قطع امید از مصالحه، بزرگترین نتیجه مذاکرات اتمی
یونگه ولت ـ کورت ولینتین- ترجمه رضا نافعی
•
وقتی «خوش بینان» ایرانی وضع را چنان ترسیم می کنند که گویا طبق پیشنهادهای تازه حق ایران برای غنی سازی زیر ۲۰ درصد برسمیت شناخته شده، کلیه خواست های دیگر گروه ششگانه لغو، پرونده ها بسته و کلیه تحریم ها گام بگام ملغی خواهند شد، یا دچار اشتباه شده اند و یا عمدا حقیقت را کتمان می کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ اسفند ۱٣۹۱ -
۱۵ مارس ۲۰۱٣
آیت الله خامنه ای رهبر ایران، برای دومین بار در یک ماه، با اظهارات سیاستگران ایرانی که در مورد مناقشه بر سر برنامه اتمی ایران نقشی جدی ایفا می کنند برخوردی انتقادی کرد. او بار دیگر ترجیح داد با چند روز فاصله در مباحثات جاری شرکت کند و نظرات خود را بیان دارد.
ابن بار سخن بر سر دیدار نمایندگان ایران با گروه 5+1 است که در روزهای 26 و 27 فوریه در آلماتا پایتخت قزاقستان صورت گرفت. پس از مذاکرات سعید جلیلی رئیس هیئت نمایندگی ایران گفت چند مورد از پیشنهاد های طرف مقابل «واقع بینانه تر» از گذشته بود و به مواضع ایران نزدیک شده است. این «گامی مثبت» است، «هرچند که هنوز راهی دراز در پیش داریم». علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، با نوعی شور و شعف، دیدار الماتا را «گامی بلند» و «نقطه عطف» خواند. او نسبت به روندی که آغاز شده «خوش بین» است و روندی که به نتایجی خواهد رسید که «برای هر دو طرف بهترین است». رسانه های ایرانی با شور تمام ادعا کردند که گروه ششگانه از مواضع سخت خود در گذشته عدول کرده است، و فورا هم دلیلش را ارائه کردند و نوشتند: غرب مجبور شد بپذیرد که راهبرد تحریم ها شکست خورده و تجاوز نظامی هم باتوجه به قدرت نظامی ایران غیرممکن است.
این نوع جو سازی های دور از واقعیت در ایران به هیچ وجه نه تازگی دارد و نه کم اتفاق می افتد، بلکه مانند یک بیماری مسری هر چند وقت یکبار ناگهان شایع می شود. مثلا رسانه ها ایرانی در ماه مه 2012 پس از مذاکرات استانبول (14 و 15 آوریل) و مذاکرات بغداد (23 و 24 ماه مه) خبر بکلی بی اساس پیروزی را منتشر کردند با این ادعا که گروه ششگانه مجبور شده است حق ایران را به غنی سازی اورانیوم برسمیت بشناسد. بر اساس این خبر بی اساس عده زیادی از نماینگان وراج مجلس، که در سیاست عملی کشور نقش چندانی ایفا نمی کنند، به نطق آمدند. از جمله زهره الاهیان که ادعا کرد: «غرب تشخیص داد که زبان زور و تحریم علیه ایران بی فایده است.»
در چنین مواردی از در هم آمیختن توصیف دشمن بر حسب توهمات دلخواسته و خودبزرگ بینی مبالغه آمیز ملغمه جالبی پدید می آید. سخنان خامنه ای، برغم طولانی بودن آخوندی و بیان مکرر یک مطلب، گاه و بیگاه بر پایه مناسبات واقعی قرار دارند. سخنان خامنه ای در مورد دیدار قزاقستان و سیر آتی مذاکرات چون آب یخی بود که بر شعله های سرکش انتظارات ریخته شد. بنا به نوشته های رسانه های ایرانی، در سخنانی که او در برابر مجلس خبرگان بیان کرد، ـ سخنانی که متاسفانه ترجمه انگلیسی آن ارائه نشده ـ گفته است تغییراتی که در مذاکرات الماتا در مواضع کشورهای ششگانه داده شده؛ اندک و ناچیز هستند. گروه ششگانه فقط بخش ناچیزی از حقوق ملت ایران را برسمیت پذیرفته است. دور بعدی مذاکرات که قرار است در الماتا برگزار شود آزمونی خواهد بود برای سنجش صداقت کشورهای غربی.
تغییر رژیم
خامنه ای در همین رابطه نظری را که بارها ابراز داشته تکرار کرد و گفت هدف واقعی غرب برنامه اتمی ایران نیست بلکه تغییر رژیم به هر قیمت است. حتی اگر ایران تسلیم شود و تمام خواست های غرب را بپذیرد نیز از خصومت غرب کاسته نخواهد شد، بلکه برعکس آن را نشان ضعف خواهد دانست.
در ماه فوریه «رهبر» طی چند سخنرانی علنی مخالف صریح خود را با مذاکرات مستقیم با دولت آمریکا، تحت شرائط حاضر اعلام کرد. انگیزه این بیان نیز اظهارات «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا در حاشیه کنفرانس امنیت مونیخ، در 2 فوریه، بود. گرچه سخنان بایدن در باره چنان مذاکراتی در واقع بیشتر منفی بود تا مثبت، ــ که گفت اگر نیت ایران «جدی» باشد ـ برخی از سیاستگران ایران از جمله، بازهم صالحی، آن را فورا به «پیشنهاد مذاکرات» تعبیر کرده و با نامیدن آن بعنوان «گامی در جهت درست» از آن استقبال کردند.
آیت الله خامنه که تا روز 7 فوریه نظر خود را اعلام نکرده بود در سخنانی که خطاب به افسران نیروی هوائی بیان کرد، بدون آن که از کسی نامی ببرد، همه کسانی را که از روی ساده لوحی و یا داشتن نیات پنهانی و بدخواهانه به «پیشنهاد» آمریکا ابراز علاقه کرده بودند مورد انتقاد قرار داد. او گفت «مذاکرات با آمریکا مسئله ای را حل نخواهد کرد». باراک اوباما در سال 2009، اندک زمانی پس از آغاز زمامداری تمایلی به بهبود مناسبات نشان داد، انتظار می رفت که پس از بیان آن سخنان گامی عملی در این جهت برداشته شود، که نشد. نه تنها نشد بلکه سیاست خصومت ورزی ادامه پیدا کرد و سرانجام دانشمندان ایرانی را نیز بقتل رساندند.
اصولا گفتگوی مستقیم تنها در وقتی می تواند معنا پیدا کند که هر دو طرف حسن نیت داشته باشند و یکی نخواهد دیگری را فریب دهد. ولی دولت آمریکا اسلحه را رو به ایران گرفته و تهدید می کند که تیر را خواهد انداخت. تهدید و پیشنهاد ظاهری برای مذاکرات هم آهنگ نیستند. موضوع برای خامنه ای آنقدر با اهمیت بود که او در 16 و 17 فوریه در مجامعی در تهران و تبریز با تفصیل در باره آن صحبت کرد. قبلا در 10 فوریه در تظاهرات بزرگی که بمناسبت سالروز انقلاب برپا شده بود قطعنامه بتصویب رسید که در آن آمریکا بعنوان «دشمن درجه یک» محکوم شده و مذاکرات با دولت آمریکا بعنوان خدعه محکوم شده بود. و تا زمانی که رفتار آمریکا واقعا عوض نشود هر نوع مذاکره ای با آمریکا بمعنای «خیانت» به آرمانهای انقلاب و شهدای انقلاب است.
خارج از ایران عموما چنین تصور یا دست کم ادعا می شود که کلیه تصمیمات مهم در مورد سیاست داخلی و خارجی را خامنه ای شخصا اتخاذ می کند. در این که این تصور آیا امروز هم معتبر است جای تردید هست. نخست آن که خامنه ای پس از گذشت چند روز با اظهارات جلیلی و صالحی وزیر خارجه مخالفت کرد. بنظر نمی رسد که دیپلمات های برجسته بر اساس یک خط مشی از پیش تعیین شده رفتار می کنند ــ دست کم بر اساس خط مشی که خامنه ای تعیین کرده باشد. دوم آن که هشدار های مکرر آیت الله خامنه ای تا اکنون نتوانسته است مانع از آن گردد که سیاستگران و روزنامه نگاران آگاهانه و تعمدا «خوش بینی» مصنوعی و غیر واقعی در مورد سیر مذاکرات اتمی بنمایش نگذارند و به آن دامن نزنند. افزون بر این بسیاری از اظهارات مهم خامنه ای اصلا به انگلیسی ترجمه نمی شود تا در عرصه بین المللی منعکس گردد. رسانه های انگلیسی زبان ایران هم فقط تکه هائی از اظهارات او را منعکس می کنند. رویهم رفته چنین بنظر می رسد که اتوریته «رهبر بزرگ» اگر هم در کلیت آن زیر سوال نرفته باشد ولی در حال ریزش است.
فقط راه حلی موقتی
هیچ کدام از «خوش بینان» ایرانی تاکنون مشخص نکرده اند که آن باصطلاح دیدگاههای تازه که در پیشنهادها غرب رخ نموده اند و آن شیوه نوین برخورد گروه ششگانه بطور مشخص و در جزئیات کدام هستند. موضوعات مطروحه بین تیم مذاکرات ایران و طرف مقابل محرمانه هستند و حداکثر بصورت شایعه از طریق «راز شکنی هدفمند» از طرف غربی ها به افکار عمومی راه می یابند. برای این که بتوان این ادعا را درک کرد که گروه ششگانه بگونه ای محسوس به مواضع ایران نزدیک شده باید نخست نگاهی به آن پاکتی انداخت که گروه ششگانه در سال گذشته در برابر ایران نهاد و رسانه ها متفق القول آنرا منتشر کردند.
از ایران سه چیز خواسته شده بود، که آن را با صراحت «راه حل میانی» و بعنوان «اقدامات برای ایجاد اعتماد» خوانده بودند. بعبارت دیگر، حتی اگر ایران این راه حل میانی را هم بپذیرد، مجموعه خواست های گروه ششگانه، که در هفت قطعنامه شورای امنیت سازمان بتون آرمه شده، کماکان روی میز خواهد ماند ــ و فقط در صورتی تغییر خواهد کرد ــ اگر اصلا تغییری رخ دهد ــ که آمریکا با آن موافق باشد. «خوش بینان» ایرانی معمولا این واقعیت اساسی را نادیده می گیرند و در تفسیرهای عمومی خود آن را پنهان می کنند و ذکری از آن به میان نمی آورند. بخشی از کاتالوگ گروه ششگانه چشم پوشی مطلق از غنی سازی است، در صد آن هم فرقی نمی کند، متوقف کردن ساختمان تاسیسات تولید آب سنگین در اراک، که طبق نقشه رسمی ایران باید در بهار سال 2014 بپایان برسد، و متوقف ساختن تحقیق و تولید موشک های بالستیک. هیچ یک از این خواست ها ارتباطی با مقررات مندرج در قراردادهای بین المللی ندارد. شورای امنیت در مورد ایران هم درست مانند کره شمالی یک قانون ویژه ایجاد کرده با عنوان گمراه کننده «تعهدات بین المللی».
در کنفرانس بغداد، که در ماه مه 2012 برپا شد، «راه حل میانی» گروه ششگانه، بطور مشخص بر تولید 20 درصدی اورانیوم متمرکز بود، که ایران از فوریه سال 2010 تولید می کرد. ایران برای فعال نگاهداشتن راکتور اتمی خود که دستگاهی برای مداوای بیمارن سرطانی است نیاز به میله های سوختی بیست درصدی دارد . این دستگاه نیز مانند تمام تاسیسات دیگر ایران که با مواد رادیو آکتیو ارتباط دارند زیر نظارت دائمی مقامات بین المللی اتمی است که یکی از سازمانهای فرعی سازمان ملل است. ایران وقتی دست به تولید اوارنیوم 20 درصدی زد که مجبور به این کار شد. دلیلش هم این بود که زیر فشار آمریکا هیچ یک از تولید کنندگان این میله های سوختی در جهان حاضر نبودند نیاز ایران را برطرف سازند، هرچند که ایران در تابستان 2009 طبق مقررات نیاز خود را به این میله های سوختی به مقامات بین المللی اتمی اطلاع داده بود.
بر اساس گزارش رسانه ها خواست های گروه ششگانه در بغداد عبارت بودند از:
1ـ متوقف کردن غنی سازی بیست درصدی،
2ــ تسلیم کل اورانیوم غنی شده.
3ـ ایران باید تاسیسات فردو را که تازه در دسامبر 2011 شروع به غنی سازی کرده بود تعطیل کند. این تاسیسات در عمق 80 متری در زیر کوه ایجاد شده اند و با جنگ افزار های معمولی تقریبا انهدام ناپذیرند.
آنچه در مقابل به ایران داده می شد سوخت مورد نیاز برای راکتور اتمی تهران و کمک های فنی برای مدرن کردن این دستگاه بود که در دهه 70 ساخته شده است. افزون بر این آمریکا اعلام آمادگی کرد قطعات یدکی برای هواپیماهای مسافری و کهنه ساخت آمریکا که دائما نیاز به تعمیر دارند را در اختیار ایران بگذارد.
«پیشنهاد»های باصطلاح تازه ای که گروه ششگانه در دیدار آلماتا مطرح کرده عبارتند از:
الف- قطع غنی سازی 20 درصدی بجای خود باقی است.
ب- ایران اجازه دارد از آنچه تا کنون ایران تولید کرده است ، آن مقداری که برای سوخت رآکتور ضروری است نگاه دارد و بقیه را تسلیم کند.
پ- بجای تعطیل فردو گویا فقط خواسته شده است که تولید در آن متوقف گردد.
در گزارش ها از اقدامات دیگر نیز سخن رفته است بی آن که مشخص شده باشد کدام اقدامات که احتمالا به پیاده کردن سنتریفوژ ها و کنترل شدید بین المللی مربوط می شود. در نتیجه اگر ایران بخواهد روزی دوباره فردو را بکار اندازد به ماهها وقت نیاز خواهد داشت. بنظر می رسد فرق این خواست ها با خواست های قبلی در در جه اول در این است که ایران بتواند «حفظ آبرو» کند و ادعا کند که تعطیل فردو را منتفی ساخته است و یک پیروزی بزرگ سیاسی بچنگ آورده است.
مهلت محدود
گویا گروه ششگانه در آلماتا پیشنهاد کرده است که برخی از تحریم ها ــ که معلوم نیست کدام تحریم ها، – ولی قطعا نه تحریم های بااهمیت ـ می توانند لغو یا معلق گردند. در این رابطه بطور مشخص فقط از تصمیم کاملا تازه آمریکا نام برده شده که طبق آن ایران نمی تواند برای پرداخت بخشی از معاملات خارجی خود، طلا بخرد. افزون بر این گروه وعده داده است که نه شورای امنیت سازمان ملل و نه اتحادیه اروپا تصمیم به اقدامات تنبیهی تازه علیه ایران نگیرند. بر اساس اشارات سخنگوی ایرانی میتوان حدس زد که مهلت برای پذیرش این شرائط برای دو طرف شش ماه است. آنچه روشن نیست این است که تکلیف دو پیشنهاد قبلی مبنی بر تامین قطعات یدکی برای هواپیماهای مسافربری آمریکائی و کمک برای مدرن کردن راکتور اتمی تهران چه می شود؟ اگر به ایران امکان داده شود که خود سوخت مورد نیاز راکتور تهران را تامین کند، امکان سومی که گروه می خواست به ایران بدهد منتفی خواهد شد.
وقتی «خوش بینان» ایرانی وضع را چنان ترسیم می کنند که گویا طبق پیشنهادهای تازه حق ایران برای غنی سازی زیر 20 درصد برسمیت شناخته شده، کلیه خواست های دیگر گروه ششگانه لغو، پرونده ها بسته و کلیه تحریم ها گام بگام ملغی خواهند شد، یا دچار اشتباه شده اند و یا عمدا حقیقت را کتمان می کنند. هیچ کدام از این سخنان درست نیست. اگر برای کسی در این مورد شکی باقی مانده بود گروه ششگانه یک بار دیگر تاکید کرد که: همزمان با اجلاس هیئت رئیسه IAEA مقامات بین المللی اتمی، کشورهای ششگانه بیانیه مشترکی منتشر ساختند که در آن از ایران خواسته شده است کلیه «وظائف بین المللی» خود را که از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل منتج می گردند بطور کامل به اجرا در آورد.
ایران اگر «پیشنهاد» تازه را تمام و کمال هم بپذیرد، باز نمی تواند خود را از اجرای خواست های کشورهای ششگانه که دامنه آن بسیار گسترده تر است رها سازد. آمریکا را که اصلا نمی تواند راضی کند. آمریکا از تهران می خواهد که مجموع سیاست خارجی خود را عوض کند. بدون موافقت آمریکا مناقشه بر سر برنامه اتمی ایران پایان نخواهد یافت و تا زمانی که کنگره آمریکا که 80 تا 90 درصد نمایندگان و سناتورهای آن در تمام مسائل مربوط به خاور نزدیک پیوسته و بدون برو برگرد آنطور رای می دهند که لابی اسرائیل اراده کند، هیچ دولتی در آمریکا قادر به پایان دادن به این مناقشه نیست. به این ترتیب گرچه اسرائیل خود بر سر میز مذاکرات حضور ندارد ولی برای مخالفت با هرنوع تلاش دیپلماتیک برای حل مسئله حق وتو دارد.
دلیل این که اسرائیل دارای این موقعیت کلیدی است این است که با وارد آوردن یک ضربه نظامی به ایران آمریکا می تواند بطور اتوماتیک وارد جنگ شود. ولی استفاده از این امکان اصلا بسود علائق اسرائیل نیست و با زیانهای فراوانی همراه است. نظامیان و مسئولان سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل، چه آنها که بازنشسته شده اند و چه آنها که هنوز بر سر کارند، با صراحتی کم یا بیش، مخالفت خود را با این «تکروی» بیان کرده اند. ولی فعال نگه داشتن این احتمال کافیست که تاثیری اساسی بر رفتار آمریکا داشته باشد.
یک خط سرخ دیگر
قرار است گفتگوی ایران با گروه ششگانه، در سطح کارشناسان، در روزهای 17 و 18 مارس در استانبول ادامه یابد. پس از آن هیئت های نمایندگی دو طرف در 5 و 6 آوریل در الماتا دو باره دیدار و گفتگو خواهند کرد. احتمال توافق بین طرفین نمی رود، چون حتی ایرانیان «خوش بین» نیز می دانند که گرچه با این توافق حسن نیت خود را به روسیه و چین نشان داده اند ولی نتوانسته اند از فشار تحریم ها و تهدید شدن به جنگ بکاهند.
اما حتی اگر ایران برخلاف انتظار با قطع غنی سازی و تعطیل فردو هم موافقت کند، مناقشه بعدی بر سر یک مسئله حاد دیگر نیز در راه است که عبارتست از راکتور تولید آب سنگین در اراک. ایران از سال 2004 مشغول ساختن این تاسیسات است و تاریخ اتمام آن را که قرار بود سال 2009 باشد تاکنون چندین بار به تاخیر انداخته است. در حال حاضر ایران به مقامات بین المللی اتمی اعلام کرده که تاریخ آغاز کار رآکتور سه ماهه اول سال 2014 خواهد بود. جای شگفتی خواهد بود اگر واقعا کار در این تاریخ بسامان برسد و مثل ساختن راکتور بوشهر بدست کارشناسان روسی سالها بتاخیر نیفتد. اما حتی اگر بهترین حالت پیش آید و کار در تاریخ اعلام شده پایان یابد نیز به این معنی نیست که اراک در سال آینده به شبکه وصل خواهد شد، بلکه نخست دوران دراز مدت آزمایش ها آغاز خواهد گشت.
همزمان با این رویداد ها رسانه های اسرائیلی و هوادار اسرائیل در عرصه تبلیغات خود علیه ایران در کنار فردو موضوع اراک را پیش کشیده و می کوشند تا آن را در کانون تبلیغات خود علیه ایران و برنامه اتمی آن قرار دهند. به این صورت که ممکن است ایرانی ها یک زمانی، در آینده ای که معلوم نیست کی خواهد بود، از میله های سوختی مصرف شده پلوتونیوم بدست آورند و از آن برای تولید سلاح اتمی استفاده کنند. با این پلوتونیوم میتوان سالی دو بمب ساخت. اینها مطالبی بودند که روزنامه انگلیسی «تلگراف » روز 26 فوریه منتشر کرد و ما بعنوان نمونه نقل کردیم.
ایران برای آن که پلوتونیوم بدست آورد باید تاسیسات بازفراآوری هسته ای در اختیار داشته باشد. ایران این فنآوری را ندارد و طبق گزارش هائی که به مقامات اتمی بین المللی داده قصد بدست آوردن آنرا نیز ندارد. مقامات بین المللی تا کنون در صحت گزارش ایران تردید نکرده اند. افزون بر این راکتور اراک که هنوز در مرحله ساختمان است از هم اکنون تحت نظارت و بازرسی پیوسته مقامات بین المللی اتمی قرار دارد که سالی چهار بار گزارش نظارت های خود را ارائه می دهد.
احتمالا موضوع اراک در ماههای آینده اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. حقیقت آنست که هیچ جائی برای خوش بینی وجود ندارد.
www.jungewelt.de
|