سری که بالای دار رفت و اندیشه ای که ماندگار شد
ده فروردین، ۶۶ مین سالروز شهادت قاضی محمد و یارانش
کیهان یوسفی
•
او بعد از شهادت، رمز رهایی یک ملت گشت و نمادی برای مبارزه. چند لحظه قبل از مرگش و در پای چوبه دار، در بند نهم وصیت نامه اش برای نسلهای آینده می نویسد:"از قیام دست برندارید تا از سلطه رهایی یابید"
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٨ فروردين ۱٣۹۲ -
۲٨ مارس ۲۰۱٣
بعد از گذشت ۶۶ سال از به دارآویختنش او تنها با نام قاضی شهر مهاباد و مسئول اداره اوقاف این شهر شناخته شده نیست. او بعد از شهادت، رمز رهایی یک ملت گشت و نمادی برای مبارزه. چند لحظه قبل از مرگش و در پای چوبه دار، در بند نهم وصیت نامه اش برای نسلهای آینده می نویسد:"از قیام دست برندارید تا از سلطه رهایی یابید".
قاضی محمد، انقلابیی فرهیخته، رهبری اندیشمند، میهن پرستی وارسته، عالمی دانا و دمکراتی مردم دوست بود که متدش برای مبارزه و تداوم مبارزه، مختص به خودش بود.
در باب شخصیت و مبارزه و دوران حاکمیت جمهوری کردستان که او رئیس جمهور و پیشوایش بود، معاندان و دوستدارنش بسیار نوشته اند. عظمت طلبان شوینیستی که او را خائن به کشور خطاب کردند و آزادیخواهان بشردوستی که او را الگو و نماد مبارزه قرار دادند.
در سال ۱۲٨۹ در مهاباد متولد شد. بعد از فوت پدر قاضی مهاباد شد. در سال ۱٣۲٣ به جمعیت کومله ژـ ک (جمعیت احیای کردستان، که یک سازمان مخفی ناسیونالیست کرد بود) پیوست. بعد از مدت کمی به رهبری سازمان برگزیده شد. در ۲۵ مرداد سال ۱٣۲۴ شمسی حزب دمکرات کردستان را تاسیس کرد. در دوم بهمن ماه همان سال حکومت جمهوری کردستان را تشیکل داد. کابینه حکومت تشکیل داد. سپاه ملی تشکیل داد. پرچم کردستان را برافراشت. سرود ملی ساخت. روزنامه منتشر کرد. مدرسه کردی دایر کرد.رادیو و چاپخانه راه اندازی کرد و...
۱۱ ماه جمهورییش دوام نیاورد و در ۲۶ آذر ۱٣۲۵ با ورد نیروهای ارتش به مهابادو با مدنظر قرار دادن کشتار مردم تبریز و غارت آذربایجان توسط ارتش حکومت مرکزی، ترجیح داد خود به استقبال مرگ برود و مانع از کشتار مردمش گردد. سوم اسفندماه همان سال در دادگاهی فرمایشی به اعدام محکوم شد و در روز دهم فروردین سال ۱٣۲۶ به همراه برادرش صدر قاضی، نماینده مهاباد در مجلس ملی و عموزاده اش، محمد حسین خان سیف قاضی، وزیر جنگ جمهوری کردستان در میدان چهار چراغ مهاباد به دار آویخته شد. سرش بر بالای دار رفت و ولی اندیشه و نامش رمز مبارزات ملتی گشت که تاکنون نیز، قاضی محمد نماد رهایی ملت کرد نه تنها در کردستان ایران، بلکه در تمامی بخشهای کردستان نیز هست.
قاضی محمد از آن دست رهبرانی بود که گستره محبوبیت او بعد از مرگش بیشتر گشت و بی شک پیروانش با او تعیین هویت می شوند. او به نماد هویت یک ملت تبدیل شد. نماد هویت یک جنبش. جنبشی دمکراتیک و هویت طلب. جنبشی که صدای مظلومیت ملتی تحت ستم است که ملت حاکم با توسل به هر ابزاری درصدد اضمحلال آن است.
چرا قاضی محمد، محبوب، ماندگار و فراگیرتر از مرزهای کردستان ایران شد رازی است که شاید در این استدلال نظریه پرداز مبحث رهبری یعنی "مسینر" بتوان یافت، او می گوید: "رهبر داستانهایی را تعریف می کند و هنگامی که مردم خود را با رهبر پیوند می دهند در واقع خود را با آن داستان ها پیوند می دهند که همه مشترکا خود را در آن تصور می کنند". آری قاضی محمد داستان مظلومیتهای یک ملت در طول تاریخ را برای آن ملت بیان می کرد و مسیر رهایی را برای آنها دست نشان می کرد و اکترهای داستان قاضی همانا اعضای آن ملت بودند، اکترهایی که بایستی داستان را به پایان برسانند. قاضی محمد بذری را کاشت که بعد از مرگش روز به روز در حال جوانه زدن و رشد کردن است، بذری که اجازه ندهد صاحبان طناب و دار به میل خود پایان داستان را بنویسند، او از ملتش خواست که با اتحاد و همدلی پایان داستان را خود بنویسند، داستانی که بایستی پایان آن رهایی باشد.
۶۶ سال می گذرد، و نوادگان قاضی محمد هچنان در کارزار مبارزه اند. مبارزه ای که همچنان ادامه دارد و بدون شک قاضی الگو و نماد بارز این مبارزه است.
|