یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

غریبه
سروده ای از اشتفان هایم، برگردان: کامران صادقی


• چهره ام را دیگر نمی شناسم.
می توانم ساعت ها به آیینه خیره شوم
و چهره ام را از هزار تکه بسازم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ فروردين ۱٣۹۲ -  ۷ آوريل ۲۰۱٣


  چهره ام را دیگر نمی شناسم.

می توانم ساعت ها به آیینه خیره شوم

و چهره ام را از هزار تکه بسازم-

و هزار آینه خالی می ماند.


و دست های من برایم بیگانه شده اند،

بوی خستگی می دهند.

دهانم پر از کلمات ناگفته است.

و انگشتانم بر لبه رومیزی می لغزند،

چنان که بر پیراهنی.


و پیشانیم به ناگهان چین های عمیقی برداشته،

و لبانم از درد در هم می شوند.

آیینه ها ژرفای ناپیدائی می یابند،

صدای دور دست را نمی توانم بشنوم.



اشتفان هایم

(۱۹٣۲)



" من اما از مرز گذشتم " نام دفتر اشعار دوران جوانی نویسنده سر شناس آلمانی اشتفان هایم(۱۹۱٣ – ۲۰۰۱) است که اخیرا (۱٨ مرتس ۲۰۱٣) به همت همسرش اینگه هایم، توسط انتشارات برتلزمن منتشر شده است. این اشعار در بین سالهای ۱۹٣۱ تا ۱۹٣۶ به رشته تحریر در آمده اند. "غریبه" یکی از اشعار این دفتر است.


برگردان: کامران صادقی

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست