بهترین گزینه نظام جمهوری اسلامی برای بهبود احتمالی وضع معیشتی مردم
آرش سلیم
•
و اما آن چه به مردم ایران مربوط می شود نه تنها برچیدن بساط دیکتاتوری که برچیدن بساط جهلی است که به نام دین ملک و ملت را به چنین فلاکت و خفتی کشانده است. علی اکبر ولایتی شاید بتواند شیب سقوط این رژیم را کمتر کند، اما سرنوشت محتوم چنین رژیمی پشت کردن کامل مردم به آن خواهد بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۰ اسفند ۱٣۹۱ -
۲۰ مارس ۲۰۱٣
این روزها دوباره بحث کاندیداتوری محمد خاتمی یا اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شده است. عده ای با دلایل «استراتژیک» در جهت حفظ نظام و عده ای با دلایل «تاکتیکی» در جهت به چالش کشیدن نظام در رد صلاحیت ها به توجیه نامزدی این دو نفر پرداخته اند. نگارنده با موضع اصلاح ناپذیر بودن این نظام و ضرورت مسلم «تغییر» این نظام به دست مردم ایران، بر این باور است که به لحاظ تاکتیکی و احتمال اندک بهبود در وضع معیشتی مردم؛ علی اکبر ولایتی بهترین گزینه برای پست ریاست جمهوری نظام اسلامی است. ورود هر کاندید اصلاح طلب و یا یکی از نزدیکان احمدی نژاد به پاستور در شرایط کنونی نه تنها وضعیت کنونی کشور را بهتر نخواهد کرد که به ضرر مردم ایران نیز خواهد بود. اگر علی خامنه ای (یا همان نظام جمهوری اسلامی) به این نتیجه نرسیده باشد که هیچ راهی جز حاکمیت مردم نیست؛ بهتر است دوستداران نظام شامل اصلاح طلبان طرفدار حفظ نظام، به علی خامنه ای فرصت دهند تا فرد مورد نظر خود را منصوب کند. بگذارند علی خامنه ای به وسیله فرد مورد نظرش علی اکبر ولایتی و با تجربه هایی که در این دو دهه اخیر کسب کرده است به رتق و فتق امور جاری معیشتی مردم بپردازد. آن هایی که ریاکارانه به بهانه حفظ نظام و در واقع در وسوسه وارد شدن به بلبشوی رانت خواری جاری در نظام به دلبری برخاسته اند، با مزاحمت های خود نه کمکی به بهبود معیشت مردم خواهند کرد و نه قادرند برای حفظ نظام کاری کنند. یک دیکتاتوری یک دست در خدمت معیشت مردم بهتر از بلبشوی دکان های ریاکارانه دو نبش خواهد بود. به گمان من اگر علی خامنه ای دغدغه مزاحمت کسانی را که با او همراه نیستند نداشته باشد دیکتاتور بهتری خواهد بود.
بدون تردید حذف گروه احمدی نژاد و رانت خواران و طرفداران پرخرج وابسته اش به نفع مردم ایران خواهد شد. درآمدهای کنونی نفت ظرفیت جایگزین شدن رانت خوران جدید را ندارد. با انتصاب ولایتی و یک دست شدن نظام، حیف و میل ها و ریخت و پاش های گروه دیگر برای خرید افراد و جمع کردن طرفدار کمتر می شود و این به نفع بیت المال خواهد بود. من از علی اکبر ولایتی چندان نمی دانم. اما در مقایسه گمان نکنم از نظر قابلیت های فردی از محمد خاتمی کمتر باشد. مسلما بین دو گزینه: ۱) قابلیت های بیشتر ولایتی با همراهی و همکاری علی خامنه ای و ۲) فرد ضعیف خاتمی در تقابل با خامنه ای؛ گزینه نخست به نفع مردم ایران خواهد بود. اگر در نهایت خوش بینی فرض کنیم پست رئیس جمهوری اسلامی به محمد خاتمی برسد؛ در این شرایط بحرانی کشور از همان روزهای نخست انتخاب کابینه دور جدیدی از درگیری ها و تنش ها بین نظام و محمد خاتمی شروع خواهد شد. نظام همانطور که می دانیم شامل علی خامنه ای، سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، قوه قضاییه، قوه مقننه، و دیگر ارگان های تابع رهبر جمهوری اسلامی است.
علی خامنه ای حتی در چینش کابینه جای هیچ گونه مانوری را برای محمد خاتمی باز نخواهد گذاشت. اگر بیشتر ارگان های نظام هم در ید قدرت او نبود، او به لحاظ لیدرشیپ فاتح میدان نبرد مردم و «نظام» در انتخابات ٨٨ است! از دیدگاه حکومت و سردارانش اما محمد خاتمی فرد ضعیف و وامانده ای است که از پشت کردن به «نظام» توبه کرده است و به گدایی و پابوسی آن ها آمده است! به لحاظ سواد و معلومات نیز به نظر می رسد هم علی خامنه ای و هم علی اکبر ولایتی یک سر و گردن از محمد خاتمی بالاترند. علی خامنه ای به ریسک بازشدن هر گونه رخنه ای در این شرایط حساس واقف است و به اصلاح طلبان واقعی هرگز چنین فرصتی را نخواهد داد. ممکن است برای مقابله با احمدی نژاد به ناچار چراغ سبز چشمک زنی را برایشان روشن کرده باشد، اما این یک بازی دو سر برد برای خامنه ای و دو سر باخت برای اصلاح طلبان خواهد بود.
عده ای نیز که سودای حفظ نظام را ندارند با اهداف تاکتیکی به چالش کشیدن نظام در رد صلاحیت ها وارد میدان نوشتن های تکراری شده اند. در این گروه افرادی نیز دائم مردم را از سوریه ای شدن ایران می ترسانند. انگار هیچ راه دیگری جز سوریه ای شدن پیش پای مردم ایران نیست! باید از این افراد که اغلب در گروه پاسداران نظام هم بوده اند پرسید از کدامین «هزینه» حرف می زنند؟ آب که از سر گذشت چه یک وجب چه هفتاد وجب! رژیمی که روز روشن کسانی چون هاله و هدی و ستار را می کشد و از خانواده آن ها طلب کار هم هست، رد صلاحیت در شوهایی به نام انتخابات برایش مثل آب خوردن است!؟
و اما آن چه به مردم ایران مربوط می شود نه تنها برچیدن بساط دیکتاتوری که برچیدن بساط جهلی است که به نام دین ملک و ملت را به چنین فلاکت و خفتی کشانده است. علی اکبر ولایتی شاید بتواند شیب سقوط این رژیم را کمتر کند، اما سرنوشت محتوم چنین رژیمی پشت کردن کامل مردم به آن خواهد بود. با ترس و وحشت افکنی تا حدی می توان جلوی تحرک مردم را گرفت. روز به روز مقاومت منفی مردم جدی تر خواهد شد و سرانجام به برخاستن برای به دست گرفتن سرنوشت خود خواهد انجامید.
|