سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مقوله "ملت ـ دولت" و "دولت ـ ملت" در کوردستان


هادی صوفی زاده


• اگر تا قبل از ظهور بحران سوریه جریان دولتگرا فضای سیاسی کردستان را نمایندگی می کرد، اما بحران سوریه و حضور قدرتمندانه جریان ملتگرا در غرب کوردستان کفه را بنفع آنان تغییر داد. اگر چه اندیشه ملت ـ دولت در بخش شمالی کردستان در انحصار حزب مادر میباشد؛ اما باید گفت استقلال عمل و غنای فکری و ایدئولوژیکی این خط به موفقیتهایی در جنوب کردستان نیز دست یافته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ فروردين ۱٣۹۲ -  ٣ آوريل ۲۰۱٣


مبارزات ملی دموکراتیک ملت کورد در چهار بخش کوردستان بر بستر دو خط سیاسی "دولت ـ ملت" و دیگری "ملت ـ دولت" شکل گرفته است. بعبارتی دیگر اولی تشکیل دولتی تحت نام کوردستان در چارچوب استقلال و یا خودمختاری را اولویت کار خود قرار داده و معتقد است با تشکیل دولت کوردستان ملت کورد را می توان در آن تعریف کرد. دیگری ملت را اولویت کار خود قرار داده و معتقد است که بازسازی و بازتعریف هویت ملی کورد مهمتر از چارچوب جغرافیایی آن است و تنها درصورت هویت یابی و اعتماد بنفس ملت کورد، دولت کوردی تاسیس خواهد شد. این دو خط سیاسی ـ مبارزاتی در برخی نقاط دارای تضاد و در بسیاری نقاط دارای اشتراک میباشند.
از دو سال قبل با بروز بحران سوریه و سازماندهی اجتماعی ملت کورد در غرب کوردستان (کوردستان سوریه) و پروسه صلح شمال کوردستان (کوردستان تورکیه) در جریان نوروز امسال که با پیام آقای عبدالله اوجالان با دولت این کشور، که خط فکری سیاسی ملت ـ دولت را نمایندگی میکند، نیازمند شناخت بیشتر هر دو خط سیاسی عرصه عمومی کوردستان میباشیم و سعی بر این است در این مطلب به مفهوم مقوله ملت ـ دولت پ.ک.ک و نگاهی گذرا به عملکرد مقوله دولت ـ ملت طرف مخالف در همه بخشهای کوردستان، اشاره شود.

١) پروسه دولت ـ ملت:
پروسه دولت ـ ملت از طرف احزاب مطرح سنتی کوردستان به ترتیب، از جانب حزب دموکرات کوردستان ـ عراق   و اغلب احزاب جنوب کوردستان (کوردستان عراق)، در شرق کردستان (کوردستان ایران) عموم احزاب کوردی به استثنای حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)، در غرب کوردستان (سوریه) حزب دموکرات کوردستان ـ الپارتی و احزاب مشابهی که در حوزه فعالیتهای دولت ـ ملت تعریف می شوند و در شمال کوردستان (تورکیه) نیز احزاب دیرینهای بوده و هستند که اینک تنها نامی از آنان مانده است و از این دسته می توان به حزب سوسیالیست کوردستان که در گذشته از نفوذ قابل توجهی بهرهمند بوده اشاره نمود.

یکی از ضعفهای اساسی این گرایش سیاسی در همه بخشهای کوردستان به استثنای جنوب کوردستان (عراق) ـ که شرایط ویژهای داشته ـ آن است که حوزه جغرافیایی کوچکی را بخود اختصاص داده و نوع انگیزه و خواستههایشان نتوانسته به گفتمان غالب در میان کورد تبدیل شود و هویت کوردی را در کل جغرافیای کوردستان برجسته نماید. برای نمونه در شرق کوردستان (کوردستان ایران) منطقه موکریان، در شمال کوردستان (کوردستان تورکیه) مناطق بوتان (شامل نواحی هم مرز با کوردستان عراق)، در غرب کوردستان (کوردستان سوریه) تنها مناطق جزیره (مناطق هم مرز با کوردستان عراق) حوزه نفوذ پروسه دولت ـ ملت بوده است. که هر کدام از مناطق موردنظر تقریبا یک سوم کل وسعت خاک کوردستان را در بر می گیرد.
تلاش بیش از حد برای در راس امور قرار گرفتن، چه در حزب و چه در مقاطع کوتاهی که احزاب زمام امور را در دست گرفتهاند، و دیوانسالاری به سبک نظام های حاکم بر کوردستان، شاکله ذهنی و عینی این طیف را تشکیل میدهد. نتیجه این شیوه مدیریت بویژه در میان احزاب شرق و جنوب کوردستان به شکاف طبقاتی، ناکارامدی مدیریتی و فساد مالی از درون این احزاب انجامیده و رکود این قبیل احزاب را می توان از این زاویه دید.
جریان سازی و آموزش اجتماعی ـ فرهنگی این دسته از احزاب بسیار ضعیف و تنها در صورت تحولات فرامنطقهای توانسته وجود خود را ابراز نماید، چند دستگی و برخوردهای فیزیکی این طیف آسیبهای جدی به جامعه کوردستان وارد آورده تا جائیکه چندی پیش آقای مسعود بارزانی از بی انگیزهگی و نبود عرق ملی در میان جوانان کورد ابراز نگرانی نموده بود. ورود سالانه صدها جوان کورد از شرق کوردستان به اردوگاههای احزاب سنتی و سرخوردگیشان نشان از ناتوانی احزاب سنتی در آموزش صحیح این سرمایه ملی میباشد.
ظهور حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) در شمال کوردستان که از بدو تاسیس با حساسیتهای خاصی از طرف احزاب کوردی کلاسیک مواجه بود و در جاهایی هم به حذف فیزیکی آنان انجامیده است سرآغاز به چالش کشاندن این خط فکری مورد ذکر بود که اینک در رقابتی تناتنگ بسر میبرند. سران جنبشهای کوردی منتسب به طیف دولتگرا در شمال کوردستان که خاستگاه فئودالی داشته، قادر به هضم مدعی رهبری همچون عبدالله اوجالان با باکگراوند طبقه پایینی جامعه، نبودهاند. این شرایط برای حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) شاخه مشابه پ.ک.ک در کوردستان ایران نیز تکرار گردید. احزاب سنتی شرق کوردستان که نسل اولی آنان دارای تحصیلات دینی و حوزوی و نسل بعدی دارای تحصیلات علمی اما از طبقه فئودال جامعه بوده خود با حساسیت زیاد به موقعیت رهبران جوان پژاک که عموما از طیف پایین جامعه کوردستان هستند، می نگرند و قادر به قبول و جایگزینی همچون نسلی از درون جامعه کوردی به مثابه آلترناتیو، نیستند.

٢ ) پروسه ملت ـ دولت:
پروسه ملت ـ دولت بترتیب از طرف حزب کارگران کوردستان (تورکیه)، حزب اتحاد دموکراتیک (سوریه)، حزب راه حل دموکراتیک (عراق) و حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در ایران نمایندگی می شود.
خط سیاسی مزبور که نسبت به اولی جوانتر و از سابقه کمتری برخوردار است در دو بخش شمال و غرب کوردستان (کوردستان تورکیه و سوریه) با سازماندهی اجتماعی و اعتماد بخشیدن به بخش عظیمی از مردم به موفقیتهایی دست یافته است. پ.ک.ک بانی این خط سیاسی ابتدا در ادبیات سیاسی خود، فراتر از احزاب دولتگرا پروژه کوردستان بزرگ را دنبال می نمود، ادبیات نوین سیاسی را در جامعه بنا نهاد و بر همه بخشهای کوردستان تاثیر گذاشت. این حزب در جهشی غیر منتظره یکباره پروژه ملت ـ دولت را به عبارتی دیگر مقوله ملت دموکراتیک را در چارچوب کنفدرالیزم دموکراتیک که بگفته خود بر اساس برخی متون و بازخوانی تاریخی بدان رسیدهاند برگزیدند که نگاهی به آن از جهاتی حائز اهمیت است.
در اندیشه ملت ـ دولت پ.ک.ک بجای ذهنیت حکومتداری در اذهان عموم و تلاش برای تشکیل دولت، ـ که از نظر آنان به دیکتاتوری می انجامد ـ به آموزش اجتماعی و تشکیل جامعهای عدالت مدار بر اساس مدیریت بشیوه کمونال روی آوردهاند، مردم عادی و اصل جامعه اساس گرفته شده و مدیریت جامعه بدست خود مردم سپرده می شود. نمونه این شیوه مدیریتی در مناطق آزاد شده غرب کوردستان و در منطقه میدیا (مناطق تحت حفاظت پ.ک.ک در دامنه کوههای قندیل) و شهرداری هایی که در شمال کوردستان توسط کوردها اداره می شود، به وجود آمده است.
بقول آقای اوجالان اگر ناپلئون برای پیشبرد اهداف خود با تاکیدات مکرر از سرمایه، سرمایه، سرمایه حرف زده و یا هیتلر بر سازماندهی، سازماندهی، سازماندهی تاکید نموده؛ پ.ک.ک از آموزش، آموزش، آموزش سخن می گوید. و اینک شاهد هستیم که اگر چنانچه سی سال قبل شادروان دکتر قاسملو تاکیداتش بر سازماندهی حزبی ناکام ماند، اینک جریانی همچون پ.ک.ک فارغ از سازماندهی حزبی مورد نظر د.قاسملو ـ که با موفقیت پشت سر گذاشته ـ مسئله آموزش اجتماعی را به بطن جامعه کوردی کشانده است.
سخنی از یکی از کادرهای پ.ک.ک را در همین جا نقل میکنم که از جهات بسیاری حائز اهمیت. ایشان گفت: "در اوایل دهه نود میلادی از پ.ک.ک درخواست عضویت نمودم. آقای اوجالان مرا بحضور پذیرفت و از من سوال نمود که آیا شما ملت خود را می شناسید؟ گفتم من از سوریه بیشتر خارج نشدهام. ایشان (اوجالان) به من گفت برو ملت خود را بشناس و بعد وارد تشکیلات بشو. گفتم چگونه؟ گفت برو شرق کوردستان (کوردستان ایران)، گفتم چگونه بروم؟ گفت اگر به ملتت می اندیشی می توانی با پای پیاده بروید. ایشان گفت قبول کردم و با پای پیاده از نقطه شمالی کوردستان تا ایلام را بمدت دو سال گشته مورد مطالعه قرار داده و نتیجه شناخت خود از ملت را در اختیار رهبر (سهرۆک) قرار دادم". اینگونه سازماندهی میسیونرگونه از ابداعات پ.ک.ک در کار آموزشی میباشد.
خط مشی ملت ـ دولت با تفوق و الویت دهی احیای هویت عنصر کورد بر چارچوب جغرافیایی تکیه نموده و معتقد است زمانی کوردستان مستقل شکل خواهد گرفت که خودآگاهی ملی به درجه اعلا رسیده باشد. در این خصوص در ادبیات پژاک آمده که "شخصیت و هویت عنصر کورد کولونی گشته و مغز عنصر کورد اشغال شده و تنها راه رهایی ملت کورد آزادسازی فکری فرد کورد میباشد و در صورت نائل شدن به این مهم سرزمین اشغال شده کوردستان نیز آزاد خواهد شد، بنابراین هدف اولیه ما آزادسازی مغز عنصر کورد است نه سرزمینش!"
از نظر آنان تاریخ اجیر کردن کوردها در بخشهای مختلف کوردستان به دوران ساسانیان بر می گردد و معتقدند پدیده خیانت در میان کوردها از آن زمان تاکنون هدفمندانه تداوم یافته است. تجارب آنان نشان می دهد که یک   کورد در مواجه با یک فارس نیم کورد بودن خود را از دست میدهد. بنابراین تاکید بر آموزش و بازسازی هویت فردی از اولیت کار آنان است.

نگاه اندیشه ملت ـ دولت به تاریخ ایران
در حوزه تاریخی پروژه ملت ـ دولت به بازخوانی جایگاه کورد در عصر کهن پرداخته و اهداف کنونیشان احیای تمدن زاگروسی در هلال زاگروس است. احیای این تمدن دیرینه و تجلی زندگی اکولوژیک که به لحاظ تئوریکی در مجموعه آثار آقای اوجالان موجود میباشد در کانون فعالیتهای روزمره و زندگی سیاسی آنان قرار دارد. قرائت نوینی از تاریخ ملت کورد که به تاریخ زرتشت و سیستم حکومتی مادها بر می گردد و معتقدند مورخین ایرانی بطور عمد تاریخ کوردها را از جوهره واقعی خود به انحراف کشاندهاند.

پژاک همانند پ.ک.ک مسائل تاریخی را بطور ریشهای مورد مطالعه قرار داده و سیستم کنفدرالی مورد ادعای خود را به سیستم کنفدرالی مادها پیوند می دهد. آنان در نتیجه گیریهای مطالعاتی خود به سه عامل حکمرانی هخامنشینی، ساسانی و صفوی ـ که از آنان به نظام خسروانی نام میبرند ـ (١) بعنوان ستون اساسی فرهنگ سیاسی ایرانیان که امروزه در حکمرانی ایرانیان بکار گرفته می شود را مورد نقد قرار دادهاند. در مطالعات تاریخی پژاک اشاره شده که اگر چه در ساختار کنفدرال مادها پیوستن و یا خروج از سیستم کنفدرال مادها امری طبیعی و آزاد بوده اما در نظام خسروانی این آزادی سلب شد. و در مباحث خود تمدن ایرانیگری را مساوی با جنگ علیه طبیعت می نامند.
دادههای تاریخی پژاک در مورد ایرانیان حکایت از این دارد که ملت فارس متاثر از فلاسفه هندی، ادبیات افغآنی و دین اسلام است. آنان معتقدند ایرانیان بدلیل اینکه مادر شاپور دوم یهودی بود و ایشآن از اعراب نفرت داشت به قتل و عام عربهای "حیره" دست زده و آنان را نابود کردند که زمینه ساز حمله بعدی اعراب به ایران شدند. در ضمن آنان بر خلاف نگاه فارسها به تاریخ، حمله اعراب به ایران را بزرگترین خدمت به ایران میدانند.
در بازخوانی تاریخی پژاک آمده، در عصر طاهریان زبان فارسی شکل گرفت و شکلگیری زبان فارسی مدیون عربها بود و معتقدند ایرانیان توانستند نظام خسروانی خود را با دنیای اسلام قوت بخشند و در ضمن دین رسمی را ابداع ایرانیان می دانند. آنان معتقدند که نظام خسروانی در ایران مانع رنسانس در خراسان شد نه دین اسلام و معتقدند اگرچه شاهان ایران تورک بودند اما صدراعظم و وزرا همیشه فارس بودهاند. در بخش دیگری از دادههای تاریخی پژاک آمده نظام الملک مهمترین سیاستمدار ایران با نوشتن کتاب سیاستنامه بیشترین ضربه را به آئین مزدک و مانی زد و با شریعت نامه امام محمد غزالی همپیمان گشت.

نگاه ملت ـ دولت در حوزه دینی:

در حوزه دینی پروژه ملت ـ دولت خارج از اینکه با احترام به همه ادیان می نگرند اما تفسیرات نوینی از آئین دارد و به آئین میترایی بعنوان دیانت کوردها تاکید دارند. در این راستا در تورکیه آنان را بخاطر این نگرش کافر می پندارند و سعی بر سیاه نمودنشان در جامعه اسلامی تورکیه دارند. آنان بر اساس آموزههای دینی خود، دفاع مشروع را که امروزه در میدان مبارزه بکار میبرند با الهام از آئین میترایی می دانند. مهر، میترا، مێردین، میر، شهر "مێردین" زادگاه آئین میترایی است. در وصف دفاع مشروع آنان معتقدند قدرت رزمی ملتهای آسیای شرقی از قدرت تهاجمی تاریخ آنان میباشد دفاع مشروع در کوردستان نیز ریشه تاریخی دارد و حفظ هویت ملی ملت کورد در مقابل دشمنان در طول سالیان دراز با برخورداری از مهارت در دفاع مشروع بوده است.
قرائت نوین آنان از دین توانسته به ضریب اعتماد میان ملت کورد با دیگر ملتها و ادیان موجود در سرزمین کوردستان کمک نماید تا جائیکه جامعه آسوریان بعداز سالها بدبینی نسبت به کوردها بارد دیگر حضور خود را در میان کوردها می بینند و با کمک کوردها نماینده خود را به پارلمان تورکیه فرستادند. در کوردستان سوریه حرمت دینی مشابهی حکمفرماست. در فضای ناامنی فعلی ارمنیها، آسوری ها و دیگر اقلیتها در پناه کوردها احساس امنیت می کنند.

نگاه به زن:

یکی از نقطه صعود این خط فکری نگاه آنان به شخصیت زن است. بلحاظ فلسفی آنان در پروژه موردنظر خود طبیعت و زن را بعنوان آفریننده می نگرند و معتقدند تنها با آزادی زن آزادی واقعی بشریت متحقق می شود. و معتقدند آزادی زن، طبیعت و آزادی ملت زاگروس از اهداف ماست. نگاه آنان به تاریخ این است که مزدک که بعداز مانی پیرو آئین میترایی گشت زنان را سازماندهی کرد و آموزش داد و سرخ جامگان از آنجا که یکی از زنان نزدیک به مزدک بنام خرم بود لباس سرخ به تن داشته به سرخ جامگان شهرت یافتهاند و معتقدند زنان در تشکلهای آنان از همچون رسالتی بهرهمندند.
در عرصه فعالیتهای روزمره آنان سیستمی را بنیان نهاده که تمام تشکلها بشیوه مشترک میان زن و مرد اداره می شود و اوج این ارزش برابری طلبانه را می توان از آنجا دریافت که تقریبا نصف رهبری خود پ.ک.ک را زنان تشکیل می دهند. زن در پ.ک.ک و سازمانهای موازی هویت بالای خود را یافته در عرصه عمومی جامعه نیز زنان ارزش انسانی و اجتماعی خود را حس می کنند. از نظر کارشناسان این خط مشی چیرهگی دولت بر جامعه به در تنگنا قرار دادن زنان می انجامد و هر اندازه قدرت دولت ضعیف و یا محدود باشد حضور زن پررنگ تر است. در یک بررسی، آنان در مورد اثبات نظرات خودشان به این نتیجه رسیدهاند که میزان بالای خودسوزی و خودکشی زنان کورد در مناطق کرماشان و ایلام نسبت به دیگر مناطق کوردستان نتیجه حضور پررنگتر دولت بر روح و روان زنان جامعه است.

نتیجه گیری:

اگر تا قبل از ظهور بحران سوریه جریان دولتگرا فضای سیاسی کوردستان را نمایندگی می کرد، اما بحران سوریه و حضور قدرتمندانه جریان ملتگرا در غرب کوردستان کفه را بنفع آنان تغییر داد. اگر چه اندیشه ملت ـ دولت در بخش شمالی کوردستان در انحصار حزب مادر میباشد؛ اما باید گفت استقلال عمل و غنای فکری و ایدئولوژیکی این خط به موفقیتهایی در جنوب کوردستان نیز دست یافته تا جائیکه بسیاری از احزاب جنوب کوردستان نظیر اتحادیه میهنی کوردستان و برخی احزاب دیگر که در قالب احزاب دولتگرا جای میگرند، در همکاری تنگاتنگ با خط ملت ـ دولت هستند.
موردی که برای روشنفکران و ناظران کورد به معما تبدیل شده و یا به بیانی دیگر رقابت واقعی میان این دو خط میباشد شرق کوردستان میباشد. فضای امنیتی شرق کوردستان امکان اینکه بطور دقیق از میزان محبوبیت احزاب آگاهی بدست بیاید وجود ندارد. هر چند پژاک مدعی حضور پررنگ در شرق کوردستان میباشد اما احزاب با سابقه شرق کوردستان نیز با تکیه بر اصالت خود، پژاک را فاقد پایگاه تودهای می دانند. البته کارشناسانی در حوزه سیاست به میزان محبوبیت پژاک در شرق کوردستان اشاره نمودهاند. برای نمونه چندی پیش آقای حسام دستپیش در مقالهای در سایت بی بی سی نوشت مهاباد که در اصل پایگاه حزب دموکرات کوردستان بوده اما امروزو به سوی پژاک گرایش پیدا کرده است. آنچه مهم بنظر میرسد میزان موفقیت پژاک در شرق کوردستان می تواند پروژه دولت ـ ملت را برنده اصلی صحنه سیاسی کوردستان سازد و به عمر خط دولتگرایی احزاب سیاسی خاتمه دهد اما نباید این موضوع را نادیده گرفت که فرهنگ ایرانی در تمام عرصهها در شرق کوردستان ریشه دوانیده و پژاک برای گذار از فرهنگ ایرانی و احیا و تحقق تمدن زاگروسی و تکمیل پروسه هلال زاگروس راه سختی در پیش دارد.

pjak.eu


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست