احمد صدر حاج سید جوادی (معرفی پایه) - م. کوهستان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ فروردين ۱٣۹۲ -
٨ آوريل ۲۰۱٣
احمدصدرحاجسیدجوادی (۳ خرداد ۱۲۹۶- ۱۱فروردین ۱۳۹۲)، از اعضای اولیه و بنیانگذار نهضت آزادی ایران و از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی، دادستان تهران، عضو شورای انقلاب، وزیر دادگستری، وزیر کشور، نماینده مردم قزوین[۱] در اولین دوره مجلس شورا پیش و پس از انقلاب بوده و به مدت ۳۰ سال سرپرستی دایره المعارف تشیع را عهده دار بوده است.
او فارغالتحصیل رشته حقوق و دارای مدرک دکترای علوم سیاسی است. سیداحمدصدرحاج سیدجوادی در بامداد یک شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ در بیمارستان آبان شهر تهران در ۹۶ سالگی چشم از جهان فرو بست.
کودکی، تحصیل، شجره
فرزند سید علی (صدر المعالی) فرزند حاج سید حسین مجتهد خیابانی (حاج سید جوادی) که طبق جزوه شجره طیبه تألیف سید حسن حاجی سید جوادی(دبیر واقوام) تا سی و چند نسل قبل به زید بن علی بن حسین پیوند یافته است. در محرم سال ۱۳۳۵ قمری برابر با ۱۲۹۶ در قزوین در خانه جد خود- جنب اداره شهربانی- زاده شد. حاج سید حسین از شاگردان خاص ملا محمدکاظم خراسانی(آخوند خراسانی) در نجف اشرف بوده که پس از اتمام تحصیلات خارج حوزوی به قزوین مراجعت و مرجع عالم بود. جد اعلای آنها میر اولیا و فرزندش میر ابراهیمی اوایل پادشاهی صفوی از تبریز به قزوین مهاجرت و در آنجا سکونت کرده و قضاوت اهالی به آنها محول گردیده بود که همچنان تا اواخر قاجار ادامه یافت. یکی از فرزندان میر ابراهیمی، حاج سید عبدالجواد بوده که حاج سید جوادی از نام او نشأت گرفته است. همه اجداد این خانواده از عالمان دین بوده و اعضاء آنها تاکنون علاوه بر قزوین در مصر و هند و شیراز و مشهد و غیره پراکندهاند. آرامگاه میر اولیا و میر ابراهیمی در آرامگاهی در میدان جنوب شهزاده حسین قرار دارد که ساختمان مزبور به علت قدمت اثر (از زمان صفوی) همچنان تنها ساختمان باقی مانده در آن میدان است. آرامگاه سید عبدالجواد و فرزند او میر حسین (سید بحرالعلوم از استاد به فضل و دانش و تقوی یاد میکند) در شمال شهزاده حسین در مقبرهای وسیع قرار دارد که غالب این خانواده در آنجا مدفون هستند. سید احمد سالهای مدرسه ابتدایی و سه ساله متوسطه را در مدرسه امید قزوین- جنب شهربانی- و دوره دبیرستان پهلوی به پایان برده و به موازات آن دروس مقدمات حوزوی را در مدرسه قدیمی التفاتیه قزوین فرا گرفت. او به علت فقدان دوره دوم دبیرستان به تهران عزیمت نمود و در دبیرستان ثروت رشته علمی به دریافت دیپلم علمی و سال بعد به دریافت دیپلم ادبی توفیق یافت. دوره چهارساله دانشکده حقوق رشته قضایی و سیاسی را در دانشگاه تهران سپری کرد و با گرفتن دو لیسانس و سپس گذرانیدن دوره دانشکده افسری (صنف توپخانه) تهران برای انجام خدمت وظیفه به دریافت درجه ستوان دومی احتیاط نائل شد.
