مدیر مدرسه خودگردان افغانی:
بچههای این مدرسه دچار تشنج میشوند
نرگس جودکی
•
در میان خیل مشکلات کوچک و بزرگ، مدیر به تشنج شایع بین بچهها اشاره میکند و میگوید: «خیلی از بچهها عصبی هستند و دچار تشنج میشوند. یکی از دانشآموزان با هر صدای بلندی فریاد میزند بمب! هواپیما!» اصرار دارد حالا که همه طعم تلخ جنگ و آوارگی را تجربه کردهاند دانشآموزان باید یاد بگیرند که هزاره، تاجیک، پشتو، شیعه و سنی فرقی نمیکند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱ شهريور ۱٣٨۵ -
۲٣ اوت ۲۰۰۶
مدیر مدرسه تلفنی گفته بود حدود ۴۰۰ دانشآموز در سه شیفت در این مدرسه تحصیل میکنند.
دردسرها و مشکلاتی که از در و دیوار به چشم میآمد، بیش از آن بود که خانم مدیر میگفت. طبقهء اول خانهای ۱۲۰ متری با پنج کلاس که اتاق بودهاند یا هیچ نبودهاند و بعد تبدیل به کلاس شدهاند. آشپزخانه، دفتر مدرسه است.مدیرمدرسه میگوید: «تقریبا ۴۰ دانشآموز بیسرپرست داریم که پدر را به هر دلیل از دست داده و با یکی از اقوام زندگی میکنند.»
از کرایهء سنگین مکان گله دارد. کانالکشی، برق کشی، نظافت کلاسها و بسیاری از راهکارها را خود انجام داده است.
از ۵/۷ صبح تا ساعت ۱۱ دانشآموزان دختر، از ساعت ۱۱ تا ۱۴، پسران ابتدایی و از این ساعت تا ساعت ۵/۱۷ دانشآموزان راهنمایی به مدرسه میآیند. ۲۰ نفری هم در کلاسهای شبانه نهضت شرکت میکنند.
مدیر مدرسه، معلم کلاس شبانه هم هست، میگوید: «گاه دختران راهنمایی به شب برمیخورند. تابستان گرم است و هر روز چند قالب یخ میخریم. به زحمت چند کولر دستی و دیواری پیدا کردیم. به خاطر کمبود جا، یک مغازه و تراس حیاط را هم با دیوار کاذب تبدیل به کلاس کردهایم اما این کلاسها در و پنجره ندارد و زمستان با نایلون آن را میپوشانیم تا گرم شود.» همهء این دانشآموزان از یک سرویس بهداشتی گوشهء حیاط استفاده میکنند. میز و نیمکت را از آموزش و پرورش منطقه خریدهاند. کلاسها متراکم است و بعید است این میز و صندلیها طاقت بیاورند و تا سال تحصیلی آینده قابل استفاده باشند.
سـاختمـان آنقـدر خـرابـی دارد که صاحبخانه حاضر نیست قرانی خرج تعمیرش کند.
مدیرمدرسه معتقد است، تا وقتی شرایط افغانستان بهتر نشده، افغانها تمایلی به بازگشت ندارند، میگوید: «یکی از مشکلات مدرسه ما این است که تا بچهای در این مدرسه جا میافتد و ما به پیشرفت او امیدوار میشویم، خانوادهها کوچ میکنند و بسیار اتفاق میافتد که نیمهء سال، خانوادهای با چند بچه از افغانستان به ایران میآیند.»
او ادامه میدهد: «برخی از پدران خانواده که مدارک اقامت ندارند، دستگیر و بازگردانده میشوند. باید توجه داشت که این پدر مطئنا دوباره برمیگردد چرا که خانوادهاش اینجا هستند. خیلی اتفاق میافتد که با این دستگیری خانوادهها دیگر اجازهء ادامهء تحصیل به فرزندانشان نمیدهند، چرا که دیگر کسی نیست که هزینهء خانواده را تامین کند.»
میپرسم، چرا به افغانستان برنمیگردید و این مدرسه را در آنجا تاسیس نمیکنید؟ میگوید: «آنجا فقط برای کسانی خوب است که زمین یا شغلی داشته باشند. من که نه زمینی دارم و نه خانهای، آنجا حتی نمیتوانم نان شب را درآورم. من میبینم که هنوز خانوادهها به ایران میآیند. اینجا حداقل میتوانند کارگری کنند.»
شهریهء این مدرسه برای پایهء ابتدایی ماهی سه هزار تومان است، اگر خانوادهای چند فرزند مدرسهای داشته باشد، تخفیف هم میگیرد.
کتابخانهء مدرسه ٣۰ جلد کتاب دارد. بچهها ولع زیادی برای خواندن دارند. کلاسهای فوق برنامه بیشتر صنایع دستی مثل گلسازی و معرق را شامل میشود. گاهی دانشآموزی که هنری میداند به معلم و سایر دانشآموزان میآموزد.
یکی از شاگردان مدرسه سال گذشته موفق به دریافت مدال برنز چهارمین مسابقهء بینالمللی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شده است، یکی حافظ کل قرآن است و دیگری شعر میگوید.
در میان خیل مشکلات کوچک و بزرگ، مدیر به تشنج شایع بین بچهها اشاره میکند و میگوید: «خیلی از بچهها عصبی هستند و دچار تشنج میشوند. یکی از دانشآموزان با هر صدای بلندی فریاد میزند بمب! هواپیما!»
اصرار دارد حالا که همه طعم تلخ جنگ و آوارگی را تجربه کردهاند دانشآموزان باید یاد بگیرند که هزاره، تاجیک، پشتو، شیعه و سنی فرقی نمیکند. این را در جلسات متعدد با اولیای بچهها هم مطرح کرده است.
در طول تابستان بچهها به کلاس زبان میآیند. مدیر نگران سال تحصیلی آینده است. نگران حقوق ۲۰ معلم مدرسه، پول آب، برق و تلفن و سردی زمستان.
به گفتهء عضو شورای مدارس خودگردان افغان، سال گذشته بیش از ۵۵ هزار دانشآموز در ۴۰۰ مدرسهء خودگردان درس خواندند.
نادر موسوی معتقد است که شرایط مهاجرین افغان قابل پیشبینی نیست. او مدارس خودگردان را غیراستاندارد میداند و میگوید: «میتوان تصور کرد مدرسهای که توسط یک شخص اداره میشود چه تفاوتی با مدارس دولتی دارد. مطمئنا امکانات این دو قابل مقایسه نیست، البته ما به همین مختصر اکتفا کردهایم. این مدارس در بخش های دیگر اما بسیار قوی است مثلا انگیزهء معلمان و علاقهشان به کار بسیار زیاد است.»
او ادامه میدهد: «از دو سال پیش که مدارس دولتی دانشآموزان افغان را نیز پذیرفتند، شرایط مهیا شد تا ما تجربهء خود را محک بزنیم. بسیاری از دانشآموزان مدارس خودگردان در امتحان تعیین سطح در همان پایهء مورد نظر پذیرفته شدند.»
عضو شورای مدارس خودگردان افغان میگوید: «در بسیاری از مناطق، دانشآموزانی که مثلا به مقطع دوم راهنمایی میرفتند ولی کلاس پنجم را طی نکرده بودند، در مقطع راهنمایی پذیرفته نشدند. ثبتنام در مدارس دولتی ایران، سلیقهای انجام میشود، گاه مدیر، دانشآموز افغان را ثبت نام نمیکند و بعضی مواقع شرایط را تسهیل میکنند.»
او منتظر بخشنامهء جدید آموزش و پرورش برای ثبت نام دانشآموزان در سال تحصیلی ٨۵-٨۶ است و میگوید: «معمولا این شرایط نیمهء دوم شهریورماه مشخص میشود.»
شهرهای تهران، مشهد، قم، اصفهان و شهرستان ورامین بیشترین تعداد دانشآموز افغان و مدارس خودگردان را دارند که به گفتهء موسوی ۶۰ درصد آنها کارت و مدارک اقامتی دارند، اما عدم توان پرداخت شهریه به مدارس دولتی باعث شده در مدارس خودگردان ثبت نام کنند.»
او دلـیـل دیگـر ثبتنام نکردن این دانشآموزان را در مدارس دولتی عدم تناسب سن بچهها با پایهء تحصیلی میداند. موسوی میگوید: «بسیاری از آنها در سالهای ۷۶ و ۷۷ چند سال از تحصیل بازماندهاند و به این دلیل مورد پذیرش نیستند، همچنین باوجود مدارک مدارس افغانی، مدارس دولتی بچهها را در چند کلاس پایینتر نامنویسی میکنند.»
شرایط و نرخ شهریهء ثبتنام_در مدارس ایران
نعمتالله محرابی، مسوول واحد اتباع خارجی آموزش و پرورش با اشاره به شیوهنامهء ثبتنام میگوید: «حداقل شهریهء ثبتنام اتباع افغان در مدارس کشور در مقطع ابتدایی ۲۰، راهنمایی ٣۰ و متوسطه ۴۰ هزار تومان و حداکثر آن به ترتیب برای هر سه مقطع ۴٨، ۵۰ و ۶۷ هزار تومان تعیین شده است.»
در اسـتـانهـای قـم، شهـر تهـران، شهرستانهای استان تهران و سیستان و بلوچستان تعیین میزان شهریه در اختیار شورای آموزش و پرورش هر استان قرار گرفته است.
مسوول واحد اتباع خارجی آموزش و پرورش، شرایط عمومی ثبتنام اتباع را همانند دانشآموزان ایرانی میداند و میگوید: «از لحاظ شرایط اقامتی، اتباع باید دارای گذرنامه یا پراونهء اقامت دارای اعتبار حداقل شش ماه، کارت هویت ویژهء اتباع خارجی، دفترچهء پناهندگی و برگهء تردد خروجی مدت دار دارای اعتبار تا اول شهریورماه ٨۵ باشند. مهلت پروانهء اقامت اتباع بیگانهءدارای مادر ایرانی به جای حداقل شش ماه اعتبار، سه ماه در نظر گرفته شده است.»
محرابی ثبتنام و ورود اتباع افغانی به مقطع پیش دانشگاهی و مراکز استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، هنرستانهای فنی و حرفهای و کاردانش را ممنوع اعلام میکند و میافزاید: «اعضای درجه اول خانوادههای شهدا و جانبازان افغانی، فرزندان زنان ایرانی دارای پروانهء زناشویی قانونی با اتباع افغان، فرزندان طلاب و روحانیون افغان، فرزندان دیپلماتها و شخصیتهای موثر علمی و سیاسی افغان، افراد دارای دفترچهء پناهندگی و فارغالتحصیلان نخبهء افغان دارای معدل کتبی ۱۷ به بالا از این ممنوعیت مستثنا هستند. همچنین اتباع خارجی حق شرکت در مسابقات و المپیادهای مدارس ایرانی را ندارند.»
به گفته نمایندهء حقوقی کمیساریای عالی پناهندگان، کارتهای پناهندگان شامل دفترچهء پناهندگی، کارت آمایش و کارت هویت ویژه است و تنها هزار نفر کارت پناهندگی را دارا هستند.
بسیاری از دانشآموزان افغانی در ایران متولد شدهاند. تعدادی نیز حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان افغانی هستند که هنوز تابعیت مشخصی ندارند و به این ترتیب مدارک قابل ارایهای نیز به آنها تعلق نگرفته و به عنوان مهاجر غیر قانونی تلقی میشوند.
اولـیـایـی، هماهنگکنندهء سازمان بینالمللی مهاجرت در ایران میگوید: «مهاجرت افغانها به ایران چند جنبه دارد. گروهی در زمان تخاصمات و جنگ داخلی وارد کشور شدند ولی اکنون شرایط تغییر کرده و زمینهای برای پناهندگی آنها نیست. افغانستان دولت مستقر دارد و دیگر دلیل خاصی برای پناهنده قلمداد کردن آنها نیست. عدهای از افغانستان ویزای ایران میگیرند و حتی در سال، ۴۰۰ هزار نفر به ایران میآیند و بعد که شرایط را مناسب میبینند دیگر حاضر به بازگشت نیستند، اینها مهاجرانی غیرقانونی هستند.»
او دربارهء فرزندان زنان ایران و مردان افغانی میگوید: «متاسفانه این کودکان مشکل حقوقی دارند. این بچهها شرایط نرمالی ندارند، چون تابعیتشان به پدر میرود و مرد افغان نمیخواهد تابعیت افغانستان را برای آنها بگیرد. زن ایرانی هم ازدواج شرعی داشته و به ثبت نرسانده، این مساله یکی از معضلات است، ایران باید قانونی بگذارد وتکلیف آنها را روشن کند.»
احمد حسینی، مدیرکل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور، هم همین پاسخ را میدهد: «ازدواج با ایرانی امتیازی برای افغانها محسوب نمیشود و اگر بتوانند ازدواج خود را ثبت کنند، میتوانند مدرک بگیرند. فرزندان هم یک سال پس از ۱٨ سالگی میتوانند درخواست تابعیت کنند.»
منبع: روزنامه سرمایه
|