یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

موفقیت امپریالیسم در خط خطی کردن ایدئولوژی‎ها


هادی پاکزاد


• تئور‎‎سازانِ امپریالیسم برای تعریف تروریسم چیزی جز سفسطه ندارند، چرا که عملکرد حاکمان نظام‎های امپریالیستی در جنگ‎افروزیِ جهانیِ جدیدشان در آغاز قرن بیست و یکم، نشان می‎دهد که آن‎ها با دشمنی درگیر جنگ شده‎اند که بیشتر شبیه یک شَبح است. شَبحی به نام تروریسم که جدیدترین ساخته‌ی تئوری‌سازانِ آن‎ها است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣ شهريور ۱٣٨۵ -  ۲۵ اوت ۲۰۰۶


آشفتگی و نابسامانی در مناسباتِ جهانی که هم ‎ اکنون خودش را در هر نقطه ‎ ای از جهان آشکار ساخته و زندگیِ پر از ترس و وحشت و ترور را به ارمغان آورده است، حاصلِ موفقیتِ تئوریسین ‎ های پر تلاشِ امپریالیست ‎ ها است که توانسته ‎ اند   به ‎ درستی یا جای صورت مسئله ‎ ها را عوض کنند و یا آن ‎ ها را آن ‎ قدر مغشوش نمایند که حلِ آن مسایل امکان پذیر نباشد! در یکی دو دهه‌ی گذشته کمتر اثری را می ‎ توان سراغ گرفت که رشد تکنولوژیِ پیش‌رفته را حذفِ طبقه کارگر و دیگر زحمت‌کشان معنا نکرده باشد و برای آشتیِ طبقات در اطاعت از نظمِ موجودِ جهانی فلسفه ‎ بافی نشده ‎ باشد. آنان دست و دل ‎ بازانه آثارِ مارکس را، زیرکانه، ملایم سازی می ‎ کنند و حاصل کار را به ‎ خوردِ آن دسته از جماعتی می ‎ دهند که خود را مارکسیست می‌دانند. برای مسلمانان ایدئولوژی فاشیستی طالبانیِ اسلامی می ‎ آفرینند تا در تحمیق توده ‎ های رنج ‎ کشیده‌ی بر ثروت نشسته‌ی ملل خاورمیانه،   تحملِ ستمِ امپریالیست ‎ ها را آسان و ممکن سازند.
جیره ‎ خوارانِ تئوری پرداز امپریالیست ‎ ها، در کار آشفته ‎ سازی نظری، در   تمیزِ حق از باطل   بسیار موفق عمل کرده ‎ اند، آن ‎ ها توانسته‌اند اتحاد شوروی را از درون و برون مورد حمله قرار دهند   و آن را متلاشی سازند و برای کم‌رنگ و بی‌رنگ ساختنِ سوسیالیسم لحظه‌ای درنگ به‌خود راه ندادند. شوونیسم را در اکثر کشورها جانِ تازه بخشیدند و ملت ‎ گرایی و قوم ‎ گرایی را برجسته کردند تا شاهد و شریک نسل ‎ کشی ‎ های ملتی علیه ملتی دیگر باشند. آن ‎ ها دینِ موسی را با تفسیر صهیونیستی از بیخ و بن قلب کردند تا با تحمیقِ توده ‎ های یهودی، فاشیستی ‎ ترین تروریسمِ دولتی را در به‌بندگی وادار ساختنِ فلسطینِ آواره شده از سرزمین ‎ هایش و بر مللِ خاورمیانه تحمیل کنند. آن ‎ ها ملتِ عراق را وادار به جنگ با ملتِ ایران کردند تا ایرانِ در آغازِ خیزش انقلابی نتواند در مسیر حرکت طبیعی خود، خطری برای امپریالیسم جهانی به‌وجود آورد. آن ‎ ها با   بحران ‎ آفرینی‌های پی‌درپی در جهان که یکی در پسِ دیگری آمده و می ‎ آید، توانسته ‎ اند جهانی را به نمایش بگذارند که در خوابِ ایدئولوژیک گرفتار آید تا آن ‎ جا که در تعریفِ حتا «تروریسم» هم خود را ناتوان یافته است!
تئوری ‎ سازانِ امپریالیسم برای تعریف تروریسم چیزی جز سفسطه   ندارند، چرا که عملکرد حاکمان نظام ‎ های امپریالیستی در جنگ ‎ افروزیِ جهانیِ جدیدشان در آغاز قرن بیست و یکم، نشان می ‎ دهد که آن ‎ ها با دشمنی درگیر جنگ شده ‎ اند که بیشتر شبیه یک شَبح است. شَبحی به نام تروریسم که جدیدترین ساخته‌ی تئوری‌سازانِ آن ‎ ها است. شَبحی ‎ که نه تنها در همه‌ی کشورهای تحت ستم وجود دارد بلکه در خودِ کشورهای امپریالیستی نیز مغزِ آن دارد به زیستِ وحشت ‎ آفرینش ادامه می ‎ دهد. امپریالیسم، جنگ با این اشباح خود ساخته را هدفمند می ‎ داند و به‌همین خاطر ممنونِ تئوری ‎ پردازانِ التقاط‌ساز خودش است. آن ‎ ها با تئوریِ بحران می ‎ توانند نیویورک را به آتش بکشند، ارزشِ سهام را در جهانِ وابسته به خود زیرو رو کنند و پس از گذشت مدتی، اقتصادِ بحران زده امپریالیست ‎ ها را با حمله به شبحی و تهدیدِ اشباح دیگر به سطح قبل از فروریزی برج ‎ های نیویورک برسانند و چشم ‎ انداز رشدِ شوق ‎ آوری را در رقابت با رفقای امپریالیستِ ‎ شان در دیگر کشورهای امپریالیستی، و به قیمت کشتار بی ‎ رحمانه‌ی همان اشباحِ من ‎ درآوردی، نوید دهند.
تروریسمِ برخاسته از اهدافِ امپریالیسمِ جهانی، در صورتی می ‎ تواند با مبارزه‌ی ملت ‎ های تمامِ کشورها به ضد خودش برگردد که ملت‌ها حیله و فریبِ امپریالیسم را در «اشباح سازی» برملا سازند و این کار میسر نمی ‎ شود مگر این‏ ‎ که بتوان در این آشفته بازارِ تئوری سازی جهانی، پته تئوری ‎ سازانِ امپریالیسم را که تلاش دارند ماهیتِ حرکت انقلابی نهضت ‎ های رهایی ‎ بخش و آزادی ‎ خواه را   با تروریست نامیدنِ آن‌ها آلوده سازند، آشکار نمود.
جای تردید نیست که هیچ تئوری انقلابی را نمی ‎ توان سراغ گرفت که در بحرانی ‎ ترین شرایط، ترور و وحشت را فتوا داده باشد. آنان که ترور را   معلولِ «قدرت مطلق حاکمان و ناتوانیِ مطلق توده ‎ ها»یی که از مبارزه مایوس شده ‎ اند و باید از آن برای سد ‎ شکنی بهره جست تایید می ‎ کنند و آن را به قول تروتسکی به ترورِ خوب و ترور بد تقسیم می ‎ کنند، هرگز ترور تروتسکی را هم نمی ‎ توانند با تئوری پردازی خودِ تروتسکی توضیح دهند (۱) آیا ترور تروتسکی از نوع سرخ بود یا از نوع سفید؟   ترور جان کندی چه رنگی داشت؟ ترور مارتین ‎ لوترکینگ از کدام قماش بود؟ ترور نیمه موفق لنین که توسط سوسیال ـ انقلاب ‎ ها صورت گرفت، کدام رنگی را می ‎ توان در قامتش برازنده یافت؟ در حالی که در همان سال ‎ های بی ‎ تفاوتی توده ‎ ها در سالِ ۱٨٨۷، لنینِ هفده ساله که شاهد اعدامِ برادر بزرگترش به ‎ خاطر ترورِ نافرجامِ تزار، الکساندر سوم بود ، راه برادر را که یکی از فعالان گروهِ نارودنیک ‎ ها بود، (گروه انقلابی روسی که ترور را برای به مبارزه کشاندنِ دهقانان و زحمتکشانِ شهری ضروری می ‎ دانست) مردود دانست و در ادامه   تا آن‌جا با نارودنیک ‎ ها مبارزه کرد که کتابِ «دوستان توده کیانند» را در رابطه با فلسفه‌ی وجودیِ نارودنیک ‎ ها (توده ‎ چی ‎ ها)، در سالِ ۱٨۹۴ نوشت. (۲)
کدام شیوه‌ی تروریستی توانسته است «قدرتِ مطلق» را در برابر «ناتواناییِ مطلق» خدشه ‎ پذیر گرداند؟ شاید مقاومت گروه ‎ های پارتیزانی در برابر فاشیست ‎ های آلمانی را باید آن ‎ گونه ترجمه کرد که امپریالیست ‎ های آمریکایی مقاومت قهرمانانه‌ی مردمِ فلسطین را تروریسم می ‎ نامند؟ مقاومت مردم الجزایر نیز در برابر استعمار دیر ‎ پای فرانسه با تفسیر فیلمِ نبرد الجزیره، انگ تروریسم را بر خود برنمی ‎ تابد و علتِ خیزش انقلابی توده ‎ ها، به اشتباه حرکت انتحاری و تروریستی پیشگامانِ نهضت آزادی ‎ بخش درک شده است. کدام حرکتِ تروریستی می ‎ تواند از حمایت مردم برخودار باشد تا جایی ‎ که پرداخت بهای همکاری با انقلابیون، ارعاب، ترور دسته ‎ جمعی و وحشت همگانی را در پی دارد که همین را نیز فیلمِ نبرد الجزیره از نظر دور نداشته بود. (٣)
آن مفاهیمی که خواسته و یا نا ‎ خواسته تروریسم را در راستای حرکت انقلابی توده ‎ های مردم و جلودارهای آن ‎ ها تئوریزه می ‎ کند، در سردرگم کردنِ اصل صورت مسئله و ایجاد انگیزش در انقلابی ‎ های عجول و پرشور موثر واقع می ‎ شود تا امپریالیست ‎ ها بتوانند بدونِ کم ‎ ترین هزینه، خود را در این آب گل ‎ آلود مخفی نگه داشته تا به مانند دزدی در میان مردم بدوند و فریادِ دزد را بگیر سر دهند و حق پیشگامی در مبارزه با تروریسم را به ناحق برای خود محفوظ بدارند درحالی‌که کم‌کم می‌رود تا برهمگان آشکار شود که یکی دیگر از معانی امپریالیسم، تروریسم است.
 
  ۱) «ترور سرخ سلاحی است که بر ضد طبقه ‎ ای که محکوم به نابودی است، اما نمی ‎ خواهد بمیرد، مورد استفاده قرار می ‎ گیرد. حال اگر ترور سفید تنها بتواند خیزش تاریخی طبقه‌ی بالنده (پرولتاریا) را به تاخیر اندازد، ترور سرخ انهدام و نابودی بورژوازی را شتاب خواهد بخشید» - تروتسکی، تروریسم و کمونیسم. پاسخی به کارل کائوتسکی، انتشارات دانشگاه میشیگان، ۱۹۶٣   نقل از مقاله: «آرمان ‎ گرایان در مصاف با ببرهای کاغذی» نوشته مجید مددی در شماره ۱۹ ماهنامه «اندیشه جامعه».
۲) کتاب « گذری کوتاه بر زندگی لنین» انتشار پروگرس، انتشارِ برگردانِ آن توسطِ انتشارات «مهر»
٣) اشاره دارد به مقاله «آرمان گرایان در مصاف با ببرهای کاغذی» در شماره ۱۹ ماهنامه «اندیشه جامعه».
 
Hadh.pakzad@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست