خدا آرژانتینی است
تحلیل مارتین کاپاروس نویسنده رمان «ناپدید شدن مونالیزا» از انتخاب پاپ
•
انتخاب یک کاردینال از آمریکای لاتین قرار است این باور را تقویت کند که گویا مرکزیت کاتولیسیسم دارد متمایل می شود به بخش های فقیرتر جهان یعنی آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین. با اینهمه در خود کشور پاپ جدید، فرودستان دسته دسته از کلیسای کاتولیک جدا شده و به فرقه های دیگری می پیوندند که جذابیت بیشتری داشته و دامنشان به اندازهی «بانوی سالخوردهی رُم» به افتضاح آلوده نباشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۷ اسفند ۱٣۹۱ -
۱۷ مارس ۲۰۱٣
مارتین کاپاروس - برگردان: لقمان تدین نژاد - ما آرژانتینی ها آدم های زودباوری هستیم. از هر ده تا نُه نفر به خدا اعتقاد دارد و بیشتر ها او را آرژانتینی می دانند. میدانم، همهاش تقصیر فوتبال و دیهگو آرماندو مارادونا Diego Armando Maradona است. هنوز آن هَندبال معروف را که در تاریخ به عنوان «دست خدا» ثبت شده و باعث پیروزی ما در جام جهانی شد فراموش نکردهایم. این روزها هم که لیونل مسی Lionel Messi بزرگترین قهرمان فوتبال جهان را داریم. اما از همه اینها مهم تر خبر دیروز و بیانیهی واتیکان است.
روز چهارشنبه گذشته کلیسای کاتولیک برای اولین بار در تاریخ مدرن، یک نفر غیر اروپایی، آنهم از آمریکای لاتین، و از همه مهمتر از آرژانتین را بعنوان پاپ انتخاب کرد. ممکن است خدا چندان با قمار میانهای نداشته باشد اما مسلما به این هستی خیلی میخندد. خورخه ماریو برگولیو Jorge Mario Bergoglio که یک ژزوئیت ۷۶ ساله است در سال ۱۹۹۸ به مقام کاردینالی رسید اما ریاست او بر «جامعهی مسیح Society of Jesus » در سالهای دههی ۱۹۷۰، درست همزمان بود با دوران دیکتاتوری خونین ژنرال ها.
در آن سالها از بالا تا پایینِ کلیسای کاتولیک شریک جرم دیکتاتوری نظامی و نسل کشی او به شمار می آمد. شماری از پژوهشگران از جمله هوراشیو وربیتسکی Horacio Verbitsky (روزنامه نگار) بر ارتباط کاردینال بِرگولیو با جریان معروف به «دِسپاراسیون desaparición» (ناپدید شدن حدود ۳۰ هزار عمدتا چپگرای مخالف دولت) انگشت گذاشتهاند. یکی از این موارد ناپدید شدن دو کشیش ژزوئیت به نامهای فرانسیسکو یالیکس و اورلاندو یوریو Francisco Jalics and Orlando Yorio در ماه مه ۱۹۷۶ است. این دو کشیش در میان مردمان فرودست محلات فقیرنشین بوئنوس آیرس فعالیت می کردند که توسط ماموران دیکتاتوری ربوده شده و زیر شکنجه قرار گرفته بودند. کاردینال بِرگولیو خود همیشه اتهام همکاری با حکومت نظامی را انکار کرده است اما بیشتر آرژانتینی ها هنوز که هنوز است متقاعد ماندهاند که او مخصوصا از پشتیبانی کشیش های مخالف خوددری کرده و دست دولت نظامی را در بازی با طعمه های خود باز گذاشته بوده است.
حتی تا چند روز پیش از مراسم گردهمایی محرمانهی کاردینال ها برای انتخاب پاپ جدید، هنوز هم تمام نگرانی های کاردینال برگولیو در اطراف افتضاح کشیشهای کاتولیک و تجاوزهای آنها به بچه ها بود. درست است که مردم در این خصوص به کاردینال برگولیو مظنون نیستند و کسی به او تهمت نمی زند اما آنها این حق را دارند که نسبت به شباهت سوابق او و پاپ بندیکت شانزده Benedict XVI که خود در یک دوره عضو انجمن جوانان حزب نازی بوده است کنجکاو باشند.
پاپ جدید که نام فرانسیس (و اقتدا به سن فرانسیس آسیسی) را برای خود برگزیده است برای جبران گذشتهی خود فراوان تلاش کرده است. از آن جمله است فعالیت ها و سخنان او در دفاع از فرودستان. مواضع او در مقابل نستور کِرچنر Néstor Kirchner و همسر او که از سال ۲۰۰۳ به اینسو یکی پس از دیگری به ریاست جمهوری آرژانتین رسیده اند همین نکته را ثابت می کند. او بارها و بارها سیاست های هر دو رئیس جمهور در قبال نابرابری های اجتماعی را به باد انتقاد گرفته و آنها را متهم به تظاهر، و ثروت اندوزی، به حساب فرودستان نموده است.
اختلاف دیگر کاردینال با رئیس جمهور کِرچنر Kirchner در سال ۲۰۱۰ و زمانی بود که او ازدواج همجنسگرایان را قانونی اعلام کرد. کاردینال بِرگولیو قانون جدید را حرکتی شیطانی خواند و خواستار جهاد و جنگ مقدس بر علیه آن شد. خانم کِرچنر نیز در مقابل او را به دوباره برپاییِ انگیزیسیون متهم ساخت. شاید خانم کِرچنر در سال ۲۰۱۱ از به پایان رسیدن دورهی خدمت کاردینال بِرگولیو در سمت رهبر کلیسای کاتولیک آرژانتین احساس خوشحالی کرده بود اما هرگز این تصور به او دست نداده بود که بزودی او را در مقام پاپ اعظم خواهد دید: رسیدن به سلطنت، و خلافت باریتعالی بر زمین. شاید به دلیل همین اختلافات قدیمی باشد که حکومت خانم کِرچنر که همیشه به دنبال بهره برداری های دولتی از هر جنجالی است در این خصوص سکوت کرده و انتخاب او به مقام پاپ را در بوق نمی دمد و اعلام نمی کند که، «انتخاب پاپ از میان ما آرژانتینی ها تاکید آسمانی دوبارهای است بر آرژانتینی بودن خدا.»
در هفته جاری عبارت لاتین Habemus papam «پاپ انتخاب شد» به یکباره آرژانتین را فتح کرده است. انتخاب یک کاردینال از آمریکای لاتین قرار است این باور را تقویت کند که گویا مرکزیت کاتولیسیسم دارد متمایل می شود به بخش های فقیرتر جهان یعنی آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین. با اینهمه در خود کشور پاپ جدید، فرودستان دسته دسته از کلیسای کاتولیک جدا شده و به فرقه های دیگری می پیوندند که جذابیت بیشتری داشته و دامنشان به اندازهی «بانوی سالخوردهی رُم» به افتضاح آلوده نباشد. راستش را بخواهید من از موهبت الاهیای که غیرمنتظره شامل حال کشور من شده هراس دارم. هرچه باشد ما همان جامعهای هستیم که تا می بینیم گی- یرمو ویلاس Guillermo Vilas در مسابقات تنیس فرانسه برنده شده فوری می رویم دنبال تنیس. و یا تا می بینیم که مانو گینوبیلی Manu Ginobili در مسابقات بسکتبال ایالات متحده آمریکا درخشیده است می شویم طرفدار پر و پا قرص بسکتبال. ما همانهایی هستیم که تا می شنویم که یک شاهزاده خانم آرژانتینی تبار با ولیعهد هلند ازدواج کرده است یکهو خطابه پشت خطابه صادر می کنیم در ستایش نظام سلطنتی. اینها را بگذارید کنار این واقعیت که ما هنوز که هنوز است حاضر نیستیم ارزش لازم را به خورخه لوئیس بورخس بدهیم چرا که ایشان افتخار دریافت جایزهی جهانی نوبل را پیدا نکرده بود. ممکن است همین واقعیت که امروز «یکی از خود ما» بر سَریر سن پیتر تکیه داده است باعث شود که سنگینی کاتولیسیسم را بیش از پیش بر شانه های خود احساس کنیم.
کلیسای کاتولیک در قائل بودن به حق حیات و آزادی عقیدهی برای افراد غیرمومن هیچوقت سابقهی درخشانی از خود نشان نداده است از جمله در مورد زنان و در میدان جنگی بنام حق جنین زدایی. در این خصوص من که بعید می دانم «پاپ ما» اجازه بدهد کشورش سرمشق ناپسندی قرار گیرد برای کاتولیک های بقیه جهان. در آرژانتین هم مثل هر کشور دیگر واتیکان مامور کسب آرا و لابی پشتیبان محافظه کارترین و واپس گرایانه ترین عقاید و قوانین کشوری است. یک پاپ آرژانتینی این امکان را خواهد داشت که این جدال را به قله های جدید و ناشناخته تری ارتقا دهد. عادت دارم همیشه به خودم تلقین کنم که، «شاید هم اینطور نباشد، از کجا معلوم که اشتباه نمی کنی؟» برای عقاید محکم و منزه از هر گناه لطفا رجوع بفرمایید به پاپ فرانسیسکو.
|