خدمات اداری
او در اسفند ۱۳۲۲ وارد خدمت قضایی دادگستری شد و در ابتدا به دادیاری دادسرای شهرستان رشت و بعد بازپرسی آن منصوب شد. در این دوره گیلان به خاطر درگیریهای بسیار زیاد حزب توده پرتلاطم بود. او به علت بازداشت تودهایها و رسیدگی به پرونده آنها به دادگستری اراک منتقل و در آنجا سمت ریاست شعبه ۲ دادگاههای عمومی شهرستان را یافت (۱۳۲۵ شمسی) و چندی بعد با سمت دادستانی شهرستان ساوه (۱۳۲۶ شمسی) به ساوه رفت و سپس به سمت ریاست دادگستری آن شهرستان منصوب شد (۲۸- ۱۳۲۷). در اوایل سال ۱۳۲۸ شمسی با سمت ابتدا دادیاری دادسرای تهران و سپس بازپرسی دادسرا به تهران منتقل شد. حاجسیدجوادی در سمت بازپرسی دیوان، در غالب استانهای کشور (تبریز- اصفهان- سیستان) مأموریت رسیدگی به جرائم کارکنان دولت و شهرداریها و غیره را به علاوه سمت بازرسی کل کشور داشتهاست. (۱۳۲۹- ۱۳۴۰) مخصوصاً در استان خراسان حدود ۱۰ ماه توقف (هنگامی بود که در هر استان یک بازپرس دیوان و بازرسی کل کشور توقف) داشته و به شکایات واصله و اتهامات منتسبه بالاخص در آستان قدس رضوی رسیدگی میکردهاست.
فعالیت سیاسی
فعالیت سیاسی صدر از هنگام ورود به تهران و"آشناییاش با سید رضا زنجانی"و در دوران نخستوزیری محمد مصدق شروع شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد و حکومت علی مصدق و تشکیل نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری آیه الله زنجانی به آن نهضت پیوست و کمیته ادارات آن نهضت را با عضویت نیکومنش، اقلیدی، ذوالنصر و امیرحسین پولادی تشکیل داد و در فعالیت مبارزاتی از قبیل حضور در اجتماعات و تظاهرات و اعتصابات و همکاری در نشر راه مصدق و اعلامیه دیگر و پخش آنها و تهیه متنهای سیاسی با کمک برادرش علیاصغر حاج سید جوادی فعالیت مداوم داشت.
در اوایل سال ۱۳۴۰ با تشکیل کنگره جبهه ملی دوم و اختلاف نظر میان اعضاء استقلال فکری نمایان محمود طالقانی و مهدی بازرگان و یدالله سحابی که منجر به کنارهگیری آنان از کنگره جبهه ملی ایران شد و موضوع تجمع دوستان همفکر که علاوه بر فعالیت ملی میهن ملاحظات جنبههای مذهبی نیز ضروری و حتمی است مطرح و تشکیل جمعیت جدیدی ضروری و لازم (نهضتآزادی ایران) به نظر رسید.[نیازمند منبع] در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ با تشکیل حکومت علی امینی و وزارت سید رحمتالله علیه صدر به دادستانی عمومی شهرستان تهران منصوب گردید. در طول سمت دادستانی که حدود یک سال و نیم طولانی بود غالب پروندههای اتهامی طرفداران دربار و افراد در رأس هیئت حاکمه مخصوصاً مسائل مالی آنها نظیر پرونده ساختمان سنا که فروغی (هم بازی شاه) و کیانی رئیس شرکت سیوند و صفایی (که پسرخاله سرلشکر نصیری بود) همه از طرفداران دربار بودند و دریانی در تخلفات مالی و داوریان و غیر هم از احزاب به دستور صدر توقیف و پروندهها مورد تعقیب قرار گرفتند که غالباً اتهامات آنها ثابت و منجر به صدور ادعانامه از طرف دادستان گردید و مخصوصاً در پرونده ساختمان سنا (مجلس شورای بعدی کنونی) مأموریت و وساطت حسن ارسنجانی از طرف دربار به جایی نرسیده و ۳۵ تومان اختلاس متهمان به وسیله کریمیپور بازپرسی ثابت گردید ولی غالب پروندهها با