اصلاح طلبان حکومتی و گذار از جنبش سبز
م. چشمه
•
اکنون اصلاح طلبان حکومتی با زیر پا گذاشتن و فراموش کردن کلیه مطالبات دمکراتیک که پیش شرط برگزاری یک انتخابات حتی نیمه آزاد است، هیچ راه نجاتی را بجز گفتگو و سازش با هسته اصلی قدرت در ایران و شرکت در چرخه معیوب "انتخابات" ادواری و بازی در زمین ولایت فقیه برای مردم ایران ترسیم نمیکنند. آنان با اینکار حقیقتاً مردم را مأیوس میکنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ فروردين ۱٣۹۲ -
۱ آوريل ۲۰۱٣
دوباره موسم "انتخابات" در ایران فرا رسیده است. حتی تا شش ماه پیش کسی نمیتوانست باور کند که بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان حکومتی در ایران شامل "شورای هماهنگی جبهه اصلاحات"، ۹۱ نفر از اصلاح طلبان و عده دیگری از آنان در خارج کشور، بدون آنکه هیچ کدام از پیش شرطهای قبلی آنان توسط حاکمیت قبول شود، و یا به عبارت دیگر، بدون دریافت کوچکترین امتیازی از بارگاه ولایت فقیه، با پشت کردن به آرمانها و دست آوردهای جنبش سبز دست به دامان خاتمی شوند تا دو مرتبه در انتخابات دو سه ماه آینده ریاست جمهوری کاندیدا شود. چرا چنین چرخش حیرت آوری توسط اصلاح طلبان حکومتی صورت پذیرفت؟
پاسخ به سوال فوق شاید ساده نباشد. اما به باور نگارنده عامل اصلی چرخش اصلاح طلبان حکومتی در تحلیل نهائی بازگشت آنان از جنبش سبز به اصل خویش یعنی نظام جمهوری اسلامی است. بسیاری از آنان با اینکار منافع و امتیازات اجتماعی خود را تضمین میکنند. اینان خود را بازماندگان و فرزندان یک انقلاب دینی میدانند که بزعم آنان در نتیجه لغزش و اشتباه ولایت فقیه در مورد روی کار آوردن احمدی نژاد و فساد و ناکارآمدی دولتی منتج از آن به کجراه رفته است. گذار از جنبش سبز و پشت کردن به دست آوردهای آن شامل مشروعیت زدائی از رژیم، زیر سوال بردن انتخابات مخدوش در جمهوری اسلامی (رأی من کو؟)، ضدیت با استبداد ولایت فقیه (مرگ بر دیکتاتور)، خواست برقراری یک رژیم ملی غیر مذهبی (جمهوری ایرانی)، نتیجه ناگزیر چنین چرخشی است. نقض عهد با مردم، فراموش کردن مبارزات آنان با یک رژیم جهنمی و قربانی کردن اخلاق سیاسی به پای یک پراگماتیسم گمراه و روزمره گی دردآور، نتیجه دیگر چنین چرخشی است. در ظاهر اصلاح طلبان حکومتی، بحرانی تر شدن شرایط ایران، خطر حمله نظامی، "لیبیائی" و یا "سوریه ای" شدن و تجزیه ایران را از علل چنین چرخشی میدانند.
در بیانیه و درخواستهای اصلاح طلبان از خاتمی، بجای برجسته کردن علت اصلی نابسامانیهای ایران یعنی رژیم اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه و قبضه شدن کلیه ارکان جامعه در دست یک آخوند کینه توز، تمام کاسه کوزه ها بر سر احمدی نژاد شکسته میشود، و کوچکترین صحبتی از جنبش سبز بمیان نمی آید. حیرت آور تر اما آنستکه اصلاح طلبان حکومتی در این معرکه قلابی بدنبال فردی راه افتاده اند که بارها امتحان خود را در عدم توانائی برای کوچکترین ایستادگی در مقابل ولایت فقیه پس داده است. محمد خاتمی شخصیتی بسیار ضعیف النفس و ترسیده دل است. چنین فردی در هیچ کجای دنیا بدرد رهبری سیاسی که یکی از پیش شرطهای آن حد اقل تهور و پرنسیپ سیاسی است نمی خورد. چرا بجای دور رویم، کافی است خاتمی را در زمینه جربزه سیاسی با افرادی مانند بازرگان، بنی صدر، موسوی و حتی احمدی نژاد مقایسه کنیم!
ظاهراً ولی فقیه از ترس کاندیدای رقیب خود در اردوی احمدی نژاد در مورد شرکت در انتخابات به اصلاح طلبان حکومتی در باغ سبز نشان داده است. اصلاح طلبان نیز با خود فکر نمیکنند اولاً ولی فقیه بدنبال کسب مشروعیت از دست رفته و بازارگرمی برای انتخابات است، و با "مهندسی" لازم کاندیدای مورد نظر خود را از صندوقهای رأی بیرون خواهد آورد. و در ثانی، بچه دلیل آن دسته از مردم که در انتخابات شرکت میکنند حتماً به کاندیدای اصلاح طلبان رأی خواهند داد! هم اکنون از دید بسیاری از مردم، فاصله سیاسی اصلاح طلبان حکومتی به دستگاه ولایت فقیه نزدیک تر است تا فاصله احمدی نژاد به ولایت فقیه. مواضع و عملکرد یکی دو سال گذشته احمدی نژاد در مورد یکی از کلیدی ترین مسائل جامعه ایران یعنی کنار آمدن با جامعه جهانی و غرب بر سر مسأله هسته ای بسیار به خواست مردم نزیک تر است تا مواضع اعلام شده اصلاح طلبان حکومتی.
اکنون اصلاح طلبان حکومتی با زیر پا گذاشتن و فراموش کردن کلیه مطالبات دمکراتیک که پیش شرط برگزاری یک انتخابات حتی نیمه آزاد است، هیچ راه نجاتی را بجز گفتگو و سازش با هسته اصلی قدرت در ایران و شرکت در چرخه معیوب "انتخابات" ادواری و بازی در زمین ولایت فقیه برای مردم ایران ترسیم نمیکنند. آنان با اینکار حقیقتاً مردم را مأیوس میکنند.
م. چشمه، ۱۲ فروردین ۱٣۹۲
|