یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاملی بر دیدگاه های حزب کمونیست روسیه (بخش دوم) - مترجم: اردشیر قلندری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ اسفند ۱٣۹۱ -  ۲۰ فوريه ۲۰۱٣


توانایی در "نه" گفتن
خشونت سرمایه داری خطر بزرگی برای بشریت و بمعنای سقوط این سیستم است. در پهنه جهانی مقاومت هایی در برابر سیاست های امپریالیستی در حال رشد است. گروه های بزرگی از کشورها تمایلی به تحمل عبودیت سرمایه جهانی را ندارند.
نمونه های تاریخی امروزی ، چین ، کوبا، ویتنام، کره شمالی و لائوس دارای اهمیت ویژه ای میباشند. آنها توسعه سوسیالیستی آلترناتیو را تجربه میکنند ، که میتواند توسط خلقهای دیگر مورد بهره برداری قرارگیرد. چین به "کارکاه جهان" تبدیل شده، فعالانه در پی بازار فروش جدید از جمله اروپا و امریکا میباشد. با رشد نیروهای مولده، چین ابزارهای سیاسی خودرا نیز گسترش میدهد. ویتنام نیز رشد بالای اقتصادی خود را بنمایش گذاشته است. استقلال دولتهای آمریکای لاتین تحکیم مییابد. جمهوری برادر بلاروس در استقلال خود پایدارمانده است. تعامل دولتها وانتیگراسیون اقتصادی و همکاری سیاسی آنها دارای بیشترین چشم انداز میباشند....
از یک سو ، چنین انتیگراسیونی بیشتر اقات در عمل به تبیین رقابت های سرمایه داری ختم میگردد. واز سوی دیگر، این انتیگراسیون متکی به تلاش خلقها در بدست آوردن دموکراسی وعدالت در جهان میباشد. شکل گیری چنین سازمان هایی باعث مهار آمریکا و ناتو، نیروهای ارتجاعی حامی آنها میشود. این فرآیند یک شانس تکمیلی در بدست آوردن زمان ، در راستای رشد و نیرومند گشتن نیروهای جدید در مقاومت با امپریالیسم، نیروهای گزینش سوسیالیسم خواهد بود.
پیدایش کشورهای بریکس (BRICS) با شرکت برزیل، روسیه ، چین، و افریقای جنوبی بمعنای شکلگیری یک مرکز آلترناتیو نفوذ جهانی میباشد. این کشورها دارای بیشترین جمعیت کره زمین و بیشترین سهم "نفوذ" بر اقتصاد جهانی را دارا میباشند. نیروی درحال رشد این کشورها مانع بزرگی بر سر راه مدل نواستعماری جهان خواهد بود.
برخی از موسسات بین المللی ، قبل از هر چیز ALBA دارای ماهیت مشخص ضد امپریالیستی هستند. اگر فرآیند همکاری، انتیگراسیون و تقسیم بین المللی کار دراروپا در راستای منافع سرمایه و سرکوب توده هاست ، در آمریکای لاتین در راستای آزادی خلقها میباشد. انتیگراسیون دراین قسمت از جهان مهمترین ابزار پیکار طبقاتی است.
آمریکای لاتین در شرایط فعلی تحت تاثیر شدید فرآیندهای مترقی ، ضد امپریالیستی قرار دارد. مبارزه خلقهای این قاره در راستای استقلال و پیشرفتهای اجتماعی هژمونی سنتی آمریکا در منطقه را به چالش کشیده است. گرایشات سیاسی دولتها در شرکت نیروهای چپ منجمله کمونیستها مشخص میگردد.
