•
سردار رسول سنایی راد، معاون سیاسی سپاه پاسداران "از این که یکی از مقام های ایران به آیت الله علی خامنه ای نامه عذرخواهی ننوشته، انتقاد کرده است". نه "سردار" سنایی راد، به قول "اصحاب کیهانی"، عددی ست در آن نظام، و نه فرمایشات ایشان در مقابل کلمات قصار "بزرگان نظام" از اهمیت والایی برخوردار باشد. من اما این "نمونه" را گرفته ام تا به مشابهات و نظایر بسیارش بپردازم، که خط و ربط نظام در چهار ماه آینده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۶ اسفند ۱٣۹۱ -
۲۴ فوريه ۲۰۱٣
سردار رسول سنایی راد، معاون سیاسی سپاه پاسداران "از این که یکی از مقام های ایران به آیت الله علی خامنه ای نامه عذرخواهی ننوشته، انتقاد کرده است". نه "سردار" سنایی راد، به قول "اصحاب کیهانی"، عددی ست در آن نظام، و نه فرمایشات ایشان در مقابل کلمات قصار "بزرگان نظام" از اهمیت والایی برخوردار باشد. من اما این "نمونه" را گرفته ام تا به مشابهات و نظایر بسیارش بپردازم، که خط و ربط نظام در چهار ماه آینده است. بعداز سی و چند سال، حالا همه به خوبی می دانند که نظرات نظام، بصورت "یکی به میخ و یکی به نعل" از زبان طیف های مختلف، از کیهان و موتلفه و بازار، تا سپاه و بسیج و اعمه ی جمعه و روسای "قوه"ها و نهادهای رنگارنگ "نظام"، بر منابر و معابر سراسر جمهوری، از مشهد و خراسان تا اهواز و خوزستان، از تبریز و آذربایجان تا سمنان و کرمان، گوش تا گوش شنیده می شود، یکی می گوید، یکی پند می دهد و بر حذر می دارد، یکی هشدار می دهد، یکی رمالی و پیش بینی می کند، یکی تایید می کند و دیگری تکذیب می کند، شتره نمدمالی می کند و... تا مثلن جهان از "پیچیدگی سیاست آخوندی" دچار "سرگیجه" شود، و انگشت به دهان بماند که عجب ذکاوتی! به راستی هم! مادر در این مواقع می گفت؛ "از شجاعت سگمونه که شغال تو کاهدونمون (مرغدانی) لونه کرده"!
باری، پس از فرمایشات گهربار "رهبر" در نقد روسای دو "قوه" ("قوه ی باء" قوه ی چهارم است) طبق معمول برادران لاریجانی پوزش نامه ی از قبل آماده شده را "تقدیم" کردند، تا مثل گذشته دست و پای رییس "قوه ی دیگر" را در پوست گردو بگذارند و مثلن برایش "پاپوش" درست کنند. حضرت هم طبق معمول دیر جنبید و "دم" لای تله ی جماعت داد. چند نفری در مجلس و نماز جمعه و جاهای دیگر "قر" زدند، تا صدای "سردار" سنایی راد هم درآمد. اما چرا این یکی که در جمع فرماندهان سپاه استان سمنان! افاضه ی کلام کرده، مورد نظر است؟ چون حکایت از ترفندی "نخ نما" می کند. اول از همه این که چرا باید از "رهبر" عذرخواهی کرد؟ مگر رهبر نقش "هدایت" و راهنمایی ندارند؟ مگر ایشان در "نظام" دموکرات اسلامی "کاره"ای هستند؟ مگر خودشان نفرموده اند که "من در کارها دخالت نمی کنم"؟ مگر قرار نیست در این "مردمسالاری دینی" آزادی باشد و "قوه"ها مستقل "عمل" کنند؟ اگر "رهبر" همه کاره اند و تصمیم بگیر، پس وزیر و وکیل کیستند و چه کاره اند؟ مشتی "انعام"؟ که به قول آقای علی مطهری (اصولگرای اصلاح طلب!) "اگر می دانستیم آقا مخالف اند، امضایمان را پس می گرفتیم"! زکی (ببخشید، زهی) به این استقلال رای و تفکیک قوا! در ثانی، اگر قرار است "عذرخواهی" شود، چرا از "رهبر"؟ پس "امام زمان" چه کاره اند؟ ثالثن، هیچ کس دیگر نبود که مدعی شود؟ "سردار سنایی راد" که میان "سرداران" هم "گل قالی"ست؟