استعفای دولت و برکناری الموتی و صدر در مراحل معوق و بعد بلا اثر باقی ماند. پرونده مهم دیگری که اتمام سرلشکر آزموده و توقیف او (که دادستان دادگاه دکتر مصدق بود) و شور و هیجان و خوشحالی شدیدی بین مردم ایجاد کرده بود و مصدق عکس امضا شده خود را به نام صدر فرستادند و تشکر کردند و لطفالله میثمی در خاطرات خود نوشتهاست که: «صدر حاج سید جوادی (دادستان تهران) آزموده زیر این جز نوشته بود: یکی از آدمهای بسیار خطرناک است و باید با او برخورد جدی کرد».[۲] آقای گلستانیان وزیر دادگستری قبلی نیز در خاطرات خود نامی از صدر یاد کردهاست که در سفر خراسان برای رسیدگی به یک پرونده آستان قدس رضوی آمده بود و با صدر در آنجا تماس داشتهاست. و همچنین در جریان توقیفات زیاد مبارزان و طرفداران مصدق در حکومت نظامی و دادرسی ارتش مراتب از طرف صدر و دادستان تهران مورد سوال از آن دستگاهها و اعتراض به غیر قانونی بودن بازداشتها قرار میگرفت و آزادی آنها را خواستار میشد. او در زندان شهربانی با رادنیا و آسایش از مبارزان علیه دربار ملاقات نمود که بلافاصله به دربار از طرف سازمان امنیت گزارش گردید کلیه این اقدامات به حدی رسید که خشم دربار و شاه را برانگیخته بود و بلافاصله پس از سقوط حکومت دکتر امینی و کنارهگیری مرحوم الموتی صدر نیز منتظر خدمت و از کار برکنار شد. ادامه انتظار خدمت ناچار منجر به بازنشستگی پیش از موعد صدر گردید که باز هم به علل مخالفت سازمان امنیت و دستگاههای حاکم تقاضای صدور پروانه وکالت او بیش از یک سال و نیم طول کشید تا اینکه کانون وکلا آن پروانه را صادر نمود. (۱۳۴۶ شمسی) در مبارزات روحانیان که در دهه ۵۰ شروع شده بود هاشمی رفسنجانی برای تعیین وکیل جهت هر یک از زندانیها یا تبعیدیها، تنها و مرتباً به صدر مراجعه مینمود و صدر هم با وکلای دادگستری امثال اسدالله مبشری، نورعلی تابنده (مجذوبعلی شاه)، عبدالکریم لاهیجی، متین دفتری، حسن نزیه، منوچهر مسعودی و اعتصام هماهنگی میکرد و وکالتنامههای ارسالی از طرف رفسنجانی پس از امضاء وکلای تعیین به آنها از طرف صدر تسلیم میگردید. از جمله افرادی که وکالتشان با خود صدر بود سید علی خامنهای (صدر اصرار داشت سید محمد خامنهای که وکیل شده بهتر است در دفاع برادرش شرکت کند اما هاشمی با مشورت از طرف خامنهای نپذیرفت) مهدوی کنی، شیخ صادق خلخالی، فرزندان موسوی اردبیلی و علی مشکینی- ربانی شیرازی و عدهای دیگر و احمدی فروشانی در اصفهان و سید عبدالحسین دستغیب در شیراز که خود برای دفاع از آنها به شیراز رفت و در محاکمه شرکت کرد.
صدر برای دفاع از سید علی خامنهای و شیخ علی تهرانی و نوری که یک پرونده داشته دوبار با هواپیما به مشهد رفت و دفعه دوم هنگام محاکمه عده ۱۰ تا ۱۵ نفر از وابستگان به سازمان امنیت جلوی در دادگستری جمع شده و شعار مرگ بر خامنهای، مرگ بر صدر حاج سید جوادی میدادند پاسبان مأمور جلوی درب دادگستری مطلع شده که آنها قصد کتک کاری مفصل هنگام خروج از آنجا را داشتند مراتب را به تیمورتاش (رئیس دادگاه جنائی محل محاکمه) اطلاع داد و تیمورتاش با عجله جلسه را (با رضایت صدر) تجدید کرد و صدر را با دو مأمور از درب پشت دادگستری به خارج و به تاکسی رسانیدند.