بنظر حزب کمونیست روسیه ، در جهان فرآیندهای در حال انجامند که امکان دگرش توازن قدرت جهانی را میدهند. بروزامکان احیای نفوذ سازمان ملل امری یست مهم. با توجه به تلاش آمریکا جهت له کردن این سازمان ، اسکلت آن بسیار مستحکم باقی ماند. اصل توازن نیرو در شورای امنیت فرصت مهار یورش امپریالیسم مالی را میدهد. وتوی چین و روسیه که بیانگر اراده سازمان ملل بود مانع یورش نظامی غرب به سوریه گردید. امکانات زیادی موجود است که مانع تبدیل سازمان ملل به نهاد مشروعیت سیاستهای تجاوزکارانه دول امپریالیستی میشود.
اینک دو گرایش متضاد در پهنه جهانی بوجود آمده اند. از یک سو یورش امپریالیستها است که بعداز نابودی اتحاد شوروی آغاز شده و در سالهای اخیر بشدت تقویت گردیده است. وجهات اصلی آن عبارت است از: محاصر ژئو استراتژیک چین، پروژه "شرق نزدیک بزرگ" ، استیلا نواستعماری بر آفریقا، پروفیلاکسی آمریکای لاتین، جذب دولتها در مدار منافع خود، که زمانی در ترکیب اتحاد شوروی بودند.
از سوی دیگر ، در جهان این آگاهی که برنامه گلوبالیستها برای بشریت هزینه ساز است نیز روبه رشد میباشد. درشرایط عقب نشینی موقتی سوسیالیسم، سرمایه داری جهان را به لبه پرتگاه هدایت کرده است. در چنین شرایطی دولتهای ملی، وهمکاریهای آنان میتواند به ابزارمهمی جهت مقابله با گلوبالیزاسیون امپریالیستی تبدیل گردد.

کار و سرمایه: خطوط پیکار
اوضاع در صحنه جهانی هر چه بیشترحاد میگردد. سرمایه و احزاب سیاسی آن با شتاب فراوان از این بحران در راستای منافع خود از همه جهات ممکن بهربردای میکنند. از طریق خصوصی سازی و بُرش قوانین، سطح زندگی زحمتکشان را پائین آورده، تقسیم ناعادلانه ثروت را افزایش میدهند. هدف آنها استثمار طبقات و بازگرداندن ملتها بر استاندارهای سده نوردهم میباشد.امپریالیسم بشریت را به قهقرا هدایت مینماید.
طبقه حاکم بر حقوق اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم هجوم آورده است. قطبندی های اجتماعی در حال رشد است. تضمینات کاری که کارگران بواسطه وجود اتحاد شوروی کسب کرده بودند، پس گرفته میشود. دستمزدها و حقوق بازنشستگی کاهش مییابد. سن بازنشستگی افزایش مییابد. سیستم دولتی آموزش و پرورش ودرمان و حمایتهای اجتماعی تخریب میگردد. میزان فقر ، گرسنگی ، بیماری، مرگ میر کودکان گسترش مییابد. تعداد بیکاران بر پایه داده های سازمان بین المللی کار بالغ بر 200 میلیون تن گردیده است.
... میزان فقر در جهان بسرعت در حال رشد است. طبق گزارش سازمان ملل، تعداد مردم گرسنه بالغ بر یک میلیارد تن میباشد. ما در سده بیست و یکم زندگی میکنیم و هر روز از کرسنگی 20 هزار کودک هلاک میگردد. این از بابت کمبود مواد غذایی نیست. بلکه ثمره سیستم اقتصادی، در راستای کسب درآمد است.
واژه "بربریت سرمایه داری" اینک معنایی استعاری خود را از دست داده است. تجارت انسان، بردگی، کارکودکان، استثمار جنسی هرچه بیشتر میگردد. برای حزب ما پرواضح است که: حفظ سرمایه داری، یعنی تشدید خطرناکترین تضادها در زمان پیشرفت سریع علم و فن آوری، بهمان اندازه باعث پسرفت اجتماعی میگردد.
مدافعان سرمایه داری مبلغ ایده جاودانگی سیستم سرمایه داری هستند. موعظاتی در باره عدم امکان غلبه بر فقر وچند گونگی طبقاتی بگوش میرسد. یورش ایدئولوژیکی امپریالیسم قبل از هرچیز از طریق رسانه های سنتی و مدرن ، متعلق شرکتهای بزرگ انجام میگیرد. اعتراضات چندین هزار نفره زحمتکشان در تلویزیونها ، کمتر از جنجال گروه کوچکی از دختران لخت بازتاب مییابد. *
... تخریب جامعه، مهمترین ابزار سرمایه میباشد. اینک تفاوت در قانونمندی توسعه سیستم سرمایه داری و سوسیالیستی بوضوح مشاهد میگردد. اگر تجربه انقلاب فرهنگی اتحاد شوروی را در نظر بگیریم ، میبینیم که، رشد سریع اقتصادی جامعه شوروی نه بخاطر برش تظمینات اجتماعی و کاهش سطح فرهنگی مردم بود بلکه ، برعکس از طریق افزایش سطح سواد و بهبودی رفاه شهروندان بوده است.
عملکردهای تهاجمی سرمایه پاسخی به رشد اعتراضات مردم گردیده است. سرکوب حقوق دموکراتیک در راستای داشتن حق اعتصاب و فعالیت صنغی افزایش مییابد. حکومت پلیسی درحال نضج گرفتن است. طبقه حاکم تلاش دارد اعتراضات را خود هدایت نموده، و از مسیر اصلی خارج سازد. فعالیت های اجتماعی هرچه بیشتر داخلی ومحلی میگردند.
اصولا سرمایه قادر به جلوگیری از بیداری و گردش به سوی سوسیالیسم توده های میلیونی نمی باشد. بدین خاطر به ایده های "ساختگی" رو میآورد. از همین روی در مقیاس گسترده کار ایدئولوژیک، در راستای باز سازی سوسیال دموکراسی آغاز شده است.
فعالیت های ضد امپرییالیستی نیروهای انقلابی - مترقی به طروقی توسط قوانین بورژوازی محدود میگردد. جنگ علیه تاریخ شوروی و تاریخ جنبش کمونیستی ادامه مییابد. با لجاجت بسیار مجمع پارلمانی شورای اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و پارلمان اروپا تلاش دارند که نازیسم و کمونیسم را یکسان جلوه دهند. در برخی کشورهای "متمدن" نشان کمونیستی ممنوع میباشد. چندی پیش دولت ملداوی نیز نشان کمونیستی را ممنوع کرد . در خیابانهای کشورهای بالتیک پیش کسوتان SS (نیروهای امنیتی آلمان نازی) به همراه هوادران خود رژه میروند.
آنتی کمونیسم از "بالا" تشویق و از "پائین" تحریک میگردد. فاشیسم ، ناسیونالیسم ، تعصبات دینی آشکارا تشویق میگردند. امپریالیسم به طروق گوناگون آگاهی مردم را تحلیل میبرد، نشانه های اجتماعی- طبقاتی را تخریب میکند. محرک رشد سازمانهای افراطی راست میشود، بخشی از فعالین اجتماعی بویژه جوانان و لایه های فقیر را به مسیر انحراف هدایت مینماید. حتی اکرائین که شاهد تجاوز خونین فاشیستها بود، ناسیونالیستها توانستند به مجلس کشور (رادا) راه یابند و فراکسیون خود را تشکیل دهند.
بیهوده نیست که طرح "قهوه ای گرایی" اروپا در سالهای 1930 در شرایط امروزین تکرار میگردد. سخن بر سر برنامه های دراز مدت است. چندی پیش دریکی از نشستها در لهستان ز. برژینسکی آشکارا گفت: که "فعالیت های مردمی " و "مقاومت در برابر کنترل خارجی" تهدیدی برای انحراف مسیر حرکت به سوی نظم نوین جهانی است. او اعتراف کرد، که سرکوب انگیزه های بالای مقاومت سیاسی توده های بیدار شده هرچه مشکلتر میگردد. پیشنهاد شد که درراستای کنترل بر آنها از سوی نخبگان (الیت) ازسیستم اعمال نفوذ تکنوترونیک (technotronic manipulation) بهره برداری شود. ....
عملکرد سرمایه در کل جهان دارای یک "استاندارد" کلی است. در روسیه نیز ما همان فرایند یورش بر حقوق اجتماعی شهروندان ، همان "شستشوی مغزها" و آنتی کمونیسم را مشاهده میکنیم.
عوامل مهم "گردش به چپ" در جهان: رشد جنبش کارگری است. ...از پیکار طبقه کارگر، جوانان، زنان، و روشنفکران حمایت میکنند. دهقانان ، پرولتاریای روستایی ، همچنین دهقانان خرد و متوسط که از استثمار شرکتهای کشاورزی بزرگ بستوه آمده اند در دفاع از منافع خود برخواسته اند. مخالفان خصوصی سازی و "اقتصاد ریاضتی" ، حامیان حقوق کارگری ، و حقوق بازنشستگی، سیستم تظمینات اجتماعی دولتی، و پیشرفتهای اجتماعی نیز پرچم اعتراض بدست گرفته اند.
مطالبات عمومی، مردم و سازمانها را با عقاید و آراء مختلف ایدئولوژیکی متحد مینماید. همبستگی بر پایه عملکرد مشترک علیه سرمایه داری درحال نضج گرفتن است. در تشکیل جبهه متحد مبارزه احزاب کمونیستی کارگری نقش ویژه ای را ایفا میکنند.

سوسیالیسم جایگزین بربریت
ما کمونیستهای روسیه تاکید می کنیم که: درجهان اطراف ما عوامل بیشتری درجهت گسترش انقلاب که در ماهیت خود پیکار برای سوسیالیسم است در حال توسعه میباشد. سطح تکامل نیروهای مولده در برهه کنونی بمراتب بالاتر از صد سال پیش است. در صورت ایجاد شرایط سیاسی این باعث میشود که گذار به سوسیالیسم سریع تر انجام گیرد.
استثمار ، خشونت ، درندگی ماهیت ضد انسانی سرمایه داری است. سیر حوادث موضوعیت قوانین مارکسیسم – لنینیسم را اثبات مینماید. زمان سیل لجن و افترا که براین دانش بزرگ فرود آمده، را خواهد شست. پر واضع است ، که پیشرفت های اجتماعی سده 20 و دوران طولانی تحولات صلح آمیز انسانی مدیون جامعه نوین در اتحاد شوروی ودیگر دولت ها بوده است.
در شرح کتاب "چرا حق با مارکس بود" در شرایط فعلی، فیلسوف انگلیسی تری ایگلتون ( Terry' Eagleton) مینویسد: "سرمایه داری در مقیاس جهانی بیشتر از هردوران متمرکزترو درنده ترشده است، و طبقه کارگر نیز حقیقتا در تعداد افزایش یافته است. بدین خاطر آینده را میشود تصور کرد، که ثروتمند ترینها در شهرهای خود با دیوارهای بلند و حفاظت شده مخفی گردند، و میلیاردها زاغه نشین در کلبه های متعفن با حصاری از سیمهای خارداربا برجهای نگهبانی زندگی را گذران کنند. در چنین شرایطی قبول اینکه مارکسیسم تمام شده است، بمثابه این است، که شغل آتشنشانی از بین رفته باشد، چراکه، آتش افروزان مبتکرتر ومجهز تر از هر زمان گشته اند".
عدم توانایی کاپیتالیسم در حل تضادهای ماهوی خود بر همگان آشکار است. بیهوده نیست که بحران هم ایدئولوژی سیاسی و همه اقتصاد علمی نظام سرمایه داری را فراگرفت. تشدید بحران عمومی کاپیتالیسم بر لزوم گذار ساختمان جامعه نوین تاکید دارد. حکومت باید با آگاهی و شرکت توده ها به طبقه کارگر سپرده شود. مالکیت عمومی باید بر ابزار اساسی تولید استوارگردد. باید برنامه ریزی ملی براقتصاد رایج گردد. تنها بدین شکل میتوان نیروهای مولده را آزاد نمود و در جهت منافع عمومی بکارگرفت، بر عمده ترین مساله بشریت راه حلی یافت. و این تنها از طریق سوسیالیسم میسر است.
فرآیندهای ترقی خواهانه و ضد امپریالیستی در حال سرعت گرفتن است. آنها بطور عنینی به بالندگی سوسیالیسم کمک مینمایند. این گرایش با همه اهمیت خود بدون عوامل ذهنی به امر انقلاب ختم نخواهد شد. اندیشه چپ در جهان هرچه بیشتر مبرم تر و مو رد نیاز واقع میگردد- این است آن گرایش عمده عمومی. اما این اندیشه دارای انواع شکلها است، و هواداران آن گوناگون هستند. اندیشه مارکسیسم مبرم میگردد. نئومارکسیسم ترویج میشود. آنارشیستها نیز فعال میشوند. اندیشه چپ به شکلهای مختلف در محیط های کارگری و دانشجویی و دیگر روشنفکران بازتاب مییابد. مساله آوانگارد سیاسی دگرگونیهای سوسیالیستی بسیار مبرم گردیده است.
درحال حاضر در جهان بیش از صد حزب کمونیست و کارگری درحال فعالیت هستند. در پایان سالهای 1980 اکثریت آنان با مساله جدی مربوط به "پری سترویکا ی" گورباچف در اتحاد شوروی، و همچنین با ویژه گیهای انتیگراسیون اروپا و وضعیتهای دیگر برخورد نمودند. تلاش برخی از احزاب اروپایی دال بر خروج از این وضعیت با تکیه بر یوروکمونیسم به شکست منتهی گردید. انشعابات سازمانی و ایدئولوژیکی بطرز قابل توجهی از نفوذ برخی از احزاب بر توده ها کاست. باید از تضعیف قابل توجه برخی از احزاب کمونیستی بزرگ اروپا مثل فرانسه و ایتالیا نام برد. در اروپایی شرقی برخی از احزاب کمونیستی حاکم، سوسیال دموکرات شدند.
با تلاشی اتحاد شوروی ضربه محکمی بر نیروهای مترقی وارد گردید. حذف حزب کمونیست اتحاد شوروی از جنبش بین المللی کمونیستی سیستم ارتباط بین احزاب کمونیست و کارگری را نابود کرد. نیروهای راست بطور همه جانبه تبلیغات گسترده ضد کمونیستی را آغاز کردند.........
بعداز خروج از بحران پایان سده بیستم ، جنبش کمونیستی با اعتماد به نفس جانی دوباره میگیرد. حزب کمونیست روسیه خود را بخش جدایی ناپذیر جنبش کمونیستی جهانی دانسته، فعالانه در راستای احیای روابط میان حزبی شرکت مینماید. از زمان برگزاری کنگره چهارم ما ازمیهمانان خارجی در نشستهای خود دعوت بعمل میآوریم. حزب کمونیست روسیه از توسعه همکاری دوجانبه و چند جانبه در سطح گسترده حمایت میکند.
هرحزب کمونیست بر پایه ویژگیهای ملی کشوری ، با درنظر داشتن سطح توسعه اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی فعالیت خودرا سازماندهی میکند. با همه اینها، هر حزب با عضویت در جنبش بین المللی جنبش کمونیستی وظیفه اتنرناسیونالیستی خودرا انجام میدهد. ماهیت جهانی بحران اقتصادی ومالی و خشونت امپریالیسم از کمونیستها میطلبد که رابطه دیالکتیکی میان اندازه های ملی و بین المللی پیکار خود قائل شوند. تحکیم همکاری و همبستگی احزاب کمونیست وظیفه این احزاب است.

سایت حزب کمونیست روسیه: kprf.ru
برگردان: اردشیر قلندری


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست