پروژه ایجاد حزب چپ بزرگ توهم یا واقعیت (۱) - افشین دینانی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۵ فروردين ۱٣۹۲ -
۴ آوريل ۲۰۱٣
قریب دوازده سال است سازمانهای فذاییان خلق ایران-اکثریت واتحاد فداییان (بقایای بیانیه شانزده اذر وتعدادی از انشعاب اقلیت) گفتگوهایی را برای وحدت سازمانی اغاز نموده اند. این روند بدلیل مخالفان نیرومندی در اتحاد فداییان شتاب لازم را نیافت. از چهار سال پیش به ابتکار اتحاد فداییان شورای موقت سوسیالیست ها (بازماندگانی از گروه سازمان اتحاد ومبارزه در راه ایجاد حزب طبقه کارگر ویکی از اجزا تشکیل دهنده حزب رنجبران) نیز به جمع این مجموعه ناهمگن پیوست. اخیرا از سوی این تجمع اعلام گردیده که گروهی از منفردین نیز به این تجمع می پیوندند تا این نا همگونی را تکمیل نمایند.
در ابان ماه سال گذشته بیانیه ای با امضائ سه گروه فوق الذکر انتشار بیرونی یافت که در ان فصل مشترک انذیشه های این سه سازمان برای وحدت سازمانی بشرح ذیل اعلام نموده اند:
گسست از سیستم فکری وعملکردی "سوسیالیسم واقعا موجود" که طی چند دهه در شوروی و تعدادی از کشورها حاکم بود و اساس فکری مسلط در جنبش کمونیستی را تشکیل میداد.
اعتقاد به ازادی و دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم و مبارزه برای تحقق انها
طرد رژیم جمهوری اسلامی بعنوان مانع اصلی ازادی، دمکراسی، پیشرفت و عدالت اجتماعی از طریق مبارزه مسالمت امیز بدست مردم و از طریق جنبش همگانی و استقرار جمهوری دمکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت
نگارنده کوشش مینماید که در این مقاله در نگاهی تند و پران به این سرفصل ها بر خورد نموده و مواردی را با خوانندگان این مقاله در میان گذارد.
انچه از بند اول این مقاله استنباط میشود ان است که سراسر "فکر وعملکرد" دولت بر امده از انقلاب اکتبر مالامال و مشحون از سیه روزی و ادبار است، هیچ تجربه ای جز بدبختی و سیه روزی برای بشریت ترقی خواه به ارمغان نیاورده، لذا باید با تمام وجود از این فکر وعمل دوری جست، در هر کوی و برزنی علیه ان چون اقای سخن گفت. ظاهرا نویسندگان بیانیه اطلاع ندارند که با پیروزی انقلاب اکتبر دولت توانست در مدت کوتاهی فقر، گرسنگی، بیکاری، بیسوادی، بی خانمانی وعدم دسترسی به بهداشت و فرهنگ را در بخش بزرگی از جهان ریشه کن سازد. جامعه نوین توانست گامهای عظیمی را در مسیر رشد اقتصاد و صنعت برداشته و در مدت زمانی کمتر از سه دهه از یک کشور عقب مانده به یک کشور پیشرفته صنعتی در سطح جهان و به دومین قدرت اقتصادی پس از ایالات متحده امریکا بدل شود. در این کشو ر حق کار، حق مسکن، حق بهداشت، اموزش رایگان تا عالی ترین درجات، بیمه های اجتماعی و حق استفاده از خدمات گوناگون هنری و فرهنگی برای احاد مردم بوجود امد که دست یابی به انها در نظام سرمایه داری برای احاد مردم خارج از تصور است. با پشتیبانی مادی و معنوی کشور شوراها بسیاری از خلق های تحت سلطه توانستند خود را از بندهای استعمار و نواستعمار ازاد سازند.
ایا بیانیه نویسان می توانند انکار کنند که دستاوردهای حاصله در کشور شوراها طبقات حاکم در جوامع سرمایه داری را وادار کرد تا برای جلو گیری از گسترش اندیشه های سوسیالیستی در میان کارگران، امتیازاتی فراتر از ان چه که نظام سرمایه داری خود برای انان قایل بود در نظر گیرد و امروز که دیگر اتحاد شوروی وجود ندارد بتدریج بسیاری از خدمات دول رفاه کاهش یافته است. بیانیه نویسان هیچگاه از خود پرسیده اند که اگر اتحاد شوروی با تمام اشکالاتی که داشت در صحنه جهان حضور داشت ایالات متحده قادر بود چنین جنایاتی را در عراق انجام دهد ویا برای چنین مدتی طولانی کشور همسایه ما افغانستان را اشغال نماید؟ اصلا دوستان چرا راه دور میروید، اقدام لنین در لغو یکطرفه قراردادهای استعماری دولت تزاری با ایران و اعلام برادری با میهن ما در شمار" فکر و عملکرد" سوسیالیسم واقعا موجود به حساب نمی اید؟
اشتباه نکنید دوستان، نگارنده بهیچوجه منکر خطاها و اشتباهات بزرگ وغیرقابل بخشش در کشور شوراها نبوده و نیست. روبرت گریفت دبیر اول حزب کمونیست انگلستان در سخنرانی خود در قبرس اظهار نظر صائبی دارد. او می گوید:
"اشتباهات، کمبودها و حتی جنایاتی در شوروی روی داد، کمونیست و مارکسیسم نخواهیم بود اگر این واقعیات تلخ را مطرح و تحلیل نکنیم ودرس های لازم را از این اشتباهات نگیریم. ولی هفتاد سال حیات سوسیالیسم اشتباه و جنایت نیست"
انقلاب اکتبر و دولت برخاسته از ان یکی از بزرگترین تجارب بشریت ترقی خواه امروز است. در فرایند تاریخی این انقلاب و در تمام فراز و فرود ان درس های عمیقی نهفته است که می بایست از ان تجربه اندوخت.
در بند دوم بیانیه نویسان مشخص نمی کنند که خواهان چه گونه سوسیالیسمی هستند، اگر منظور از سوسیالیسم همان سوسیالیسم دمکراتیک مورد نظر سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت است برنامه پیشنهادی انان مدافع سرمایه داری است و باری از دوش زحمت کشان برنمی دارد. طرفه ان است که نویسندگان بیانیه در مورد استقلال و مبارزه برای ان را به سکوت برگزار کرده اند. به نظر میرسد در عصر تکنولوژی اطلاعات و یک پارچگی جهان مبارزه با نو استعمار معنی خود را از دست داده است و موضوع استقلال دیگر محلی از اعراب ندارد.
بیانیه نویسان در بند سوم خود خواهان طرد رژیم جمهوری اسلامی از طریق مبارزه مسالمت امیز و از طریق جنبش همگانی و استقرار جمهوری دمکراتیک و سکولار هستند. انان مبارزه را فقط به یک روش محدود میکنند واگر این روش میسر نبود ولی اشکال دیگری از مبارزه امکان پذیر بود استفاده از ان را حرام میدانند.
این بیانیه و این ترکیب مرا یاد شعر سعدی انداخت که گفت:
بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
|