عشق. شعری از: اوسکار داویچو
مجتبا کولیوند
•
تو هستی، دلبرم
روی علف ها رشد کردی
با نسیم،
همان جوانی که در میان گٌل ها گم شد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ فروردين ۱٣۹۲ -
٣۱ مارس ۲۰۱٣
شعری از: اوسکار داویچو
برگردان: مجتبا کولیوند
عشق
تو هستی، دلبرم
روی علف ها رشد کردی
با نسیم،
همان جوانی که در میان گٌل ها گم شد.
و اکنون چهره ات
به گونه ای است که گویی در خواب
سایه بال شب پره ای آن را نوازش می کند.
تو هستی، دلبرم
بر ساحل رشد کردی
و اکنون چشم هایت می جوشد مثل دریا،
و پستان هایت مثل دو موج اند
که هرگز از بازی گوشی خسته نمی شوند.
یا که از معادن فلز داغ آمدی
از معادن مس، از آتش فشان مذاب تیره،
و حالا صدای تو مانند تونلی است
پر از معجزه.
و اشک هایت، آبی است
که از ناآرامی به بالا می پاشد.
یا که در شن زار طلا رشد کردی
در قعر رودخانه
در کنار ریشه آب،
و اینک دستانت حلقه گردن من است:
دو چشمه کوچک
عطشان آزادی.
***
kolivand@andische.de
|