صدر جزو موسسین انجمن طرفداران حقوق بشر و نیز دفاع از زندانیان سیاسی بود که در جمعیت طرفداران حقوق بشر دایره حقوقی آنها اداره میکرد و از دستگاهها به خاطر زندانی شدن افراد سوالات متعددی مینمود و بازداشت و محاکمه آنها را تعقیب میکرد و نیز از طرف این جمعیت هنگام حمله و هجوم اراذلی و اوباشی یا مأموران سازمان امنیت در شهرستانها به نمایندگی از آن جمعیت به چند شهرستان سفر کرد. (با همراهی افراد دیگر از نمایندگان نویسندگان یا کانون وکلا یا جمعیتهای دیگر) که از آن جمله بود سفر به مشهد سفر به قزوین و به نجف آباد که در نجف آباد به اتفاق دو نفر نماینده دیگر جمعیتها و وزارت دادگستری و یک خارجی و چند نفر دیگر مواجه با برخورد شهربانی و جلب صدر و دکتر متین به اداره شهربانی و تحت نظر بودن سه ساعت در آنجا که نتیجه با تلفن وزارت دادگستری از مرکز آزادی یافته و به تهران مراجعت کردند (آذر ۵۷) و گزارش برای آگاهی مردم دادند.
اغلب هماهنگی برای مصاحبه با خبرنگاران خارجی با مطلعین از مسائل سیاسی در تهران توسط صدر صورت میگرفت. این مصاحبهها در منزل خود او یا محلهای دیگر صورت میگرفت و در روزنامههای خارجی منعکس میگردید. یکی از روزنامه نگاران که میخواست با یکی از شکنجهشدهها در زندان ملاقات کنند، که حسن لاهوتی به اتفاق هاشمی رفسنجانی در ماشین صدر ملاقات کرد. و در طول راه اتوبان کرج موضوع شکنجهها از طرف سوال میشد و لاهوتی جواب میداد و توسط صدر به زبان فرانسه ترجمه میشد. لاهوتی در پاسخهای خود گفت من و پسرم در زندان بودیم و بازجویان برای آنکه از لاهوتی و پسرش حقایق و واقعیت را کشف کنند پسر را آورده و شلاق به دست لاهوتی دادند که فرزندش را شلاق بزند. لاهوتی با کراه تمام اولین ضربه را که زده و پسرش گفتهاست پدر آهسته بزن لاهوتی گفت اگر آن موقع کاردی در دسترسم بود خود را میزدم و از این عذاب روحی خلاص میشدم. در اینجا خبرنگار مزبور حیرت کرده بود و میگفت شما اشتباه ترجمه نمیکنی؟ گفتم نه عین اظهار خود ایشان است. این مصاحبه در لوموند منتشر شد و انعکاس عجیبی داشت.[نیازمند منبع]
منزل صدر محل تجمع غالب روحانیان مخصوصاً ایام سوگواری و یا به بهانه آن و جلسات متعدد بحث و گفتگو در مسائل مختلف و برای تصمیمگیری در قضایای مهم در آن خانه تشکیل میشد. و نیز صدر در غالب محاکماتی که دانشجویان دانشگاه در دادگاههای جنایی تهران محاکمه میشدند به اتفاق وکلای دیگر شرکت مینمود.
فعالیت سیاسی در هنگام انقلاب و پس از آن
در اواخر سال ۱۳۵۶ و بهار و تابستان ۱۳۵۷ با دوستان دیگرش مانند ناصر میناچی، عبدالکریم لاهیجی و فتح الله بنی صدر با تشکیل جلساتی در تهیه پیش نویس قانون اساسی اقدام کردند. پیش نویس تدوین شده به دستور ایت الله خمینی به حسن حبیبی که او هم از فرانسه شروع به تدوین متن دیگری کرده بود، تحویل داده شد. او در تشکیلات جمعیت دفاع از آزادی که به وسیله یدالله سحابی و مهدی بازرگان پایهگذاری گردید، جزو موسسین و اعضاء اصلی بود و از اداره کنندگان کمیته حقوقی آنها و تعقیب پروندههای زندانیان امنیتی بود. با صدور دستور تشکیل شورای انقلاب از طرف آیت الله خمینی صدر از اعضای آن شورا بود.
او در فعالیتهایی که عباس امیر انتظام برای جلوگیری از هجوم ارتش به مردم انجام میداد، شرکت میکرد. همچنین در ملاقات با جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند و دادن دسته گل توأم با نامهای که علیاصغر حاج سید جوادی خطاب به او تهیه کرده بود، حاضر بود و همچنین در تهیه قالیچه هدیه به شهر قهرمان اسکندریه فعالیت داشت.
در استقبال از آیت الله خمینی هنگام مراحعتش به تهران به اتفاق سید محمود طالقانی و مهدی بازرگان و یدالله سحابی حاضر بود و دیدارهایی با او در مدرسه رفاه توسط آنها صورت گرفت و بالاخره به عضویت دولت موقت بازرگان، ابتدا به عنوان وزیر کشور (۱۳۵۷ شمسی) و سپس به عنوان وزیر دادگستری عضویت داشت. او در دوران تصدی گری وزارت کشور تلاش بسیاری برای برقراری نظم شهرها و جلوگیری از آشوب و اخلال اوباش و تعیین استانداران و فرمانداران و به فعالیت انداختن کلانتریها و مراقبت از اقدامات ضد انقلاب انجام داد و سپس رفراندم تغییر رژیم که بیش از ۹۶ درصد مردم در آن رأی دادند را برگزار کرد و در انتخابات مجلس خبرگان و پس از تسلیم پیش نویس قانون اساسی به مجلس، اقدامات موثری مبذول داشت. او در تیر ماه ۱۳۵۸ یا استعفای اسدالله مبشری به وزارت دادگستری منصوب گردید که تا آخر مأموریت دولت موقت ادامه داشت.
در دادگستری هم برای تنظیم قوانین لزوم که قانون دادگاههای مدنی خاص از آن جمله بود همت گماشت. پس از سقوط دولت موقت در مقدمات تشکیل مجلس شورا دخالت داشت و در نتیجه به نمایندگی مردم قزوین در مجلس یکم انتخاب گردید و همراه با سایر دوستان نهضتی (بازرگان و یدالله سحابی و ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان و غیرهم) همراه و همرأی بود.
دیگر فعالیتها
صدرحاجسیدجوادی با وجود داشتن پروانه وکالت در پروندههای عادی در را دخالت نکرد و تنها در پروندههایی که علیه بازرگان یا به شکایت او تشکیل شده بود به عنوان وکیل مدافع حاضر شد و به همین صورت در پرونده مربوط به نهضت آزادی ایران و دبیر کل بعدی آن ابراهیم یزدی برای دفاع از حقوق آنها شرکت نمود. او در سالهای اخیر نیز عضو افتخاری شورای مرکزی نهضت آزادی ایران بود. صدرحاج سیدجوادی در ۱۸ فروردین در سن ۸۴ سالگی بازداشت شد و با سپردن وثیقه به مبلغ ۲۰۰ میلیون ریال بعد از یک هفته آزاد شد. او همراه با سایر متهمین نهضت برای محاکمه که به دادگاه احضار شد و پس از انجام محاکمه به اتفاق سایر اعضاء نهضت آزادی ایران به پرداخت جریمه نقدی (به علت رعایت دادگاه و کهولت سن) در حدود ۵۵ میلیون ریال محکوم گردید. صدرحاج سیدجوادی در محاکمه انفرادی از خود دفاع نکرد ولی وکیل او محمدعلی دادخواه دفاع جداگانهای از او انجام داد و همچنین صدرحاج سیدجوادی شخصا حاضر به درخواست تجدید نظر در حکم بدوی نشد و دادخواه تقاضای تجدید نظر در حکم نمود. یکی از اشتغالات روزمره صدر از ۱۳۶۰ شمسی (دی ماه آن سال) ابتدا تهیه مقدمات تدوین و سپس سرپرستی علمی دائرهالمعارف تشیع با استفاده از اعتبارات مالی ابوالفضل تولیت بود و از ۱۳۶۲ به علت استعفای دکتر محقق بنا به تصویب هیئت امناء عهدهدار سمت سرپرستی دائرهالمعارف مزبور گردید و آخرین جلد آن یعنی جلد ۱۴ (تا آخر حرف لام) را نیز به سرپرستی خود، تحویل جامعه فرهنگی داد و پس از چاپ و انتشار این جلد، به جهت اختلاف سلیقه با آقایان فانی و خرمشاهی - که از اعضای هیئت علمی بودند- از این سمت استعفا داد. با استعفای وی، جمعی از نویسندگان و نیز ویراستار اصلی سید احمد سجادی هم استعفا دادند و عملاً این دانشنامه در اردیبهشت ۱۳۹۰ ش به تعطیلی کشیده شد. دائرهالمعارف تشیع، در سال ۱۳۸۲ کتاب سال شناخته شده و جایزه دریافت کردهاست.
فعالیتها در نهضت آزادی
در اوایل سال ۱۳۴۰ اعضای طیف مذهبی نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی و مهدی بازرگان و یدالله سحابی عطایی نیاز دیدند که تشکلی ایجاد کنند که علاوه بر عناصر ملی به مباحث مذهبی نیز توجه داشته باشد. صدر از ابتدای مباحثات و نتیجهگیری و انتخاب نام نهضت آزادی ایران و عضویت در آن، با دوستان هم عقیده در دو جلسه شرکت داشته و جلسه دوم در منزل او برگزار شده بود. در همین جلسه آیت الله طالقانی برای عضویت در این تشکیلات استخاره کرد و در نتیجه استخاره خوب آمد. صدرحاج سیدجوادی جزء موسسین نهضت محسوب بودهاست، اما به لحاظ رعایت محذوریات شغلی که قانوناً قاضی دادگستری را ممنوع از شرکت در احزاب نموده بود، نام صدر مختفی گردید.[نیازمند منبع]
در دهه ۴۰ و بعد از بازداشت اعضای نهضت آزادی، صدرحاج سیدجوادی به همراه افرادی مانند گلپروران و پرویز یعقوبی و هاشم صباغیان (و ایام مختصری هم جلال الدین فارسی پس از آمدنش از خارج و یکی دو نفر دیگر) عضو هیئت اجرائیه موقت نهضت آزادی بود. صدر در فعالیتهای نهضت آزادی ایران پیوسته شرکت داشته و همیشه عضو شورای مرکزی نهضت بوده. او پس از بازداشت عزت الله سحابی که مأمور تماس با دوستان و نمایندگان نهضت در خارج از ایران بودند عهده دار برقراری این تماسها گردید و در آمریکا با ابراهیم یزدی و همچنین تقیزاده در لندن وصادق قطب زاده و ابوالحسن بنی صدر در پاریس و صادق طباطبایی در آلمان مدتبا در تماس بود. خود او نیز در فروردین ۱۳۵۶ شمسی مأموریت یافت که هنگام مسافرت به خارج با این افراد در تماس بوده و در هر محلی مشکلات مربوط به آن شهر یا کشور را بررسی و با دقت کامل رفع کند. در هنگام مسافرت او به آمریکا، مرگ علی شریعتی اتفاق افتاد که با کمک آقای ابراهیم یزدی،احسان شریعتی (فرزند شریعتی) را برای حمل جنازه از لندن به سوریه فرستاده و دیگر اقدامات لازم لزوم معمول داشت. احمد صدرحاج سیدجوادیدر حال حاضر عضو شورای مرکزی نهضت آزادی است.
او پیرترین فعال سیاسی در ایران است و در سال ۱۳۸۸ جایزه قلم طلایی از طرف انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران به او تعلق گرفت.
نامهها
صدرحاج سیدجوادی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۸، و بسته شدن فضای سیاسی کشور با نوشتن نامه و صدور پیامهای متعددی نسبت به شرایط کشور اعتراض کرد. از آن جمله نامه به مراجع تقلید، رهبر جمهوری اسلامی، رییس قوه قضاییه، و نهادهای بینالمللی (پاپ بندیکت شانزدهم، دبیرکل سازمان ملل و رییس اتحادیه اروپا) و همچنین پیامی به ایرانیان خارج از کشور و بیانیههایی در سالگرد تاسیس نهضت آزادی، سالگرد درگذشت مرحوم دکتر سحابی و مرحوم آیت الله طالقانی نوشت. او در نامه خود به مراجع خواست که آنها خواست سکوت خود را در برابر مظالم و فجایع داخلی بشکنند و از رییس قوه قضاییه درخواست کرد دادگاه انقلاب را سی سال پس از پایان انقلاب تعطیل کند. او در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی با یادآوری اینکه زمانی وکیل او بوده و حق الوکاله خود را نگرفته است، از او خواست «ضمن صدور دستور آزادی تمامی زندانیان سیاسی و به ویژه رفع حصر از آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و اعلام آشتی ملی، زمینه بازگشت به نظم و آرامش را فراهم نماید.»
او در نامه خود به مراجع بینالمللی خواستار موضع گیری آنان علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران و پیگرد حقوقی عاملان و آمران فجایع بعد از انتخابات شد.
صدرحاج سیدجوادی در پیامی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس نهضت آزادی ایران خطاب به ملت ایران، ضمن ابراز نگرانی از تصمیمات نادرست و مغایر منافع ملی دولت دهم و رییس آن در عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ، اظهار داشت: "از حملهٔ مغول به این سو، چنین یورش و تهاجمی علیه " ایرانیت و اسلامیت " به نحو توامان رخ نداده است."
او در پیامی که به مناسبت هشتمین سالگرد درگذشت دکتر سحابی صادر کرد به رهبران جمهوری اسلامی توصیه کرد: "اگر میخواهند از مسیر ظالمانهای که پیش گرفتهاند، بازگردند؛ به سخنان آن پیر دوباره مراجعه کنند که از آن جمله نامهای به رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۸ بود که اگر مفاد آنرا آویزهٔ گوش خود میکردند وضع حکومتی که با وعدهٔ مدینه النبی برسر کار آمده بود این نمیشد."
همچنین او در پیامی به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی توصیه کرد: " که الگوی وحدت طالقانی را سرمشق کار خود قرار دهند تا امثال طالقانیها پدید آیند و ایران عزیز از این شرایط اسفبار نجات یابد." او اضافه کرد: در پایان حاکمان را نیز توصیه میکنم به مردم بازگردند و به جای سرکوب مخالفان به تعامل بپردازند. اگر دوام قدرت با چنین روش هائی ممکن بود تا کنون تاریخ شاهد انقراض حکومتهای دیکتاتوری و پیروزی ملتها نبود."
حاج سید جوادی همچنین در نامهای سرگشاده به کنشگران سیاسی مقیم خارج، خواهان کنارنهادن اختلافات، و توجه به منافع ملی و ترجیح دادن اشتراکات بر افتراقات شد. وی بارها از سوی دستگاه امنیتی تهدید شد تا دست از نامه پراکنیهای خود بردارد.
ممنوعالخروج شدن
در تاریخ ۲۳ اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شعبه دوم دادیاری دادسرای امنیت شهید مقدس تهران واقع در زندان اوین احضاریهای برای آقای حاج سید جوادی صادر کردهاست و او را ممنوع الخروج کردهاست.
توجه: از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد(خلاصه ترشده)در۱٨/۱/۹۲
این نوشتار به شخصی میپردازد که درگذشته است.
بنابراین برخی دادهها (مانند علت مرگ یا...) ممکن است تغییر کند. گزارشات فعالیت های حقوقی، هماهنگی های طولانی ومنحصر ( ) در ملی مذهبی ها، ارتباطات با روحانیون و نهایتا شجره نامه بررسی های عمیق و مفصل تری نیاز دارد!
مطالب بیمنبع در آینده مردود و حذف می شوند.
|