ترفند دیگر که از شدت استعمال "نخ نما" شده، نام نبردن از "طرف مربوطه" است. کودکان دبستانی وقتی قهر می کنند، اسم طرف را بر زبان نمی آورند، یعنی که "قابل" نیست! ترفندی که حضرت رهبر بیش از همه بکار می برد، مثلن می گوید؛ "وزیر خارجه ی قبلی بی تجربه ی آمریکا"! یعنی "خانم کلینتون"! اولن زن است، پس دون شان "رهبر نظام" است که نامش را بیاورند. تازه شم، اگر بگوید "هیلاری کلینتون" به اعتبار خانم کلینتون اضافه می شود، و این برای "جاهل افت است"! سردار سنایی راد هم می گوید؛ "کسی که مدعی ست به رهبر ارادت دارد و ...". در نظام جمهوری همه ی لقمه ها را باید دور سر و گردن چرخاند. "سردار" اما "روانشناس" هم هست (حتمن "دکترا" هم دارد) می فرماید؛ "در روان شناسی سیاسی، فردی که دچار خودشیفتگی سیاسی می شود و خود را برتر از دیگران می داند، نقدپذیر نیست"! انگلیسی زبان ها ضرب المثلی دارند معادل "دیگ به دیگ" خودمان که می فرماید؛ Look who is talking!
"سردار" سپس در تقریر "ابهت رهبر" به کسانی که "دچار انحراف آشکار" شده اند و نمی توانند "به این تناقض پاسخ بدهند" و "به دنبال حفظ قدرت بهر قیمتی هستند" (برگردید به ضرب المثل بالا) می فرمایند؛ "در قضیه اخیر هر شخصی که تأثر آیت الله خامنه ای را دیده باشد، باید بلرزد"! این که انتصاب این سردار به این سمت، در همین دو ماه پیش هم سر و صدای چند قبیله از قبایل قدرت جمهوری را در آورد، علتش "ذوب بودن ایشان در ولایت" است چرا که از زمانی که رییس جمهوری نظام، عبارت "برادران قاچاقچی خودمان" را بکار برد، سردار از زمره مخالفان سرسخت رییس جمهور شد! (چرایش را خودتان پیدا کنید). بهرحال گفته اند این انتصاب هم در مقابل انتصابات اخیر رییس جمهور، جزو تنظیم آرایش و تدارکات انتخابات آینده است!
این که چرا از همه طرف، حتی افراد دست دوم و سومی چون "سردار سنایی راد" مشغول "در کردن توپ" بطرف رییس "دولت عدالتخواه" اند، حکایت از آن دارد که چهار ماه پر هیجانی در پیش داریم. چهارماهی که ظاهرن از این نمایشات "بقال بازی" کم نخواهیم داشت. چون رییس جمهور و شرکاء خوب می دانند که با بی خاصیت شدن "دولت عدالتخواه" در مرداد ۱٣۹۲، بلایی صد چندان بدتر از "اصلاح طلبان" در انتظارشان است. آقای مشائی هم اعتراف کرد که موجودی ما "عدم ماست"! اگر دو رییس جمهور قبلی، یکی به دلیل زیر بغل داشتن پرونده ی همه، از بالا تا پایین، در "شورای مصلحت" به حبس خانگی دچار شده، و رییس جمهور اصلاح طلبان به اعتبار "قایم موشک" بازی هایی نظیر "صندوق رای دماوند"، قسر در رفته، "گروه انحرافی" اما "گونی گونی پرونده" دارد که اگر به سلامت به "پایان دولت" برسند، یکی یکی را به همسایگی اصلاح طلبان، به اوین خواهند برد. همین چند کلام "آقا" در باره ی "خلاف شرع" و خلاف اخلاق بودن کار رییس جمهور در مجلس، کافی ست که حضرت را پس از خلع از ریاست جمهوری، از "میان تنه" آویزان کنند! رییس جمهور هم که از همین "نظام" است، و با سلام و صلوات "رهبر و شرکاء" سر سفره "نفت" دعوت شد و "سر کار" ماندنش برای نظام، کلی هزینه برداشته، می داند که "سیب نظام" را خورده و حالا حالاها باید "ابریشم" بدهد! این است که از این ریسمان های باقی مانده، در این چهارماهه دست نمی کشد. دکتر هاله می داند که "اخطار"های چپ و راست اطلاعات و سپاه و بسیج که انتخابات آینده "فتنه ای" دیگر است که این بار از "داخل" روشن می شود و غیره، خط و نشانی ست که بدنه ی "امنیتی" نظام برای چهار ماه آینده کشیده است. بعید نیست آقای احمدی نژاد که ناگهان خواب نما شده و نگران "مردم"، برنامه ها در کیسه داشته باشد، مثلن برخورد با شورای نگهبان پس از رد صلاحیت ها! یا جنگ و دعوا با قوه ی "مهندسی نظام" و انتخابات، بر سر نظارت بر صندوق ها. اینها همه بستگی دارد که چه کسانی نامزد شوند، چه کسانی تایید صلاحیت شوند و... "اصلاح طلبان" خارج نشین چه توصیه کنند! مثلن تشویق و ترغیب به "مذاکرات محرمانه" با آمریکا!
اما این جنگ سرد از کجا و چگونه شروع شد؟ به گمان من اولین علتش "خام" بودن "دکتر هاله" بود. این رنگرز "بلوف کار" ابتدا به خیال آن که "جمهوری اسلامی" هم "شهری" است و او "عیاری"ست که تیغ به دست آمده تا "نظام" را حجامت کند، و از این گونه "توهمات" که هنوز هم دست از سرش برنداشته، با های و هوی پرید وسط میدان و شعار داد که نفت را می برد سر سفره ی مردم، با "فساد" می جنگد، از "بالا" شروع می کند، یا به قول جنتی، از "گردن کلفت ها"، این بود که ابتدا زد به خیمه ی "شیخ مصلحت". اما چهار سال گذشت تا دریابد از هر کوچه ای برود، می خورد به "بیت رهبری"! تجربه ی چهار ساله سبب شد تا در تنفیذ دوباره، بجای دست رهبر، کتف حضرت را ببوسد، اما با "پیزر لای پالان" گذاشتن قبایل قدرت به پیش کسوتی حضرت رهبر، دکتر هاله خیال کرد در این بیشه "پلنگی"ست. تا جاهایی هم که داستان انتخابات ٨٨ "کش" پیدا کرد، کرکری خواند. تا آن که زائده های بیت رهبری دریافتند اگر به این شکل پیش برود، دکتر هاله و شرکاء امتیاز می گیرند و اصولگرایان پیوسته تضعیف می شوند، مضافن این که دکتر هاله به سرمایه ی ملی و با سفرهای استانی و "جنقولک بازی"های مشابه، در شهرهای کوچک و روستاها مشغول "یارگیری" بود. این است که ناگهان دستور "حصر رهبران جنبش سبز" صادر شد تا اصول گرایان فرصت تجدید قوا داشته باشند و هم و غمشان صرف ترمیم و زخم بندی شود. داستان تغییر وزیر اطلاعات هم از همین قماش بود؛ گروه "عیاران" قوه ی اجرایی می خواست یکباره وزارتخانه ی کلیدی "امنیت نظام امنیتی" را قبضه کند و "رهبر" دریافت که شوخی شوخی دارد جدی می شود. چون بهرحال انتخابات مجلس هم در راه بود. از همان جا بود که دکتر هاله و شرکاء دریافتند که "سرنا را از سر گشاد زده اند". با قهر یازده روزه هم فرصت های از دست رفته بازنگشت. دکتر ماند و هزار "وعده" که یکی هم وفا نشد. جماعت چنگال فروبرده در قدرت هم برای کوبیدن رقیب داخلی و از میان بردن "پوپولیسم" دکتر هاله، از همین نقطه ضعف استفاده کردند. خطر "فتنه" تبدیل شد به خطر "گروه انحرافی"، و از هر سو توپیدن به وعده های "وفانشده"ی دولت عدالتخواه، و آمار را یکی یکی به دست "اصلاح طلبان" فاش کردند تا از آن طریق دولت عدالتخواه را رسوا کنند، و از محبوبیت دکتر هاله در بین عوام، بکاهند. آمار "پنهان" از جعبه ها در آمد و سوال از دولت عدالتخواه، "آزاد" شد؛ بیش از نیمی از درآمد نفت صد ساله، در این چند ساله به جیب کی ریخته شده؟ باعث و بانی پول های گمشده و حیف و میل شده کیست؟ اگر دهن کجی های رییس جمهور نبود، دعوای هسته ای به "تحریم" نمی کشید و از این قبیل... گشاد بازی های دولت عدالتخواه، که تا آن زمان به بهانه ی "بگذارید دولت کارش را انجام دهد" و "اینقدر کش ندهید" و "از دولت خدمتگزار ایراد نگیرید" و غیره، "ماستمالی" می شد، ناگهان به "سولاخ"های دولت تبدیل شد. دکتر هاله که هم چنان می پنداشت، و می پندارد که اگر "می گذاشتند"، کارهایی صورت می داد (فلسفه ی نظام؛ "اگر دشمن بگذارد") خواست که با "بدل کاری" چند "سنگ" بیاندازد و "مخالفان" را "فتیله پیچ" کند. اما هر بار یک "سرفه" کرد، سه پرونده ی چاق و چله برای خود و یارانش سر علم کردند. "آقا" هم به ملاحظه ی دهان گشاد رییس جمهور، توصیه کرد که استیضاح نکنید، مخالفت ها را "عیان" نکنید، مبادا ناگفته ها گفته شود. دکتر هاله دریافت که این "میان داری" برای وقت کشی ست تا این چند ماهه به سلامت بگذرد، چون "آقا" که کلی بابت پشتیبانی از رییس جمهور هزینه داده بود، نمی خواست نظر آقای کروبی و دیگران درست از آب درآید و دولت "عدالتخواه" بیش از موعد مقرر "سقوط" کند. (آقا همین طوری هاست دیگر. اگر بی بی سی بگوید روز دوشنبه کار سعید مرتضوی تمام است، آقا مملکت را بهم می ریزد و تا خود جهنم هم می رود، تا دماغ بی بی سی بسوزد. به این می گویند "سیاست پخته"، نه مثل هیلاری کلینتون "بی تجربه").
خلاصه این که قوه ی اجرائیه می خواهد رهبری و شرکاء را مانع شکست ها جلوه دهد، و "نظام" هم مدعی ست که اهالی "فتنه" و "گروه انحرافی" و "دشمن" نمی گذارند. این است که ایرادهایی که موسوی و کروبی و دیگران در تمام این سال ها به دولت عدالتخواه می گرفتند، به شکلی دیگر از جیب و بغل اصولگرایانی در آمد که تا دیروز، پشتیبان "دکتر هاله" بودند. کار بجایی رسید که پشم و پیلی رییس جمهور، از "مصباح و شرکاء" تا "کوچک زاده"، دانه دانه ریزش کرد. دکتر هاله که حالا "زخمی" شده، این "خال" را نخوانده بود که کعبه و بتخانه بهانه است، مقصود "قدرت رهبری" در منطقه است که "آیت الله" و "روضه خوان" و "اصولگرا" و "اصلاح طلب" را به "وحدت کلمه" با "درآمد نفت" رسانده، طوری که اینها حاضرند مردم و مملکت را به هوس "امام راحل" به منجلاب بکشانند تا آنجا که "حفظ سوریه را واجب تر از حفظ خوزستان" می شمارند. منتهی کوچک ابدال های رسوا نظیر "شیخ طائب" نمی دانند که "مباحث خصوصی" را نباید به گوش نامحرمان (بخوان مردم) رساند!
باری، دکتر هاله گوشه ی رینگ مانده و فرصت چند ماهه ای دارد تا ثابت کند دیگی که برای او نمی جوشد، بهتر که سر سگ در آن بجوشد. این است که وعده می دهد که "اتفاقاتی در راه است" و "زنده باد بهار"، و مرتضوی را کنار خود می نشاند یعنی که آزادش کردیم! حالا بی بی سی بنویسد "مرتضوی دوشنبه محاکمه می شود". یکی گفت اگر سعید مرتضوی محکوم شود، ریشم را دو تیغه می کنم! یکی هم گفت؛ "عیدانه ی ٨۵ هزار تومانی از فردا قابل برداشت است"! "زنده باد نوروز"! گفت شنیده ام فردا شب "پلوپزان" است. گفت به من چه! گفت شنیده ام که تو هم دعوت داری. گفت پس به توچه!
|