر وحدت و انسجام تاکید داشته‌اند، در دیدار اخیر خود با مردم تبریز هم برای بار آخر مسئولان را نصیحت کردند که دست از این بگومگوها که هیچ نفعی جز سوءاستفاده دشمنان ندارد، بردارند.
مقام معظم رهبری در این سخنان حجت را بر همه تمام و آخرین نصایح و نکات خود را درباره ضرورت وحدت مسئولان گوشزد کردند؛ بنابراین اگر مسئولان به این رفتارهای خود ادامه دهند مقام معظم رهبری تکلیف دیگری خواهد داشت و ممکن است برخورد متفاوتی داشته باشند. البته باید این نکته را خاطر نشان کرد که مجلس شورای اسلامی در مقایسه با دولت معقول‌تر و منطقی‌تر رفتار کرده است و حتی‌المقدور کوشیده از رفتارهای تنش‌زا پرهیز کند.
اگرچه در این میان گاهی مجلس نیز مقصر بوده است و مانند استیضاح اخیر نباید به مباحثی ورود پیدا می‌کرد، در مجموع می‌توان ادعا کرد که مجلس عملکرد قابل‌قبول‌تری داشته است و از این به بعد هم با عمل به دستورات رهبری با احتیاط ‌‌تر و عاقلانه‌تر عمل خواهد کرد تا چند ماه باقی مانده به عمر دولت تمام شود و ان‌شاءالله دولت بعدی که با رای مردم بر سر کار می‌آید قانون‌مدارتر باشد و حیطه وظایف و اختیارات خود را به درستی تشخیص دهد.
بعد از توصیه مقام معظم رهبری به وحدت و همدلی قوا که فصل‌الخطابی برای پایان اختلافات و تنش‌هاست، همه نمایندگان مجلس به ندای ایشان لبیک گفتند و بر این اساس مشخص است که مجلس در این مدت تا جایی که به منافع ملی و مصالح کشور اجازه دهد دیگر دست به استیضاح یا دیگر اقدام‌های تنشزا که موجب بروز اختلاف میان دو قوه مجریه و مقننه شود نخواهد زد.

دنیای اقتصاد: «پیامدهای تصمیمات غیرمنتظره»
«پیامدهای تصمیمات غیرمنتظره» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است که در آن می خوانید:
نهاد دولت در ایران بر اساس ماهیت قانون اساسی وظایف و تکالیف دشوار و پرشماری دارد. دولت نهم و دهم اما علاوه بر تکالیف قانونی قانون اساسی، به شهروندان ایرانی وعده‌های فراتری هم داده است. از جمله این وعده‌ها که دولت نهم در شروع کارش داد کاهش ...
... نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد بود که البته تکلیف قانون برنامه چهارم توسعه نیز به شمار می‌رفت. روند تحولات کسب و کار و اقتصاد کلان اما به دلایل گوناگون بر خلاف وعده‌های ارائه شده از سوی دولت شده است. در حالی که دولت دهم پنج ماه پایانی فعالیت خود را سپری می‌کند و نرخ تورم با شتاب فوق‌العاده‌ای به سمت بالا حرکت می‌کند و معیشت شهروندان با دشواری مواجه شده است، دولت تلاش می‌کند با استفاده از ابزارهای مختلف بخش خصوصی را در شرایط فراتر از توانایی‌های این بخش قرار دهد.
تصمیم‌سازان اقتصادی، روزی به صادرکنندگان فرمان می‌دهند باید ارز حاصل از صادرات خود را با قیمت دستوری بفروشند، روزی به واردکنندگان دستور می‌دهند باید کالایی را که وارد کرده‌اند زیر نظر و تحت اراده دستگاه‌های دولتی و با شرایطی که دولت می‌خواهد بفروشند، روزی به دریافت‌کنندگان وام ارزی امر می‌کنند برای پرداخت وام خود باید نرخ ارز مبادله‌ای را مبنای محاسبه قرار دهند و غیره.
در روزهای اخیر و پس از آنکه نرخ دلار به ریال ایران در بازار آزاد در وضع جهش تازه قرار گرفته است و هزینه تولید افزایش یافته و نرخ جانشینی کالاها در تعادل جدید و سطحی بالاتر از تعادل قبلی ایستاده است، ناگهان دستور توقف صادرات مرغ، تخم‌مرغ و پسته صادر می‌شود.
هدف از این اقدام تحت‌فشار قرار دادن تولیدکنندگان برای کاهش قیمت محصولات یاد شده در بازار داخل است تا از این مسیر امکان اعلام کاهش قیمت فراهم شود. این تصمیم غیرمنتظره اما پیامدهای اقتصادی‌ای دارد که شاید آثار آن در پنج ماه آینده دیده نشود؛ اما حتما در بلندمدت به فضای کسب‌وکار آسیب می‌رساند. مهم‌ترین و بدترین پیامد رفتارهای پرفرازوفرود و متناقض، کاهش و سلب اعتماد فعالان اقتصادی و کاهش سرمایه‌گذاری است که البته این اتفاق افتاده و در آینده ژرف خواهد شد.
تجربه همه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که فشار و اجبار و فرمان دادن به سازوکار قیمت‌ها، به افزایش رانت‌خواری و حتی کاهش رفاه مصرف‌کنندگان منجر خواهد شد. تصمیم‌سازان اقتصادی نباید در جهت خرید محبوبیت به هر قیمت، دستورات اداری متناقض، بازدارنده و سردرگم‌کننده بدهند. بخش خصوصی باید ثبات را تجربه کند تا اتفاق مثبتی رخ دهد. داستان این روزهای پسته، داستانی غم‌انگیز از بی‌ثباتی و تصمیم‌های آنی است که می‌تواند آثار نامطلوب و غیرقابل‌ محاسبه داشته باشد. 


منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست