گروه های مسلح خارجی مانع پایان جنگ در سوریه اند
•
چرا اتحادیه اروپا و آمریکا مخالفان دست چین شده را حمایت می کنند وبا دیگران حتی صحبت هم نمی کنند - گفتگوی روزنامه ی یونگه ولت با سخنگوی "دفتر هماهنگی برای تغییرات دموکراتیک در سوریه " - مترجم: رضا نافعی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ اسفند ۱٣۹۱ -
۱۹ مارس ۲۰۱٣
شما بعنوان سخنگوی NCB" دفتر هماهنگی برای تغییرات دموکراتیک در سوریه " به مسکو، پکن، تهران و قاهره سفر کردید. ولی بنظر می رسد که غرب این سازمان را نادیده می گیرد، در حالی که با دیگر گروهها و افراد مخالف ارتباط دارد. چرا؟
ــ غرب خدمتکار سوریائی می خواهد. در زبان فرانسوی می گویند " les syriens de service” همانطور که خدمتکار عرب و یا خدمتکار سیاه لازم دارد. اگر بیاد داشته باشید منصف مرزوکی، فعال نامدار حقوق بشر تونسی که پس از قیام مردم پرزیدنت موقت تونس شد، دهسال آزگار در فرانسه در تبعید بسر می برد و دولت فرانسه هیچگاه با او سخن نگفت. ولی در عوض پیوسته با مخالفان درجه سه تونسی تماس می گرفتند. چون آنها دنبال کسانی بودند که حرف شنو باشند و کاری را بکنند که آنها می خواهند. غرب طرف مذاکره و همتا نمی خواهد، بنظر من حتی فکر مشارکت سیاسی با تفکر استعماری بسیاری از اروپائی ها در تضاد و با آن بیگانه است.
سوریه موقعیت سوق الجیشی بسیار مهمی دارد. این موقعیت برای علائق آمریکا و اروپا، در منطقه، اهمیت بسیار زیادی دارد. هر نوع تغییری در سوریه بر منطقه و سیاست بین المللی تاثیر می گذارد. از این رو همه معتقدند که آنها هم باید در مورد سوریه اظهار نظر کنند. در دومین سال چالش ها این نکته بشکل بارزی آشکار شد. در آغاز استقلال ما را بنحوی محترم می داشتند ولی از وقتی که قطر و عربستان چنین نقش نکبتباری را در سوریه بازی می کنند، تاثیر آن بر مخالفان بسیار منفی است.
ــ قطر و عربستان آشکارا هزینه های گروههای مسلح را که معمولا آنها را ارتش آزاد سوریه می نامند ، تامین می کنند. این ارتش آزاد چه کسانی هستند؟
ــ ما در آغاز با یک پدیده اجتماعی و فرهنگی نو روبرو شدیم که تا آنزمان با خلقیات و روحیات مردم سوریه کاملا در تضاد بود. در حدود هزار سرباز بودند که با استفاده از موقعیت به ترکیه فرار کردند. آنها فراریان از خدمت زیر پرچم نبودند، جوانانی بودند که می خواستند در لبنان، اروپا و یا هرجای دیگر کار پیدا کنند. برای آنکه کار خود را آسان کنند ادعا کردند که پناهنده سیاسی هستند و تقاضای پناهندگی کردند. این پدیده هیچ ارتباطی با سیاست نداشت. ولی سربازان بسیار شجاعی هم بودند، مانند سرهنگ حسین هرموش. او تلاش کرد در ترکیه گروه کوچکی را سازمان بدهد. ولی هرموش یک ناسیونالیست است و نمی توانست تحمل کند که ترکیه مسیر نبرد را تعین کند و نمیتوانست تحمل کند که ترک ها دائم برای او تعیین تکلیف کنند. در نتیجه ـ البته این حدس من است ـ ترک ها او را دوباره به سوریه فرستادند که دستگیر شده و الان هم در زندان است و من امیداوار م که روزی آنچه بر او گذشته است را بر زبان آورد. بعدا ترک ها چند سرهنگ و ژنرال باز نشسته پیدا کردند که در یک اردوگاه نظامی به گروهها آموزش می دادند. هدف ایجاد یک گروه نظامی بود که مانند لیبی ـ بعدا مورد حمایت قرار گیرند و بهانه ای باشند برای دخالت خارجی.
ــ و مخالفان سوریه در خارج این سیاست را درست می دانستند؟
ــ بعضی ها، بله. ولی ما بعنوان NCB از همان آغاز مخالف این نقشه بودیم. ما به آنها گفتیم این که شما در چه زمانی تصمیم به اقدام نظامی علیه سوریه بگیرید تصمیمی است مربوط به شما، ولی ما کاملا با آن مخالفیم، چون این بمعنای ویران شدن سوریه است. ولی با وجود این اگر شما بخواهید این کار رابکنید باید از لحاظ استراتژیک مشی درستی در پیش گیرید. یعنی یک برنامه سیاسی طرح کنید که عملیات نظامی تابع آن باشد. دوم آنکه عملیات نظامی واحدی را انجام دهید و نیروی چریکی درست نکنید. نیروهای چریکی در روستاها و محلات شهری می جنگند و نه برای یک سوریه واحد. سوم آنکه جنگ باید جنبه ملی داشته باشد و نه مذهبی. گروههای سنی یا اسلامی سازنده نیستند، اقدامات آنها ضدانقلابی است. چهارم آنکه هدف باید کسب استقلال ملی باشد. اگر اینطور نباشد انحصار ملی گرائی در اختیار اسد گذاشته شده است. زیرا مسئله ملی و ناسیونالیسم دو عنصر مهم در تفکر مردم سوریه هستند.
ــ گروههای مسلح این توصیه ها را بکار بستند؟
ــ آنها در همه زمینه ها شکست خوردند. آنها هر روز خواستار استعفای اسد هستند، ولی آنها کسانی هستند که گوش بفرمان ترکیه و خدمتگزاران آمریکا ، قطر و عربستان هستند. البته آنها می توانند آدم بکشند، می توانند یک روستا و یا یک محله شهری را یک یا دو روز اشغال کنند. ولی آنها استراتژی ( راهبرد) سیاسی ندارند و بدون آن ویرانی زیاد است. خیلی ها کشته می شوند، درد و رنج مردم زیاد است و دلیل آن بی اعتنائی گروههای مسلح به جان و درد و رنج مردم است .
ــ در آغاز ماه دسامبر 2012 یک شورای نظامی از گروههای مسلح تشکیل شد. این گروه رهبری سیاسی ائتلاف ملی را پذیرفت. بنظر می رسد که اینک گروههای سیاسی تسلیم یک ساختار سیاسی شده اند.
ــ این شورای نظامی یک اشکال مهم دارد. روز 7 دسامبر 2012 که فرماندهان گرههای نظامی وارد آنتالیا شدند با پنج نفر روبرو گشتند که هیچ کدام اهل سوریه نبودند ولی به آنها می گفتند که آنها چه باید بکنند و چه نکنند. رابرت فورد، سفیر سابق آمریکا در دمشق، اریک شوالیه ، سفیرسابق فرانسه در دمشق، آقای العطیه مشاور وزیرخارجه قطر و یک نفر از مسئولان بندار ابن سلطان، رئیس سازمان امنیت عربستان و علاوه بر همه اینها یک نماینده ارتش ترکیه. در آنجا یک سیاستمدار سوریائی حضور نداشت، نه نماینده ای از ائتلاف سوریه در آنجا بود و نه کسی از شورای ملی سوریه. غرب حتی برای ساختار سیاسی که خود برپا می کند نیز احترامی قائل نیست. کلیه رهبران نظامی سوریه که خواستار استقلال ملی هستند از همان آغاز کنار گذاشته شدند. غرب به کسانی نیاز دارد که دستوراتش را اجرا کنند.
ــ هنوز هم در سوریه تظاهراتی صورت می گیرد؟ـ چرا، چند گروه پاسیفیست ( صلح دوست) در حلب، ادلب، دمشق و جاهای دیگر هستند که علیه گروههای مسلح تظاهرات می کنند. هیئت های نمایندگی که ما آنها را الإخباریه السوریه می نامیم نیز اهمیت دارند، شخصیت های محترمی هستند، نوعی شورای معمران (سالخوردگان). مثلا در محلی که افراد مسلح خارجی باشند شورای سالخوردگان می کوشد تا با آنها وارد صحبت شود. پدیده افراد مسلح خارجی پدیده بسیار خطرناکی است. بسیاری از روستا ها بخاطر آنها ویران شدند. زیرا دولت می گوید اگر این افراد مسلح عقب نشینی نکنند، هزینه آن را تمام ساکنان محل باید بپردازند. به این دلیل مردم می خواهند که این افراد محل را ترک کنند. نه به این دلیل که می خواهند از دولت حمایت کنند بلکه از این طریق است که می توان به خواست خود رسید، بدون توسل به زور. این بهترین راه است. توسل به زور فقط بازنده دارد.
ــ اگر جنبش اسلامی برنده شود، آینده سوریه چگونه خواهد بود؟
ــ جنبش اسلامی برنده نخواهد شد. اسلامگریان احتمالا در مناطقی هستند که بطور عمده سنی نشین است، نه در سراسر کشور، مطلقا نه. و اگر سنی ها بخواهند حکومت کنند تصفیه های دامنه داری صورت خواهد گرفت.
ــ آیا دیپلماسی هنوز برای پایان دادن به جنگ در سوریه شانسی دارد؟
ــ ما از براهیمی پشتیبانی می کنیم و براهیمی از ما حمایت می کند. هرکس که در امکانات او ابراز تردید کند خواستار راه حل سیاسی در سوریه نیست و نبرد مسلحانه یعنی ویران ساختن سوریه مدرن. من نمی توانم بپذیرم که سوریه امروز یک کشور شکست خورده است و فردا کشوری فقیر و محتاج. نه پس از 70 سال استقلال. استقلال و دموکراسی بهم وابسته اند. نیروی ما در استقلال سیاسی ماست. دموکراسی برای سوریه را ما از طریق مسالمت آمیز بچنگ خواهیم آورد.
www.jungewelt.de
|