آیا به موازات جنگ لبنان خطر حمله نظامی به ایران فزونی میگیرد؟
مصاحبه هفته نامه فرایتاگ با محسن مسرت استاد علوم سیاسی و کارشناس خاورمیانه
هفته نامه آلمانی فرایتاگ
- مترجم: حمید بهشتی
•
حاکمیت ایران بیشتر به این تمایل دارد که حزبالله را به اعتدال دعوت نماید، تا تبلیغات غرب را مبنی بر اینکه توسط حزبالله جنگی را علیه اسرائیل به راه انداخته است، خنثی نماید. سیاستمداران مجرب ایران بهخوبی میدانند که کشورشان در معرض خطر جدّی قرار دارد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣۰ مرداد ۱٣٨۵ -
۲۱ اوت ۲۰۰۶
www.freitag.de
فرایتاگ – آیا جنگ لبنان موجب سخت شدن موضع ایران در مسأله اتمی است؟
محس مسرت – بیم آن میرود که چنین باشد. زیرا حزبالله فقط مورد حمایت ایران نمیباشد، بلکه برای ایران وزنهای نظامی نیز به حساب میآید که موجب برقراری تعادل قوا در مقابل قدرت نظامی برتر که اسرائیل باشد، میگردد. اگر قرار باشد، همانگونه که اسرائیل از مدتها پیش برنامهریزی نموده است، حزبالله حذف گردد، در این صورت در دستگاه رهبری ایران گروهی مسلط خواهند شد که معتقدند ایران نباید گزینش تسلیحات هستهای را رها نماید. لذا رابطه مستقیمی میان مسأله هستهای ایران و مسأله لبنان میباشد.
- این بدان معنا است که رهبری ایران اقرار میکند، که عدم چشمپوشی این کشور از غنی سازی اورانیوم به دلیل اینست که نمیخواهد گزینش استفاده تسلیحاتی را کنار بگذارد.
- من برداشت دیگری دارم. زیرا ایران همچنان اعلام خواهد کرد که غنیسازی اورانیوم را بخاطر تولید نیرو، ضروری دیده و از این حق خویش صرفنظر نخواهد کرد.
- شورای امنیت سازمان ملل به ایران تا ٣۱ ماه اوت فرصت داده است تا درباره پیشنهاد توافق مطروحه درباره مشکل هستهای تصمیمگیری نماید. به نظر شما تصمیم ایران چگونه خواهد بود؟
- این بستگی دارد به شرایط مطروحه در آن پیشنهاد توافقی. اگر ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا واقعاً اساس جدیدی در پیشنهاد خویش ملحوظ کرده باشند، در اینصورت دلائل ممکن برای رد کردن آن، کمتر به لحاظ استدلالی قابل طرح بوده و بیشتر جنبه حفظ آبرو خواهند داشت. البته این امکان هم وجود دارد که آمریکا و دول سه گانه اتحادیه اروپا ، یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان مجددا توافقهائی ظاهری مطرح نمایند و این بدون برو برگرد موجب پاسخ منفی ایران خواهد گشت. از قرار معلوم احتمال این گزینش بیشتر است. علی لاریجانی در بیانیه اخیر خود این مطلب را تأیید کرده است. حال اگر تا ٣۱ ماه اوت قرار باشد تصمیمی از جانب ایران گرفته شود، به نظر من این موجب خواهد شد که فشار بر ایران فزونی یافته و به لحاظ افکار عمومی زمینه برای ایجاد درگیریهای آتی آماده گردد.
- آیا منظور شما آنچنان قطعنامهای از جانب سازمان ملل است که مبتنی بر فصل هفتم منشور این سازمان بوده و به واسطه آن استفاده از قدرت نظامی را به عنوان آخرین وسیله مجاز می شمارد؟
- بله، اما این بستگی دارد به آنکه تا چه میزان چین و روسیه پایداری نمایند و همچنان در مقابل استفاده از این وسیله نهائی مقاومت کنند.
- آیا به موازات جنگ لبنان مجددا خطر حمله به ایران رو به فزونی است؟
- بیم آن میرود که چنین باشد. اتهامات شدیدی که از جانب اسرائیل و آمریکا به ایران وارد می شود که حزبالله را تحریک کرده و میگرداند، ممکن است برنامهریزی روانی باشد برای طرح B و برای وضعی که روسیه و چین در شورای امنیت همچنان مقاومت نماید. در اینصورت امکان حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران، بدون آنکه قطعنامهای از سازمان ملل در دست داشته باشند، وجود دارد، البته با حمایت فعال و یا منفعل انگلستان و شاید هم آلمان.
- آیا این تبیینی برای رویکرد آشتیناپذی که آمریکا فعلا در حمایتش از اسرائیل دارد، نیست؟
- البته که هست، اما ارتباط شدیداً صمیمانه این دو کشور را باید مورد بررسی قرار داد، بدین قرار که بدون اسرائیل به عنوان متّحد طبیعی آمریکا در منطقه، هیچ پایگاهی برای حاکمیت آمریکا در خاورمیانه باقی نخواهد ماند و آمریکائیان نیز بدون اسرائیل با موقعیت نظامی برتر خود در منطقه مجبور خواهند بود از هژمونی خود در منطقه صرفنظر نمایند. در مقابل آن، اسرائیل بر این باور است که به نوع بنیادی وابسته حمایت از آمریکاست. به نظر من این وابستگی دو طرفه آنچنان بنیادین است که آمریکا به خاطر یک چنین متّحدی که در آینده نیز باید همچنان از برتری قدرت نظامی برخوردار باشد، از هیچ کردار بیشرمانهای نیز خودداری نخواهد کرد.
- آیا به نظر شما توافق دوجانبهای قابل تصور است که غرب حاضر به دادن امتیازاتی به ایران در قبال مسأله هستهای باشد در صورتیکه ایران به حزبالله دستور دهد که اسلحههایش را در لبنان بر زمین گذارند؟
- به عقیده من ایران نمیتواند به سادگی به حزبالله دستور دهد، زیرا حزبالله با وجود تمامی ارتباط محکمی که با ایران دارد، بیش از آنها مستقل و متکی بر خویش است که بدینگونه عمل کند. با اینحال این موضوع بسیار مهمی است. برداشت من اینست که حاکمیت ایران بیشتر به این تمایل دارد که حزبالله را به اعتدال دعوت نماید، تا تبلیغات غرب را مبنی بر اینکه توسط حزبالله جنگی را علیه اسرائیل به راه انداخته است، خنثی نماید. سیاستمداران مجرب ایران بسیار بیمناکاند از اینکه در جبههای سوّم قرار گیرند. آنها با مشاهده غرور بینهایت آمریکا و اسرائیل در عملکرد آن دو، بهخوبی میدانند که کشورشان در معرض خطر جدّی قرار دارد.
- شما لفظ جبهه سوم را بکار بردید. جبهههای اول و دوم کجا بودند؟
- جنگ اسرائیل با حمس جبهه اول است؛ جنگ اسرائیل با حزبالله جبهه دوم بوده و جبهه سوم ایران خواهد بود در مقابل اسرائیل به اضافه آمریکا.
- سه جبههای که کنترل آنها برای حاکمیت ایران، چنان که از قرائن بر میآید، خارج از توان آنهاست.
- به گمان من نیز چنین است. بگذریم از اظهارات اغراقگویانه رئیس جمهور احمدی نژاد که مسلماً در تهران همه تصمیمها را او نمیگیرد. کسان دیگری نیز در اتّخاذ تصمیمات موثر بوده و آنها خیلی بیش از آن واقعبین هستند که نبینند چه خطراتی در جنگ لبنان برای ایران نهفته است.
- مگر در حال حاضر دیگر از چیزی نیز میتوان جلوگیری کرد؟ با توجه به شدت عملی که اسرائیل به خرج می دهد، اعتدال در عکسالعمل حزبالله فایده چندانی نخواهد داست – هدف آنها تسلیم شدن حزبالله است. به نظر شما انگیزه تحریک اسرائیل از جانب حزبالله چه بوده است؟
- من فکر میکنم یک انگیزه منطقی در کار بوده است. با گروگانگیری آن دو سرباز اسرائیلی قصد حزبالله پشتیبانی از حمس بود. به یاد داشته باشیم که فلسطینیها در سرزمین زیر نفوذ خود در چه وضعیتی بودهاند. اتحادیه اروپا پرداختهای خود به فلسطینیها را قطع کرده و بدینوسیله آنها را به جان یکدیگر افکنده بود. روشنتر بگویم، به نظر من یک ارتباط مستقیمی میان سیاست اتّخاذی اتحادیه اروپا در قبال فلسطینیها و اوجگیری برخوردها در نوار غزّه وجود دارد. شاخه سیاسی حمس تحت چنین شرایطی در اواخر ماه ژوئیه با دوراندیشی کافی حاضر به امضا کردن نوشته ۱٨ مادّهای مِردان برتولی و سایر سیاستمداران فلسطینی شده بود که مانند آنها اسرائیل را بطور غیرمستقیم بهرسمیت بشناسد و بدینترتیب از جنگ داخلی جلوگیری نماید. اما شاخه نظامی آن حاضر نبود بدین امر تن در دهد. به همین جهت نیز به گروگانگیری آن سرباز اسرائیلی موسوم به گیلاد شالیت دست زد. به دنبال آن، پس از آنکه ارتش اسرائیل در نوار غزّه به خشم خویش میدان داد، اینجا برای حزبالله همدردی با حمس تبدیل به مشروعیت خود در انظار طرفداران سرسختش شد، زیرا حمس نزدیکترین متحد طبیعی حزبالله به حساب میآید و لذا رهبری حزبالله نمیتوانست حملات خانمانسوز اسرائیل به عزّه را نادیده بگیرد.
- و این بهانهای به دست اسرائیل داد تا در جبهه دوم در مقابل لبنان وارد به جنگ شود.
- همینگونه است که گفتید. اما من این را نیز بدان بیافزایم که بدینترتیب حمس و حزبالله مشکل موجود میان اسرائیل و فلسطین را به آن میدان سیاسی انتقال دادند که محل رسیدگی بدان نیز همین میدان سیاسی است. زیرا بخوبی قابل تشخیص است که تا چه میزان درگیری سوریه و اسرائیل و نیز درگیری ایران و اسرائیل با درگیری فلسطین به همدیگر گره خوردهاند. به همین جهت هم راه حلهای مجزّا در رابطه با حمس یا حزبالله جواب نمیدهند. وضع حاضر یک بار دیگر به ما نشان میدهد که راهیابی برای کلّ مجموعهی منطقه دارای چه میزانی از اهمیت میباشد. و این تنها با تشکیل کنفرانس دائمی در زمینه همکاری و امنیت مشترک برای خاورمیانه و خاور نزدیک عملی است. تا زمانیکه این کنفرانس بوجود نیاید، دائماً این درگیریها تجدید شده و هنوز یکی تمام نشده ، درگیری بعدی آغاز میگردد.
- نظر شما در باره اتهام وارده از سوی فرماندهی قوای اسرائیل چیست که مدعی شد حزبالله مردم را در جنوب لبنان سپر بلای خود کرده است؟
- تا کنون اسرائیل هیچگونه دلیلی برای این مدعای خویش نتوانسته است ارائه کند. زیرا ارتش آنها با عکسبرداریهای هوائی که روزانه از لبنان میکنند، اگر دلیلی در این زمینه در دست میداشت، به سادگی میتوانست آنرا رو کند. علاوه بر این به عقیده من این ادعاها بدین دلیل نیز فاقد صحت میباشند، که مردمی که در جوار پایگاههای موشکهای حزبالله زندگی میکنند – اگر چنانچه این موشکها از مناطق مسکونی آنها پرتاب میشدند، میدانستند که اینکار برای آنها موجب خطر بوده و لذا آن مناطق را ترک میگفتند. این ادّعائی که اسرائیل مطرح میکند، از هر نظر که فکر کنید با عقل جور در نمیآید و تنها بدین خاطر عنوان میگردد که آواره نمودن صدها هزار لبنانی و کشتار زنان و کودکان را به لحاظ اخلاقی برای خود توجیه کنند.
- آیا با پیشروی اسرائیلیها در لبنان امکان وجود کشور فلسطینی رو به صفر میرود؟
- در کوتاهمدت، بله. اما به نظر من درست در حال حاضر اراده فلسطینیها و نیز عربهای رادیکالیزه شده و مسلمانان منطقه، بینهایت قوت یافته که تسلیم نگردند. چرا که هویّت و کرامت انسانی اهالی منطقه به بازی گرفته شده است ، منطقهای که دارای تاریخی افتخارآمیز است. جنگ لبنان به هیچ وجه ضرورت یک راه حل درازمدت را مرتفع نمیسازد، بلکه ارتباط موجود میان محورهای متعدد درگیری موجب میگردد که ضرورت یک چنین راه حلی بیش از پیش نمایان گردد. پرسش اینجاست که آیا در غرب به اندازه کافی سیاستمداران واقعبین و با جرأت وجود دارد که بهدنبال چنین راه حلّی باشند؟
- آیا تجدید حیات شورای چهارگانه خاور میانه، متشکل از آمریکا، روسیّه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد، که وزیر خارجه سابق آلمان، یوشکا فیشر پیشنهاد آنرا داده است، راهی بدین سو میباشد؟
- سئوال این است که این شورای چهارگانه چه وظیفهای را میبایست بهعهده گیرد؟ آیا همانگونه که در سابق عمل مینمود، به راه حل بیخاصیت موسوم به رٌد مَپ Road Map پای بند بماند؟ که آنرا باید کنار نهاد. رُد مَپ چیزی بهجز یک طرح اسرائیلی نبود. بر طبق این طرح، فلسطینیها میبایست اول از بهکار بردن تنش خودداری نمایند و با به رسمیت شناختن اسرائیل بسیار به تمکین افتند ، در حالیکه اسرائیل پذیرش کشور فلسطین را، آن هم به سان تنی بدو سر ، فقط به عنوان یک گزینش ممکن میپذیرفت. فیشر میبایست بالاخره این را درک کند که ادامه کمک بدون قید و شرط به اسرائیل، این کشور را در ادامه سیاست اعمال زور و خشونت خود گستاختر میکند. و این نهایتاً به فاجعه میانجامد، فاجعهای که فاصلهمان با آن بسیار اندک است.
- هنگامیکه سخن از حمایت تقریباً بی چون و چرای آمریکا از اسرائیل به میان میآید، بلافاصله باید بدان افزود که موضع رسمی آلمان تفاوت بسیار ناچیزی با آن دارد. دلیلی آن چیست؟
- دلیل آن اینست که دولت آلمان و به عبارت دیگر خانم مرکل و آقای اشتاینمایر و نیز شماری از سایر سیاستمداران SPD تصمیم گرفتهاند که با ایالات متحده آمریکا در کلیه مسایل مربوط به سیاست خارجی، وحدت عمل نشان دهند، به ویژه در زمینه امور مربوط به خاور میانه و خاور نزدیک. و این معنی دیگری نمیدهد بهجز اینکه نسبت به نظام هژمونیطلب آمریکا تمکین نمایند.
مصاحبه کننده: لوتس هردن Lutz Herden
آنچه تا کنون از پیشنهاد توافق با ایران به اطلاع عموم رسیده است بدین قرار میباشد:
- پذیرش حق ایران به استفاده از انرژی هستهای،
- عرضه نمودن یک دستگاه رآکتور هستهای مبتنی بر آب سبک،
- تأمین نیروگاه هستهای ایران با میلههای سوخت هستهای،
- مجاز شمردن ایران به فعالیت مجدد غنیسازی، به شرط کنترل دائم آن،
- وارد کردن ایران به سیاست امنیت منطقهای،
- گسترش روابط تجاری با ایران بهگونهای که ایران در رابطه با گمرک همانند سایر اعضاء سازمات تجارت جهانی، طرف معامله گردد،
- حمایت از سرمایهگذاری و همکاری در صنایع نفت و گار و نیز در انتقال تکنولوژی به ایران.
_____________________________
* محسن مسرت استاد سیاسی در دانشگاه Osnabrueck ، فعال سیاسی در جنبش صلح و از بنیانگذاران جمعیت ائتلاف حامی زندگی و صلح Koalition fuer Leben und Frieden ، صاحب شماری تألیفات در زمینه روابط اقتصاد بینالملل، خاور نزدیک و خاورمیانه و نیز پژوهشهائی در رابطه با صلح و درگیری میباشد. از جمله جهانی شدن و تداوم - عناصر نظام جهانی، نظام جهانی آمریکائی – هژمونی و جنگ بر سر نفت – سردرگمی رفرم اکولوژیک مالیاتی (در آلمان)
|